20 نکته دربارۀ همهپرسیِ «تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی»
باید گفته شود چرا عملکرد رژیم عوامفریب ودروغ گو ودین فروش ولایت فقیه طی ۴۴ سال چه کرده است که چنانچه اکنون یک همه پرسی یارفراندوم آزاد برگزارگردد بیش از۹۰٪ جمعیت کشور "نه" به این رژیم تروریستی وضدمردمی ولایت فقیه خواهندگفت؟
\\تعداد کل ایرانیان واجد شرایط رأی دادن در روز های 10 و 11 فروردین سال 1358 دقیقا 22 میلیون و 800 هزار نفر بود و 20میلیون و 288 هزار و 21 نفر در همهپرسی شرکت کردند. از این تعداد 20 میلیون و 147 هزار و 55 نفر رأی «آری» به صندوق انداختند و تنها 140 هزار و 966 نفر رأی «نه» دادند... عصر ایران؛ مهرداد خدیر- یادکرد چهلوچهارمین سالروز برگزاری رفراندوم «جمهوری اسلامی» از چند منظر اهمیت دارد: ابتدا به این سبب که این نخستین مراجعه به آرای عمومی برای تعیین رژیم سیاسی در تاریخ این سرزمین بود و هست. اهمیت و ویژگی آن در این است که حکومت ها را پیش از آن آلها و ایلها برمیانداختند و برقرار میکردند و هر که میآمد خود را دارای فره ایزدی و مورد حمایت آسمان و سایۀ خدا میدانست و با این که انقلابی با نام خدا سلطنت را برانداخت اما همه پرسی هم شد یعنی به زمینیان نیز رجوع کردند. دوم به این خاطر که اکثریت جمعیت کنونی ایران زیر 50 سال دارند و در آن زمان یا در این دنیا نبودند یا حق رأی نداشتند. به همین خاطر اطلاعات خود را یا از طریق مراجع رسمی و صدا و سیما گرفتهاند که وجه جمهوریت را کمرنگ کردهاند یا از شبکههای تلویزیونی ماهوارهای که درصدد تطهیر رژیم گذشتهاند و انقلاب 57 را در حالی شورشی کور میدانند که شخص محمدرضا شاه در 14 آبان 1357 از آن به عنوان انقلاب یاد کرد و در همراهی با آن سران رژیم خود اعم از نخستوزیر و رییس ساواک و شهردار و وزیر اطلاعات ( اطلاع رسانی) را به زندان انداخته بود. سوم از این جهت که با هیچ یک از مناسبتهای تقویمی چنین سرد برخورد نمیشود حتی با 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت و تنها آیینی که به یاد آن برگزار میکنند جشن ملی پرچم در سطح شهرداری و نه ملی است. یک دلیل می تواند بیعلاقگی اصولگرایان به یادآوری جمهوریت و رفراندوم باشد و علت دیگر قرار داشتن آن در ایام نوروز و چسبیدن به سیزده به در. چهارم این که آرمان جمهوریت را در گیر و دار انتقادها از یاد نبریم. و اما آن نکات (هر چند از تکرار برخی اطلاعات که در یادداشت چند سال قبل آمده بود گریز و گزیری نیست): 1. رفراندوم تعیین رژیم سیاسی جدید در روزهای جمعه 10 و شنبه 11 فروردین 1358 برگزار شد اما چون نتیجه در 12 فروردین اعلام شد این روز به عنوان روز جمهوری اسلامی ایران گرامی داشته میشود. (تعداد کل ایرانیان واجد شرایط رأی دادن در 10 و 11 فروردین آن سال، 22 میلیون و 800 هزار نفر بود و 20 میلیون و 288 هزار و 21 نفر در همهپرسی شرکت کردند. از این تعداد 20 میلیون و 147 هزار و 55 نفر رأی «آری» به صندوق انداختند و تنها 140 هزار و 966 نفر رأی «نه».) 2. واژۀ پارسی «همهپرسی» معادل «رفراندوم» را یا هنوز داریوش آشوری نساخته بود یا رایج نشده بود. از این رو همه جا صحبت از رفراندوم بود نه واژۀ ساده و پارسی «همهپرسی». 3. آن قدر برگزاری رفراندوم برای تعیین رژیم سیاسی جدید امری تازه بود که در برگههای سبز و سرخ آرا به غلط نوشته بودند: انتخاباتِ رفراندوم! در حالی که انتخابات با رفراندوم تفاوت دارد. در انتخابات، کاندیدا یا کاندیداهایی را از بین نامزدها انتخاب میکنند ولی در رفراندوم یا همهپرسی به یک پرسش یا گزارۀ مشخص آری یا نه گفته میشود و "انتخابات رفراندوم" نادرست بود البته منظور همان همهپرسی بود و شگفتا در آن زمان هیچ کس این خطای فاحش را یادآور نشد. گزاره این بود: تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی ....... آری یا نه؟
