زندگی در تهران چه کیفیتی دارد؟

کیفیت زندگی در تهران بایده مه جانبه مورد ارزیابی قرار گیرد.ا ز زندگی  کوج وحاشیه نشینان، کارتن خوابان، کلیه و تن فروشی ، کودکان کار خیابانی ، تکدی گری واعتیاد، ترافیک سنگین  و..... گرانی وآلودگی هوا را شامل شوذ.

تهران رتبه نخست سطح کیفیت زندگی طی ٥سال گذشته را از آن خود کرد! ادعای عجیبی که در خبرگزاری‌ها منتشر شد و  با گفته‌ یکی از اعضای مجمع نمایندگان تهران در تناقض است. محمدعلی وکیلی معتقد است براساس شاخصه‌های دقیق علمی، تهران با بحران زیرپوستی وحشتناکی روبه‌رو است که هر روز هم این بحران‌ها تشدید می‌شود.
داشتن کیفیت زندگی مطلوب همواره آرزوی بشر بوده و هست و هزاران‌ سال است که این مسأله ذهن فلاسفه، محققان و دانشمندان را به خود جلب کرده است. مفهومی که داشتن و ارتقای آن امروزه مسأله‌ای جهانی است که در سیاست‌گذاری‌های اجتماعی از موارد اثرگذار به حساب می‌آید و رفاه، ارتقای کیفیت زندگی سلامت‌محور، رفع نیازهای اساسی، زندگی روبه رشد و رضایت‌بخشی، نوع‌دوستی و از خودگذشتگی را دربرمی‌گیرد.
اگرچه مفهوم کیفیت زندگی ابتدا به حوزه‌های بهداشتی، زیست‌محیطی و بیماری‌های روانی محدود می‌شد اما طی دودهه گذشته به مفهومی چندبعدی بسط یافته است. «من به خاطر بیماری همسرم آمدم تهران. مشکل اعصاب دارد و باید مرتب تحت مراقبت باشد. هفته‌ای دو، سه بار آمدن تهران برایم سخت بود، برای همین مهاجرت کردم تهران.» محمد صبح‌ها در یک شرکت کار می‌کند و عصرها مسافرکش است و  اهل عجب‌شیر. «کشاورز بودم اما دیگر فایده‌ای نداشت. زمین و خانه  و زندگی‌ام را رها کردم آمدم تهران. در میدان تره‌بار بزرگ تهران کار می‌کنم. خدا را شکر به کسی محتاج نیستم
علی ٢سالی می‌شود که در کنار پسرعمویش کار می‌کند به امید این‌که روزی کشاورزی حالش بهتر شود و او به شهرش برگردد. «اگر شما به جنوب شهر بروید، مناطقی را می‌بینید که مشخص است وضع زندگی، پوشش و خوراک مردم مناسب نیست. در مقابل در شهر با خودرو‌هایی رفت‌وآمد می‌کنند که شاید قیمت آن از قیمت خانه‌ای که ما در آن هستیم بیشتر باشد. شکاف طبقاتی وجود دارد ولی تهران شهری است که اگر تلاش کنی می‌توانی گلیم خود را از آب بیرون بکشی

حمید ٢٢سال است که در تهران زندگی می‌کند و در یک شرکت بازرگانی حسابدار است. با توجه به این‌که کیفیت زندگی افراد جامعه مسأله‌ای مهم است، بنابراین تلاش برای ارتقای آن از اصلی‌ترین اصول و اولویت‌های برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران اجتماعی، مدیران و مسئولان حکومتی در هر جامعه‌ای است. به‌طورکلی رویکرد کیفیت زندگی شهری، تلاشی در جهت ایجاد شهری سالم و تأمین خدمات شهری مناسب و در دسترس برای همگان در چارچوب پایداری و احساس رضایت است. مفهوم کیفیت زندگی به‌عنوان بازتاب همه‌جانبه احساس شخصی از سلامتی شامل همه عواملی که در رضایتمندی انسان نقش دارند، فرض شده و تا حد زیادی تحت‌تاثیر کیفیت اقتصادی، اجتماعی و محیطی شهر است. بی‌شک مطالعه روی عوامل تاثیرگذار بر کیفیت زندگی ازجمله رضایت فردی، عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سلامت می‌تواند در درک و اولویت‌بندی مسائل اجتماعی و رسیدن به راهکارهای درست و منطقی کمک‌کننده  باشد.

