سرمقاله روزی نامه جمهوری " شکست ترزا می شکست
آمریکای ترامپ"
گودرز خان چه ارتباظی به شقایق دارد؟
استعفای تزارمی نخست وزیر انگلیس مربوط به برگزیت یا خروج ازاتحادیه اروپاست که بطور کامل
عملی نشده است و موضوع ترامپ مربوط به خروج از برجام و مخالفت با سیاست هسته ای و
موشکی وتروریستی و نقض مستمر حقوق بشر
پاسداران ورژیم ولایت فقیه است ودو مقوله مجزا از هم دیگر است وربطی بهم
ندارد که سرمقاله نویس مدعی شده شکست تزارمی شکست ترامپ است.
ترزا می نخستوزیر انگلیس ناچار به
کنارهگیری از قدرت شد و قرار است روز 17 خرداد از سمت خود استعفا دهد. نامبرده پس
از 3 بار تلاش ناکام برای اقناع مجلس عوام در خصوص طرح برگزیت، شکست سخت و سنگینی
را تجربه کرد و سرانجام اعتراف کرد که باید رهبری حزب محافظهکار و نخستوزیری
انگلیس را به فرد دیگری بسپارد.
ناکامی نخستوزیر انگلیس، ناکامی و شکست سنگینی برای طرفداران خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نیز محسوب میشود. اکنون حدود 3 سال است که طرفداران خروج انگلیس از اتحادیه اروپا تمامی توان و ظرفیت خود را به کار گرفتهاند تا به هر قیمت ممکن زمینههای اجرای طرح برگزیت را فراهم سازند ولی هرچه بیشتر تلاش میکنند، کمتر نتیجه میگیرند. این پدیده انگلیس را در آستانه فروپاشی قرار داده و شهروندان ایرلند، ولز و اسکاتلند هشدار دادهاند که حتی در صورت خروج انگلیس از اتحادیه اروپا خواستار ادامه حضور در این اتحادیه هستند و در نتیجه زمینهای برای جدائی این مجموعه از یکدیگر و فروپاشی انگلیس فراهم شده است.
علاوه بر این، سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله کشورهای شاخص و پیشتازان اتحادیه همچون آلمان و فرانسه به شدت با سیاستهای لندن مخالفند و با برخورد جدی خود از انگلیس میخواهند زیانهای وارده به اتحادیه اروپا را قبل از خروج از اتحادیه تسویه نماید. هزینهها و جریمههای 60 میلیارد یوروئی که مورد نظر اتحادیه اروپا است عملاً مورد استقبال دولت لندن در طول سالهای اخیر نبوده ولی اتحادیه تلاش میکند با این سیاستهای سختگیرانه علیه انگلیس از تکرار تجربه برگزیت جلوگیری نماید تا دیگران برای خروج از اتحادیه وسوسه نشوند.
آنچه حساسیتها و نگرانیهای اتحادیه اروپا را بیشتر کرده و حتی به آن دامن زده، جوسازیهای سیاسی – تبلیغاتی دارودسته ترامپ در خصوص برگزیت است که نشان میدهد طرفداران اصلی برگزیت با سیاستهای ضداروپائی ترامپ همراهند و به نوعی در صدد اجرای طرحهای درازمدت واشنگتن علیه موجودیت اتحادیه اروپا و حتی نابودی آن و از میان بردن پول واحد اروپائی هستند.
ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود بارها خواستار فروپاشی اتحادیه اروپا و نابودی یورو شد و پس از ورود به کاخ سفید هم تمایلات ضداروپائی خود را پنهان نکرد.
