گفت و شنود شرمنده!

دروغ نامه ی کیهان 9 بهمن - 96
گفت و شنود 
شرمنده!
گفت: بارش برف سنگين مردم را که منتظر نزولات آسماني و نگران خشکسالي بودند، حسابي خوشحال کرد. اما شهرداري و وزارت راه بدجوري غافلگير شدند
    
گفتم: چرا غافلگير؟! هواشناسي از قبل، بارش سنگين برف را پيش بيني کرده بود و برف سنگيني که از سرشب مي باريد نشان مي داد که فرداي آن روز خيابان هاي شهر و جاده ها چه حال و روزي خواهند داشت.
    
گفت: البته اعلام کردند که خيابان ها لغزنده و جاده ها بسته است!
    
گفتم: زحمت کشيدند! اين را که ننه قمر هم مي دانست! وظيفه شهرداري روان کردن ترافيک، برف روبي خيابان ها و جلوگيري از شکستن درخت ها بود که همه را به حال خود رها کرده بود.
    
گفت: جاده هاي منتهي به پايتخت هم ساعت ها بسته بود و برخي از مسافران ۱۱ساعت در برف سنگين گرفتار شده بودند و از راهداران وزارت راه خبري نبود
    
گفتم: سوئيچ ماشين هاي برف روب را که قاليباف با خودش برده و تحويل نداده بود! بارش برف هم که از دولت قبل شروع شده بود! و... 
    
گفت: يعني از اين همه ناکارآمدي و بي توجهي به وظايف خود شرمنده نيستند؟!
    
گفتم: قاضي به متهم گفت؛ خجالت نمي کشي؟ اين بار پنجم است که به دادگاه مياي. يارو گفت؛ خودت بايد خجالت بکشي که هر روز توي دادگاهي!