وقتی صحبت از تهران به میان می‌آید، همه به یاد فروشگاه‌های بزرگ، برندهای بین‌المللی، خانه‌های آنچنانی، خودرو‌های مدل بالا، مارک‌پوشی، امکانات رفاهی، تفریح و... می‌افتند و تهران را مجموعه‌ای از آنها می‌بینند. شهری با جذابیت‌های فراوان که سال‌هاست به شهر آرمانی افراد زیادی بدل شده‌ و برای همین میزبان مهاجران دایم و موقت است. مهاجرانی که می‌آیند تا برای خود فرصت‌سازی کنند؛ فرصت‌های بهتر شغلی، تحصیلی و زندگی. «١٢سالی می‌شود که آمده‌ام تهران. در انتخاب رشته دانشگاه بیشتر از رشته تحصیلی، شهر برایم مهم بود، برای همین تهران را انتخاب کردم تا به استقلال برسم

اینها را مریم می‌گوید که ٧سالی می‌شود در یک شرکت مهندسی کار می‌کند و  زندگی در تهران را به دوری از خانواده ترجیح می‌دهد. تهران امروزه به کلانشهری بدل شده است که تنها در برج‌های فرشته‌ و ویلاهای زعفرانیه خلاصه نمی‌شود و در کنار آنها حاشیه‌نشینی، آلودگی‌‌های صوتی و محیط‌زیستی، ترافیک و حمل‌و‌نقل عمومی، ساخت‌وسازهای نامتعارف و ... را هم دارد. «همسرم بیکار بود. آمدیم تهران. ته تهران آپارتمان نقلی اجاره کرده‌ایم. با بدبختی زندگی می‌کنیم. دنبال کار هستم تا کمک‌خرج همسرم باشم.» لیدا ساکن اسلامشهر شده و برای منشی‌گری هر روز صبح نیازمندی‌های همشهری را زیرورو می‌کند.
وکیلی بر بحران آلودگی هوا تأکید دارد و آن را تاثیرگذار بر نسل‌های آینده می‌داند. او معتقد است در کنار این بحران، براساس آمارها  پرخاشگری، عصبانیت و تحمل‌ناپذیری مردم در تهران افزایش داشته و این درحالی است که در کنار این مشکلات شاهد تشدید روزافزون حاشیه‌نشینی در تهران هستیم که ارزیابی این شاخص‌ها حکایت از کاهش سطح کیفیت زندگی مردم در تهران دارد. مشکلاتی که جزو معضلات تهران هستند و گاها به گره کوری بدل می‌شوند. مشکلاتی که حل‌ آنها به مفهوم حل مشکل یک‌چهارم جمعیت کشور و شاید بیش از آن است. «به جرأت می‌توانم بگویم فرزند شهری محروم هستم.