ترامپ حتی آرزوی خود برای خروج فرانسه و سایر کشورهای اروپائی از اتحادیه را مرتباً تکرار نمود و شهروندان فرانسوی را برای اجرای «برگزیت» به شدت مورد تشویق و حمایت قرار داد. بدین ترتیب شکست سنگین ترزا می و حزب محافظهکار انگلیس در مقطع کنونی، به منزله شکست سنگین آمریکای ترامپ نیز محسوب میشود که نتوانسته آرزوهایش برای فروپاشی اتحادیه اروپا و حتی تضعیف آنرا عملیاتی کند. ترامپ در طول سالهای اخیر به دولت لندن وعدههای متعددی برای برقراری روابطی نزدیکتر میداد که هرگز تحقق نیافت. بدین ترتیب انگلیس از یکطرف ناکامی خروج از اتحادیه اروپا را تجربه میکند و ازسوی دیگر هیچ یک از وعدههای واشنگتن برای دستیابی به شرایط بهتر سیاسی – اقتصادی – تجاری با آمریکا نیز عملیاتی نشده و نخواهد شد.
طیف وسیعی از مردم انگلیس خواستار ادامه حضور در اتحادیه اروپا هستند و معتقدند در همهپرسی برگزیت، دولت محافظهکاران به حیلهگری، پنهانکاری و سیاستهای فریبکارانه متوسل شده و افکار عمومی را در مرحله تصمیمگیری برای آینده روابط با اتحادیه اروپا به انحراف کشانیده است.
نکته مهمتر اینکه حتی در صورت بازگشت انگلیس به اتحادیه اروپا، از این پس به انگلیس به چشم یک «وصله ناجور» مینگرند و قطعاً بیشتر از گذشته تلاش خواهد شد که با انگلیس به عنوان یک «عضو موقتی» رفتار شود. نباید از نظر دور داشت که انگلیس حتی قبل از برگزیت هم تقریباً همیشه ساز مخالف میزد و نه تنها «یورو» پول واحد اروپائی را نپذیرفت بلکه هرگز حاضر نشد عضو شینگن شود و پیمان ماستریخت و تبعات آنرا بپذیرد.
درماندگی و سردرگمی امروز انگلیس در واقع بازخورد سیاستهای نادرست انگلیس در دنبالهروی کورکورانه از آمریکا محسوب میشود که موقعیت دولت لندن را در حد زائده شرمآور آمریکا تقلیل داده و انگلیس را مجری سیاستهای ضداروپائی آمریکا معرفی میکند. اینکه لندن از چنین رفتاری چه نفعی میبرد، سوالی است که مقامات انگلیس باید پاسخگو باشند. در مقطع کنونی دولت انگلیس از سیاستهای ماجراجویانه ترامپ در منطقه نیز استقبال و حمایت کرد درحالی که اساساً در موقعیتی نیست که حرفها و مواضعش کمترین ارزش و اعتباری داشته باشد.
ناکامی نخستوزیر انگلیس، ناکامی و شکست سنگینی برای طرفداران خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نیز محسوب میشود. اکنون حدود 3 سال است که طرفداران خروج انگلیس از اتحادیه اروپا تمامی توان و ظرفیت خود را به کار گرفتهاند تا به هر قیمت ممکن زمینههای اجرای طرح برگزیت را فراهم سازند ولی هرچه بیشتر تلاش میکنند، کمتر نتیجه میگیرند. این پدیده انگلیس را در آستانه فروپاشی قرار داده و شهروندان ایرلند، ولز و اسکاتلند هشدار دادهاند که حتی در صورت خروج انگلیس از اتحادیه اروپا خواستار ادامه حضور در این اتحادیه هستند و در نتیجه زمینهای برای جدائی این مجموعه از یکدیگر و فروپاشی انگلیس فراهم شده است.
علاوه بر این، سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله کشورهای شاخص و پیشتازان اتحادیه همچون آلمان و فرانسه به شدت با سیاستهای لندن مخالفند و با برخورد جدی خود از انگلیس میخواهند زیانهای وارده به اتحادیه اروپا را قبل از خروج از اتحادیه تسویه نماید. هزینهها و جریمههای 60 میلیارد یوروئی که مورد نظر اتحادیه اروپا است عملاً مورد استقبال دولت لندن در طول سالهای اخیر نبوده ولی اتحادیه تلاش میکند با این سیاستهای سختگیرانه علیه انگلیس از تکرار تجربه برگزیت جلوگیری نماید تا دیگران برای خروج از اتحادیه وسوسه نشوند.
