«ابتکار» ابهام های تازه در خصوص کشف 27


«ابتکار» ابهام های تازه در خصوص کشف 27 هزار جسد پرنده در میانکاله را بررسی کرد سرنخ های تازه از میانکه، انتقام انسان از انسان؟11 اسفند-98

گروه جامعه: شیوع ویروس کووید 19 که این روزها بیشتر از آن با نام «کرونا» یاد می‌کنند، باعث شده است که اخبار بسیاری از ماه‌ها و روزهای اخیر در حاشیه قرار گیرند. از زلزله در آذربایجان غربی و سیل در استان‌هایی همچون لرستان در روزهای اخیر گرفته تا اعلام آمار نهایی کشته‌شدگان اعتراضات آبان ماه و عمل به اطلاعیه ستاد مشترک نیروهای مسلح درباره ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و البته ماجرای جعبه سیاه این هواپیما و غرامتی که ایران باید به قربانیان این حادثه پرداخت کند در زمره این اخبارند. با این حال یک ماجرای تلخ دیگر نیز می‌رفت که به فراموشی سپرده شود، اما یک نامه باعث شد باز هم مورد توجه قرار گیرد؛ زمستان سیاه پرندگان تالاب میانکاله.
اوایل بهمن ماه امسال بود که اخباری از مرگ گسترده پرندگان در سواحل گلوگاه و روستای قلعه‌بان از توابع بهشهر تالاب میانکاله به گوش رسید. عدد اجساد کشف شده پرندگان روز به روز بالاتر می‌رفت و حتی بعد از اعلام نتایج بررسی‌ها هم این افزایش ادامه داشت؛ آنقدر که امروز تعداد پرندگان مرده را بیش از 27 هزار قطعه تخمین می‌زنند و البته دامنه کشف اجساد به ساحل شرقی تالاب و به شرق خلیج گرگان در محدوده گلستان رسیده است و محیط‌بانان در محدوده آبی همه سواحل جنوبی، جنوب شرقی و شرقی و در اطراف آشوراده و حتی  در خط ساحلی خزر هم‌مرز با ذخیره‌گاه، لاشه‌هایی از پرندگان تلف‌شده را جمع‌آوری کرده‌اند.
تالاب بین‌المللی میانکاله در شرق مازندران حدود ۴۰ هزار هکتار مساحت دارد که از بهشهر در شرق این خطه شمال کشور تا آشوراده در استان گلستان گسترش دارد و همه ساله در این پهنه آبی که در زمره یکی از ۶۰۰ ذخیره‌گاه زیست کره جهان قرار دارد بیش از ۱۵۰ گونه پرنده مهاجر زمستان گذر و بومی به طور فصلی زندگی می‌کنند. بین‌المللی بودن این تالاب باعث شد که بعد از انتشار اخبار مرگ پرندگان نگرانی‌هایی درباره خروج این تالاب از فهرست حمایت‌های بین‌المللی مطرح شود و به همین دلیل حساسیت ماجرا دوچندان شد. از همان ابتدا گمانه‌زنی‌های گوناگونی درباره دلیل مرگ پرندگان مطرح شد که مواردی همچون مرگ به دلیل آلودگی آب بر اثر پساب صنعتی یا شیوع بیماری‌هایی مثل آنفولانزای پرندگان و نیوکاسل پس از بررسی‌ها رد شد. درنهایت این ایجاد سم بوتولیسم منتسب به تجزیه جلبکی بود که به عنوان عامل اصلی مسمومیت و مرگ پرندگان اعلام شد؛ موضوعی که در همان زمان هم با ابهام‌های زیادی همراه شد، به ویژه اینکه توضیحات درباره سم بوتولیسم، نوع شکل‌گیری و میزان ماندگاری آن، تاثیرگذاری بر پرندگان بدون اثرپذیری ماهیان و سایر آبزیان، تنوع گونه‌های اجساد کشف شده پرندگان شامل چنگر، فلامینگو و اردک نوک‌ پهن و مسائلی از این دست با ابهام‌هایی هم رو‏به‏رو بود. با این حال شهاب‌الدین منتظمی، مدیر دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست همان زمان در واکنش به این ابهام‌ها گفته بود: باید بپذیریم که اگر سموم کشاورزی، صنعتی و... به‌طور مستقیم به آب وارد شده بود، سایر آبزیان از جمله ماهیان نیز باید تلف می‌شدند در حالی ‌که جمعیت زیاد تلف شدگان در میانکاله پرندگان کنار آبزی هستند. همچنین عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست معتقد است که وارد نشدن آب بالادست به تالاب میانکاله علت تلف شدن پرندگان است. منتظمی گفته بود که تعداد زیادی پرنده مهاجر کنارآبزی در نقاط کم عمقی تلف شده‌اند که احتمال کاهش اکسیژن در آن مناطق وجود دارد بنابراین حتی می‌توان گفت که وارد نشدن آب به بالادست تالاب می‌تواند شرایط بی‌هوازی را ایجاد کند و سبب تولید بوتولیسم شود. او در گفت‌وگوی دیگری با ایسنا هم تاکید کرده بود: ما باید به آزمایش‌ها و اقدامات سازمان دامپزشکی در زمینه بررسی علت مرگ پرندگان احترام بگذاریم. این سازمان معتبرترین مرجع کشور درخصوص تشخیص بیماری‌های حیات‌ وحش است.