همیشه دوست داشتم پزشک شوم. برای رسیدن به این آرزو تمام مشکلات را به جان خریدم و تنها برای این‌که در دانشگاه معتبری درس بخوانم، راهی تهران شدم. در تمام این ٦‌سال تمام مشکلات را به عشق رشته موردعلاقه‌ام تحمل کردم. تهران شهر شلوغی است و آرامش در آن کیمیاست.» میثم با اطمینان می‌گوید بعد از اتمام تحصیلات و گرفتن تخصصش در تهران نمی‌ماند. «من عاشق زندگی هستم و می‌خواهم زندگی کنم. در تهران زندگی به معنای واقعی وجود ندارد.» شنیدن از مشکلات، کاستی‌ها و معضلات تهران برای همه ما تکراری شده و شاید این تصور را ایجاد کرده باشد که مشکلات و معضلات با این شهر عجین شده‌اند، درحالی‌که این‌گونه نیست. انتشار خبری مبنی بر بالا رفتن نرخ رشد کیفیت شهر تهران نشان از این دارد که این شهر با تمام کاستی‌هایی که بارها و بارها از آنها گفته‌ایم، تکانی به خود داده و تلاش می‌کند کیفیت‌های خود را ارتقا بدهد، البته این بدان معنا نیست که تهران را با کلانشهرهای کشورهای دیگر مقایسه کنیم. «آواز دهل از دور شنیدن خوش است. تمام زندگی‌ام را در شمال فروختم آمدم تهران کاروکاسبی راه بیندازم. تمام زندگی‌ام نابود شد. ورشکست شدم، نه روی رفتن دارم، نه توان ماندن
رضا ٣سالی می‌شود که مغازه‌ای اجاره کرده تا تکانی به زندگی‌اش بدهد اما انگار زور زندگی بیشتر از او بوده! «تهران شهر قشنگی است. به‌نظرم می‌شود در آن شاد زندگی کرد، تنها بستگی به نگرش آدم دارد و این‌که چطور زندگی کند، این تصمیم شخصی است.» امید مهندس معماری است و به موسیقی علاقه دارد، ١٥سالی می‌شود که به تهران آمده است. نماینده تهران معتقد است شاخصه‌های موجود شرایط زندگی در تهران به سمت زیست بدتر می‌رود، شرایطی که  برای برون‌رفت تهران از آن نیاز است نگاه ویژه‌ای به پایتخت در لایحه برنامه ششم شود، چون تهران پایتخت جمهوری اسلامی ایران و ام‌القرای جهان اسلام است. پیشنهادمان این است که در لایحه برنامه ششم تهران در ردیف ۴ مسأله اصلی قرار گیرد و با قوانین خاص اداره شود. به باور ما برای برون‌رفت تهران از وضع موجود نیازمند قوانین خاص و اداره تهران براساس آن هستیم. همان شیوه‌ای که در کشورهای دنیا به‌خصوص کشورهای اروپایی دنبال می‌شود و آنها برخی از شهرهای‌شان را براساس قوانین خاص اداره می‌کنند.
 
تهران به ویروس جهان مدرن مبتلاست
امیرحسین جلالی، روانپزشکدر مسائل روانی بخشی به ژنتیک افراد- ژنتیک آسیب‌پذیر اشخاص- بستگی دارد، البته سهم بسیار بزرگی را هم عوامل محیطی دارند. هرچه محیط، محیط پرتنش‌تر و نامناسب‌تری باشد، طبعا افراد بسیار مستعدتر می‌شوند. به‌هرحال عاملی تحت‌عنوان تعیین‌کننده‌های اجتماعی سلامت و سلامت روان سال‌هاست که مورد تأکید سازمان جهانی بهداشت قرار گرفته و رسمیت دارد، حتی ذکر می‌شود در جاهایی ٧٠درصد متغیرهای تعیین‌کننده سلامت روان، اجتماعی هستند. مسائل اجتماعی دخیل عبارتند از آلودگی‌های زیست‌محیطی، آلودگی هوا، احساس تبعیض در جامعه، قابل پیش‌بینی نبودن فرآیندهای اداری و اجتماعی، نابرابری، فساد و ناپایداری چه در روندهای اجتماعی و چه روندهای خانوادگی. درواقع عوامل اجتماعی متنوع و متعدد هستند.
به عبارتی میکروب و ویروس جهان جدید و مدرن همین عوامل اجتماعی هستند؛ اطلاعات، روندهای اجتماعی و عواملی که در حقیقت تنش‌های روانی ایجاد می‌کنند. در روزگار جدید طاعون و وبا افراد را از پا درنمی‌آورد، بلکه این اطلاعات و تنش‌های اجتماعی و روانی هستند که به جان افراد افتاده‌اند. این روزها اشخاص زیادی به پزشک عمومی و متخصص‌های مختلف مراجعه می‌کنند و شکایت‌های خیلی مبهم و گنگی دارند. شکایت‌هایی مثل احساس خستگی، فرسودگی، اختلال در حافظه، بدخوابیدن، تنش دایمی، تنش نامتناسب در شرایطی که به‌طور معمول انتظار می‌رود اضطراب نداشته باشند و عصبانیت که خیلی شکایت رایجی است. از نظر پزشکی همه این افراد آزمایشات مختلفی را انجام داده‌اند و معمولا آزمایشات نرمال هستند. در بررسی‌های روانپزشکی نیز خیلی از این موارد جزو اختلالات روانی نیستند. افراد رنج می‌برند، این علایم خیلی رایج است.