آنچه حساسیتها و نگرانیهای اتحادیه اروپا را بیشتر کرده و حتی به آن دامن زده، جوسازیهای سیاسی – تبلیغاتی دارودسته ترامپ در خصوص برگزیت است که نشان میدهد طرفداران اصلی برگزیت با سیاستهای ضداروپائی ترامپ همراهند و به نوعی در صدد اجرای طرحهای درازمدت واشنگتن علیه موجودیت اتحادیه اروپا و حتی نابودی آن و از میان بردن پول واحد اروپائی هستند.
ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود بارها خواستار فروپاشی اتحادیه اروپا و نابودی یورو شد و پس از ورود به کاخ سفید هم تمایلات ضداروپائی خود را پنهان نکرد.
ترامپ حتی آرزوی خود برای خروج فرانسه و سایر کشورهای اروپائی از اتحادیه را مرتباً تکرار نمود و شهروندان فرانسوی را برای اجرای «برگزیت» به شدت مورد تشویق و حمایت قرار داد. بدین ترتیب شکست سنگین ترزا می و حزب محافظهکار انگلیس در مقطع کنونی، به منزله شکست سنگین آمریکای ترامپ نیز محسوب میشود که نتوانسته آرزوهایش برای فروپاشی اتحادیه اروپا و حتی تضعیف آنرا عملیاتی کند. ترامپ در طول سالهای اخیر به دولت لندن وعدههای متعددی برای برقراری روابطی نزدیکتر میداد که هرگز تحقق نیافت. بدین ترتیب انگلیس از یکطرف ناکامی خروج از اتحادیه اروپا را تجربه میکند و ازسوی دیگر هیچ یک از وعدههای واشنگتن برای دستیابی به شرایط بهتر سیاسی – اقتصادی – تجاری با آمریکا نیز عملیاتی نشده و نخواهد شد.
طیف وسیعی از مردم انگلیس خواستار ادامه حضور در اتحادیه اروپا هستند و معتقدند در همهپرسی برگزیت، دولت محافظهکاران به حیلهگری، پنهانکاری و سیاستهای فریبکارانه متوسل شده و افکار عمومی را در مرحله تصمیمگیری برای آینده روابط با اتحادیه اروپا به انحراف کشانیده است.
نکته مهمتر اینکه حتی در صورت بازگشت انگلیس به اتحادیه اروپا، از این پس به انگلیس به چشم یک «وصله ناجور» مینگرند و قطعاً بیشتر از گذشته تلاش خواهد شد که با انگلیس به عنوان یک «عضو موقتی» رفتار شود. نباید از نظر دور داشت که انگلیس حتی قبل از برگزیت هم تقریباً همیشه ساز مخالف میزد و نه تنها «یورو» پول واحد اروپائی را نپذیرفت بلکه هرگز حاضر نشد عضو شینگن شود و پیمان ماستریخت و تبعات آنرا بپذیرد.
درماندگی و سردرگمی امروز انگلیس در واقع بازخورد سیاستهای نادرست انگلیس در دنبالهروی کورکورانه از آمریکا محسوب میشود که موقعیت دولت لندن را در حد زائده شرمآور آمریکا تقلیل داده و انگلیس را مجری سیاستهای ضداروپائی آمریکا معرفی میکند. اینکه لندن از چنین رفتاری چه نفعی میبرد، سوالی است که مقامات انگلیس باید پاسخگو باشند. در مقطع کنونی دولت انگلیس از سیاستهای ماجراجویانه ترامپ در منطقه نیز استقبال و حمایت کرد درحالی که اساساً در موقعیتی نیست که حرفها و مواضعش کمترین ارزش و اعتباری داشته باشد.