سازمان محیط‌زیست آن زمان اعلام کرد که این مسمومیت تا کنون در بیش از ۲۰ تالاب در سطح جهان سابقه داشته به ‌طوری ‌که بین ۱۰۰ هزار تا یک‌ میلیون بال پرنده را تلف کرده است. ۳۰ تیپ از بیماری بوتولیسم در جهان شناسایی شد و نوع بیماری که در پرندگان میانکاله مشاهده‌شده از نوع تیپ «سی‌ام» است که قابلیت انتقال از پرندگان به انسان را ندارد.
با این حال همان زمان برخی کارشناسان حوزه محیط زیست همچون اسماعیل کهرم معتقد بودند این استدلال‌ها پاک کردن صورت مسئله به‌گونه‌ای است که کسی هم  گیر نیفتد. وی گفته بود: «اگر دیدگاه سازمان دامپزشکی مبنی بر تغذیه پرندگان در محیط بسته و آلوده تالاب را بپذیریم، حال این پرسش‌ها مطرح می‌شود که آیا تمام پرندگان تلف شده در یک نقطه یعنی «قلعه پایان گلوگاه» با همدیگر تصمیم گرفتند آب را بخورند و بمیرند؟ چرا تا به‌حال این اتفاق نیفتاده است؟ امکان پذیر نیست که چند هزار پرنده در یک مقطع زمانی از یکجا در دل تالاب که سم بوتولیسم به‌خاطر شرایط خاصی درآن ایجاد شده است، آب بخورند و بمیرند. یعنی خودکشی دسته‌جمعی کرده‌اند؟ آیا پرندگان میانکاله علائم مسمومیت پرندگان که فضله زرد و خروج مایع زردرنگ از دهان است را داشته‌اند؟» وی تلف شدن هزاران پرنده مهاجر در تالاب میانکاله را عمدی می‌خواند و مدعی است که شاید برخی صیادان، زمین‌داران یا شکارچیان و ... سم را در آب ریخته و این حیوانات را کشته‌اند. کهرم پرندگان میانکاله را قربانی تضاد منافع می‌داند و بر لزوم پیگیری و برخورد با عاملان اصلی این پرونده زیست محیطی تاکید می‌کند. وی در گفت‌وگویی دیگر نیز تاکید کرده است: «درخصوص ماجرای میانکاله واقعیت این است که در تالاب سم ریخته‌اند. برای اینکه ما در آن حوالی شکارچی داریم، صیاد ماهی داریم، گله‌دار داریم، گاومیش‌دار داریم، کشاورز داریم و در این میان البته سازمان حفاظت از محیط زیست هم داریم. این‌ها وقتی که به دلایلی با یکدیگر به مشکل می‌خورند و وضعیت پیچیده می‌شود و برخی اوقات از سوی برخی از آنان چنین اقداماتی صورت می‌گیرد و در تالاب سم می‌ریزند، مثلا کسی از محیط‌بانی دلخور است برای جبران کردن دلخوری خود می‌رود چندین بار اخطار می‌دهد و بعد تهدید به ریختن سم هم می‌کند و در نهایت تهدید خود را عملی می‌کند». کهرم با یادآوری اتفاق‌های مشابه در سال‌های پیش افزوده است: «البته این نخستین بار نیست که چنین واقعه‌ای رخ داده و چندین بار در گذشته همین تالاب میانکاله تجربه چنین اتفاقی را داشته است، برخی از شکارچیان متاسفانه برای گرفتن انتقام چنین کار‌هایی را انجام می‌دهند و این وضعیت را برای پرندگان ایجاد می‌کنند. حالا وقت آن است که مسئولین به مردم راستش را بگویند، در میانکاله سم ریخته‌اند، همانطور که در سال ۱۳۷۳ و همچنین در سال ۱۳۸۲ همین کار را در میانکاله انجام دادند. اخباری مانند بوتولیسم یا هر بیماری دیگری درست نیست». وی در تاکید استدلال خود، از تجربه خود در درمان پرندگان در آمریکا نیز مثال آورده که علائم مسمومیت بر اثر سم در پرندگان مرده تالاب دیده شده است.