 
افراد اگر در خودشان مرور کنند ممکن است خیلی از این علایم را در یک‌ماه یا یک هفته گذشته تجربه کرده‌ باشند که معمولا بررسی‌های پزشکی و روانپزشکی چیزی را مشخص نمی‌کند و پاسخ آن کیفیت زندگی است. سلامتی حالت صفر و یک ندارد و می‌توانیم سالم باشیم اما یک سالم نزدیک به بیمار وقتی خوب زندگی نمی‌کنیم. حالا سوال این است که چه عواملی روی کیفیت زندگی اثر می‌گذارند. پاسخ این است که هرچیزی که باعث شود ورودی ذهن ما زیاد باشد و توان پردازش ذهن ما به آن اندازه نباشد، کیفیت زندگی ما تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. تغذیه، هوای سالم، ورزش‌کردن، خواب کافی و... عوامل غیرمستقیم بر ارتقای کیفیت زندگی هستند و می‌توانند فرد را در داشتن ذهن آرام و رسیدن به شادکامی یاری کنند. زمانی که این عوامل تأمین نشوند یا به‌طور ناقص از آنها برخوردار باشیم و در مقابل عوامل تحریک‌کننده افزایش بیابند و ورودی‌های ذهن‌مان از اطلاعاتی که از دنیای مجازی و غیرمجازی دریافت می‌کنیم تا اطلاعاتی که در زندگی شهری با آنها روبه‌رو هستیم، حالت صعودی بیابد، نتیجه چیزی می‌شود که ما امروزه در کلانشهر تهران با آن روبه‌رو هستیم.
دیدن برج‌ها، صدای بوق‌ها، صدای دستفروش‌ها، صدای ماشین‌آلات ساختمانی و... داده‌هایی هستند که وارد ذهن ما می‌شوند و اصلا به این نیاز نیست که ما مداوم تلگرام و فیس‌بوک را چک کنیم یا تلویزیون ببینیم. همه این داده‌ها بار مضاعفی را به جسم و روان فرد وارد می‌کنند که دستمایه همه اینها این می‌شود که ما از لحاظ روانی احساس شادکامی نمی‌کنیم و حال بدن‌مان‌ هم خوب نیست؛ بد می‌خوابیم، احساس خستگی داریم و در مجموع احساس شادی و سرزندگی نمی‌کنیم. در مجموع همه این موارد یک بیماری نیستند که پزشکی درمان یا داروی مشخصی برای آن تجویز کند، درواقع قصه این است که ما نه سالم هستیم، نه بیمار فقط بد زندگی می‌کنیم و تنها راه پیش‌روی ما این است که خوب زندگی کنیم. واقعیت این است که تهران معدل خوبی ندارد و جای خوبی برای زیستن نیست.
 
تهران در اسارت ماشین‌ها
سیدجواد میری، جامعه‌شناسپیش از این‌که بخواهیم بگوییم کیفیت زندگی در تهران چگونه است باید مشخص کنیم کیفیت زندگی یعنی چه؟ زمانی که ما صحبت از مفهوم کیفیت می‌کنیم در رابطه با زندگی شهری یا مسأله کلانشهر مقصودمان از کیفیت چیست؟ در شهر چه عناصر و مولفه‌هایی وجود دارد. در شهر مجموعه انسانی هست، ساختمان‌ها هستند، معماری هست، راه هست، فضای سبز هست، هوای شهر هست، آب هست  و بسیاری از مولفه‌های مختلف دیگر وجود دارند، به‌علاوه آنچه را که ما آن را امنیت روانی یا آسایش می‌نامیم. در نظر گرفتن تمام این مولفه‌ها و بحث درباره آنها کاری زمان‌بر است، البته اگر به‌طور خلاصه بخواهیم بگویم کیفیت در شهر را چگونه باید معنی کرد یا چگونه باید فهم کرد؛ تناسب و توازنی بین محیط به مثابه یک مولفه فیزیکی و انسان به مثابه یک مولفه مادی و معنوی است، یعنی انسان موجودی است که نیازمند محیطی است که در آن توازن و تناسب وجود داشته باشد تا بتواند آرامش‌خاطر پیدا کند. یعنی زمانی که بخواهیم کیفیت شهری را اندازه‌گیری کنیم باید زیرساخت‌ها را در نظر بگیریم، مثلا در کلانشهری مثل تهران که برخی معتقدند جمعیتش در‌ سال ١٤٠٠ به ١٥میلیون و برخی بر این باورند به ٢٢‌میلیون می‌رسد، زیرساخت‌ها به چه شکل هستند، وسایل ارتباط جمعی و هزاران مولفه دیگر. همچنین این پرسش را مطرح می‌کنیم که تهران و کلانشهرهای دیگر ایران به‌طور عمده اساسا انسان‌محور هستند یا نه؟
شهری که ما امروز در آن زندگی می‌کنیم، شهری اسیر در دستان پرقدرت ماشین است و اساسا در مهندسی آن انسان جایگاهی ندارد. اگر نگاهی به تاریخ شهر تهران بیندازید، برخی بر این باورند تهران از دوران قاجاریه به‌عنوان پایتخت انتخاب شده، محوریت پیدا کرده، در جغرافیای سیاسی ایران تا به امروز بزرگ شده، پیشرفت کرده و توسعه یافته اما همگام با توسعه و پیشرفت فیزیکی، تخریب بی‌نهایت و با سرعت فزاینده‌ای را هم شاهد بوده است. درواقع ما طبیعت تهران را نابود کرده‌ایم، یعنی چیزی به‌عنوان طبیعت تهران نداریم. نه به این معنا که تنها درخت‌ها را قطع و کوه‌ها را نابود کرده‌ایم، چشم‌انداز‌ها را هم از بین برده‌ایم، چاه‌ها و قنات‌ها را هم خشک و آلوده کرده‌ایم و فاضلاب‌ها را پر، نه اساسا جایی برای انسان در این شهر در نظر نگرفته‌ایم. درواقع به‌گونه‌ای گرفتار نظام سرمایه‌داری بی‌رویه و لسام گریخته شده‌ایم و عطش پول درآوردن و درآمدزایی به هر قیمتی در آن زیاد شده که اساسا به طبیعت به مثابه شی‌ نگاه می‌کنند.
علامه جعفری بحثی دارند در مورد شی‌محور شدن؛ نظامی یا حیاتی، حیات معقول است یا به زبان من جامعه‌ای، جامعه‌ای معقول است که در آن چیزها به کس‌ها تبدیل شوند، نه بالعکس. یعنی باید در جامعه شخصیت‌ها محور  باشند و انسان به مثابه یک شی‌ و طبیعت به مثابه یک منبع درآمد دیده نشود. زمانی که انسان تبدیل به یک شی و طبیعت منبع درآمد می‌شود، در آن جامعه چیزی به نام زیست وجود ندارد. رابطه من و تو تبدیل می‌شود به رابطه تومنی. به‌جای این‌که رابطه من و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم و قرار است در آن احساس آرامش کنم، این آرامش تبدیل به عذاب وجدان یا یک فاجعه بزرگ می‌شود. شهر تهران نه‌تنها کیفیت ندارد، بلکه تبدیل به جایی شده که انسان اسیر ماشین شده است، اسیر تراکم‌سازی.