روز گذشته نامه‌ای در فضای مجازی منتشر شد که به طور تلویحی نظر فعالان محیط‌زیستی همچون کهرم را تایید می‌کند. این نامه، بیانیه‌ای منسوب به شکارچیان منطقه شرق مازندران است که بخشی از آنها ساکنان روستاهای حاشیه تالاب بین‌المللی میانکاله محسوب می‌شوند که در آن تلفات مشکوک پرندگان را ناشی از ریختن عمدی سم به داخل آب این تالاب اعلام کرده‌اند. در این بیانیه ادعا شده است که آن‌ها این سم را در انتقام از دولت و به خصوص محیط زیست انجام دادند که در سال‌های اخیر برخوردشان را بر شکارچیان متخلف گسترش دادند و حالا آن‌ها با ریختن سم به داخل آب تالاب میانکاله و تلفات چندین هزار پرنده مهاجر به نوعی انتقام خودشان را از دولت و محیط‌زیست گرفتند. در این بیانیه از دریافت وجه برای صدور پروانه شکار یک ماهه از سوی محیط‌زیست و باطل کردن این پروانه‌ها پیش از سر رسیدن موعدشان به دلیل شیوع تلفات نیز انتقاد شده است.
واکنش اداره کل محیط‌زیست استان مازندران به این بیانیه شکایت از تنظیم‌کنندگان آن به دستگاه قضائیه بوده است. حسینعلی ابراهیمی کارنامی، مدیرکل محیط‌زیست مازندران گفته است: «اخیراً شکارچیان منطقه با انتشار مطلبی شوخی یا جدی مسئولیت این تلفات را پذیرفته‌اند. محیط زیست با کسی شوخی ندارد و آنها به هر حال باید پاسخگوی مطالب عنوان‌ شده باشند». وی افزود: «اداره حقوقی محیط زیست استان مازندران مصمم به پیگیری شکایت از شکارچیانی است که این بیانیه را منتشر کردند و پس از آن قطعا نیروهای انتظامی و قضایی صادرکنندگان احتمالی این بیانیه را شناسایی و تحویل قانون خواهند داد». وی ادامه داد: «ما ضرر و زیان حاصل از تلفات پرندگان را از شکارچیان مطالبه می‌کنیم و اگر آن‌ها در پایان بگویند شوخی بوده است، باز هم به جرم تهدید محیط‌زیست و تشویش اذهان عمومی باید پاسخگو باشند». مدیرکل محیط زیست مازندران تاکید کرد: «شکارچیان در مطلب منتشر شده مسئولیت یک اتفاق مهم زیست‌محیطی را پذیرفته‌اند و به جرم خود اعتراف و اذعان کردند، ما نیز بر حسب وظیفه برخورد قاطع با متخلفان خواهیم داشت و قطعاً دستگاه قضایی تا دستگیری عوامل این اقدام و روشن‌شدن ماجرا پیش می‌رود».
پیگیری این بیانیه می‌تواند ابهام‌های مرگ پرندگان در میانکاله را تا حد زیادی رفع کند. با این حال این مسئله مطرح است که درصورت صحت آن، تکلیف انسانیت چه می‌شود و چرا انسان باید انتقام خود از انسان‌های دیگر را از طبیعت و محیط‌زیستی که اتفاقا خود در آن زندگی می‌کند بگیرد؟ و در این صورت تکلیف تشخیص اشتباه نهادهای رسمی چه خواهد شد؟ همچنین درصورت عدم صحت ادعای این بیانیه، باید دید چه چیزی باعث می‌شود برخی این چنین به دنبال جلب توجه باشند؟ و درنهایت باید دید به هر ترتیب ماجرای تضاد منافع که چه در عرصه حرف یا عمل باعث طرح این موارد می‌شود چیست و چه تخلفات احتمالی در آن باعث مطرح شدن این مسائل و حتی در سطح گمانه‌ها می‌شود؟