در این شهر فضا دیده نمی‌شود، نه به این معنا که در آن توسعه‌محوری وجود ندارد، بلکه متاسفانه مدل‌های توسعه‌محوری مدنظر در آن مدل قرن نوزدهمی ‌است، یعنی به جای این‌که به انسان، منابع انسانی، محیط‌زیست و منابع محیط‌زیستی به مثابه یک منبع الهام‌بخش نگاه شود، تنها به‌عنوان منبع درآمد به آن نگاه می‌شود و این باعث شده توسعه‌محوری در کلانشهر تهران کیفیت زندگی در آن را پایین بیاورد، در نتیجه کیفیت روابط انسانی افت داشته و حاصل آن پایین‌آمدن اعتماد اجتماعی بوده و همه اینها باعث می‌شود امنیت روانی و آرامش اجتماعی  تقلیل پیدا کند. زمانی که امنیت روانی تقلیل می‌یابد ارتباطات انسانی، ارتباطات شی‌‌محور می‌شود، یعنی من دیگری را به مثابه یک انسان کامل نمی‌بینم، بلکه منبعی برای درآمد خودم یا معبری برای عبور خودم به مراحل بالاتر می‌بینم و این نه‌تنها در کیفیت روحی و روانی جامعه تأثیر گذاشته، بلکه باعث شده است زنجیره‌ای که ما آن را زنجیره غذایی یا زیستی می‌نامیم به آن لطمه وارد شود و نمی‌دانم در ٢٠‌سال آینده فرزندان این شهرها و  کلانشهرها چیزی به‌عنوان محیط‌زیست و طبیعت را می‌توانند ببینند؟!
امروزه شهری را می‌توان به‌عنوان شهر نمونه معرفی کرد که در آن خودرو نقش پایین‌تری را به‌عهده گرفته باشد. شاید این طنز تلخی باشد؛ اروپا مبتکر خودرو در جهان است اما امروزه در شهرهای اروپایی ما حجم گسترده‌ای از خودرو‌ها را نمی‌بینیم به‌عنوان مثال در شهری مانند‌ هامبورگ یا لندن این همه تراکم خودرو وجود ندارد. آنها بیشتر سعی کرده‌اند زیرساخت‌های جمعی را تقویت کنند، البته این پدیده تنها یک پدیده فیزیکی و صنعتی در کشور ما نیست، من احساس می‌کنم این اصرار بی‌شمار  جامعه ایرانی برای داشتن خودرو شخصی نشان از تبلور یک فردگرایی تخریب‌گرانه در سپهر فرهنگ ما دارد.
 
یعنی از یک‌‌سو زیرساخت‌های جمعی تقویت نشده و از سوی دیگر فرهنگ جمعی ما تلطیف شده و ما به سمت فردگرایی می‌رویم. درواقع در اروپا و کشورهای توسعه‌یافته مردم بیشتر سعی دارند از دوچرخه یا پیاده‌روی بهره ببرند، درحالی‌که در ٣٠سال گذشته تلاش بی‌وقفه برای داشتن خودرو شخصی داشتند، درحالی‌که ما همین رویه را به شکل معکوس طی می‌کنیم. تهران توسعه را شاهد بوده اما توسعه‌ای ماشین‌محور، نه انسان‌محور.
 
شهر نیازمند به ریه‌های تازه
گیتی اعتماد، کارشناس شهریتهران شهر آپارتمان‌ها و برج‌ها شده است. شهری که رفته‌رفته دیگر آسمانی برای دیدن نخواهد داشت. تهران شهر کوچه‌ها و خیابان‌های باریک با حجم وسیعی از جمعیت و ساختمان‌هاست. تهران شهر سوداگران کسب درآمد است، شهر ساختن و درآمد بیشتر. شهر مهاجرانی که بیشترشان همشهری می‌شوند و ماندگار اما همان‌طور گله‌مند از مشکلات. تهران شهری است که می‌رود تا جمعیتی به اندازه ایران را در خود جای دهد. مردم این شهر به روزمرگی دچار و آن‌قدر در آن غرق شده‌اند که دیگر به این نمی‌اندیشند که می‌شود جور دیگر هم زندگی کرد.
مردمی که رباط‌گونه درحال رفت‌وآمد هستند و تنها به آن می‌اندیشند که چطور درآمد کسب کنم، چطور قسط‌ها و وام‌هایم را بپردازم، چطور فلان مشکل را حل کنم. مردم این شهر گاها خندیدن و لبخندزدن به دیگران را فراموش کرده‌اند و باورشان این شده است که خندیدن بهانه می‌خواهد. آلودگی صوتی جزو لاینفک زندگی شهر تهران شده و متاسفانه خود مردم هم به آن دامن می‌زنند بی‌آن‌که لحظه‌ای تأمل کنند چطور به خود و دیگران آسیب می‌رسانند؛ انگار یادشان رفته سکوت و آرامش چه طعمی دارد.
 
تهران شهر خیابان‌های لبالب از خودرو شده؛ ترافیک‌هایی که جان شهر را می‌گیرند. تهران، شهر دستفروش‌ها و سدمعبری‌هاست، شهر آسیب‌ها و پرخاشگری‌ها. تهران کلانشهر جذاب ایران. تهران تنها شهر کار است و کسب درآمد، نه شهر زندگی. تهران شهر مترو و بی‌آرتی، شهر بوق‌های ممتد، شهر موش‌ها. آدم‌های این شهر نیاز به نفس تازه دارند، همان‌طور که شهر نیاز به ریه‌های تازه دارد. تهران شهر آدم‌های بی‌تفاوت.
 
فضاهای عمومی، دغدغه نسل جدید
سعید عامریان، مهندس شهرسازیدر سال‌های اخیر تحقیقات و مطالعات زیادی در زمینه کیفیت زندگی انجام شده است؛ تحقیقاتی که شاخصه‌ها و فاکتورهایی را نیز به خود اختصاص دادند. اگر ما نیازهای اولیه مانند مسکن، شغل و اوقات‌فراغت را در نظر بگیریم با پرسش‌هایی روبه‌رو می‌شویم که بحث کیفیت زندگی در تهران را زیرسوال می‌برد. در بخش مسکن، طبق آخرین آمار تقریبا ٣میلیون نفر در بافت فرسوده زندگی می‌کنند و اگر بپذیریم که شهر تهران در دور ١٥٠ساله زلزله را تجربه کند، درحال حاضر به عبارتی قلابی زندگی می‌کند. تحقیقات انجام شده نشان از این دارد باوجود این باور که محله‌های فرسوده آسیب‌پذیرتر هستند و البته هستند در منطقه یک تهران به دلیل رعایت‌نکردن مسائل فنی در ساختن ساختمان‌ها با یک زلزله کوچک معابرش مسدود شده و امدادرسانی دشوار خواهد بود.
در بحث اشتغال جدا از این‌که آیا افراد به تناسب تخصص مشغول به کار هستند، مسأله اساسی این است که آیا اشتغال در تهران ابزاری برای زندگی بهتر است یا زندگی در تهران فرصتی برای یافتن کار است. واقعیت این است که داستان بیشتر افراد ساکن تهران این است که به جای این‌که کار ابزاری باشد برای زندگی بهتر تنها کار می‌کنند و زندگی تحت‌الشعاع این کار کردن است. واقعیت اصلی این روزها جدا از مسائل گفته شده این است که نسل جدید دغدغه‌های متفاوت‌تری از فضاهای شهری دارد؛ فضاها و عرصه‌های عمومی، فضاهای دموکراتیک و... ما امروز فضاهای عمومی را به شکل مناسب نداریم و برای همین نمی‌توانیم ادعا کنیم از کیفیت زندگی شهری برخوردار هستیم. تهران شهر تجارت و کار است تا زندگی. ما باید به زیرساخت‌ها توجه و امکانات را در شهرها به تناسب داشته‌ها و ظرفیت‌هایش تقسیم کنیم، با این کار دیگر شاهد مهاجرت، تراکم جمعیت در یک کلانشهر و... نخواهیم بود. چیزی که امروز تهران را به مرز بحران رسانده است.منبعروزنامه شهروند