4. اگر اکثریت جامعه رأی «نه» میدادند (که البته عملا منتفی بود) نیز باز به معنی بازگشت حکومت سلطنتی نبود چون در برگۀ رأی آمده بود: «تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن ازتصویب ملت خواهد گذشت.» رژیم سلطنتی در 22 بهمن 1357 برافتاده بود. هر چند برخی بر این باورند که 26 دی و خروج شاه در حالی که خانوادۀ سلطنتی همراه او رفتند یا بعد از استعفای سید جلال الدین تهرانی از ریاست شورای سلطنت و انحلال آن را هم میتوان پایان سلطنت تلقی کرد و شاپور بختیار میکوشید همین را به مردم بگوید اما صدایش شنیده نشد. این که شاه رفت و سلطنت تمام شد. از جمهوری اسلامی صرف نظر کنید! فرض رفراندوم بر «سابق» بودن رژیم ساقط شده و بحث بر سر بعدی بود.5 . منتقدان میگویند تصریح این که «قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت» یعنی مردم به نظامی رأی دادند که هنوز قانون اساسی نداشت و در پیشنویس قانون اساسی آن هم «ولایت فقیه» ذکر نشده بود و در آن ریاست جمهوری واقعا با رییس جمهوری بود. ولی این یک روی سکه است چرا که 8 ماه بعد برای قانون اساسی با ولایتفقیه هم رفراندوم برگزار شد و اگر چه قریب 3 میلیون نفر کمتر شرکت کردند و آیتالله شریعتمداری رأی نداد و مجاهدین خلق تحریم کردند اما قانون اساسی هم با اکثریت آرا تأیید شد. 6. هر چند عنوان مصوب شورای انقلاب، جمهوری دموکراتیک اسلامی بود و مهندس بازرگان از جمهوری دموکراتیک اسلامی گفت اما رهبر انقلاب تصریح کرد: جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم. استدلال حامیان جمهوری دموکراتیک اسلامی این بود که از جمهوری اسلامی های دیگر مانند پاکستان متمایز باشد یا بر دموکراسی تأکید شود تا خوانشهای ضد دموکراتیک نچربد. استدلال حامیان جمهوری اسلامی اما این بود که شعار مردم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بوده و دموکراسی با جمهوری قرین است. ضمن این که نام به تنهایی تضمین کننده نیست کما این که جمهوری دموکراتیک آلمان و جمهوری دموکراتیک خلق کره دو حکومت کاملا اقتدارگرا بودند و یکی هنوز هست در حالی که نظام سیاسی بریتانیا پادشاهی مشروطه است. تأکید امام اگرچه نفی کننده اضافه شدن «دموکراتیک» یا کم شدن «اسلامی» بود اما از «جمهوری اسلامی» به مثابه یک واحد هم دفاع میکرد چرا که برخی به دنبال حکومت اسلامی ( منهای جمهوری و با مدل خلافت) بودند.7. جالب است اشاره شود که یکی از دغدغه ها مربوط به زنان بود و حال که بحث زنان دوباره درگرفته این یادآوری جا دارد که مهندس بازرگان حین رأی دادن به جمهوری اسلامی تأکید کرد «تمام آزادی زنان تضمین شده است». این که با چه استناد و اتکایی و قبل از تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی که به خبرگان تبدیل شد چنین تضمینی میداد روشن نیست اما گویای این واقعیت است که غالب فعالان سیاسی تصاویر آرمانی و ایدهآل داشتند و یک بار از دکتر یزدی شنیدم که میگفت تنها دو نفر میدانستند دقیقا چه میخواهند و بقیه بیشتر درگیر آرمانهای ذهنی خود بودند: اول آیتالله خمینی دوم دکتر بهشتی. طبعا رهبران دیگر حزب جمهوری اسلامی هم ذیل و هم سو با بهشتی بودند ولی اصرار داشت فقط دو نفر با زیر مجموعه ها البته و وقتی کسی پرسید حتی شهید مطهری؟ گفت بله. او هم به دنبال نظارت روحانیون بود نه حکومت آنان.
8. امام خمینی در پیام خود روز جمهوری اسلامی را به عنوان سرآغاز حکومت الله معرفی میکند. ( صبحگاه 12 فروردین- که روز نخستین حکومت اللَّه است- از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره های قصر 2500 سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست)جالب این که آیتالله گلپایگانی از مراجع برجسته قم از «ولایت فقها» سخن به میان میآورد و نشان میدهد تلقی او و احتمالا دیگر مراجع به جز امام این بوده که بر جمهوری اسلامی ترکیبی ازفقهای مورد وثوق مراجع نظارت میکند و تلقی او از ولایت فقیه، در واقع ولایت فقه یا فقها و مدلی بوده که در پیشنویس در قالب شورای نگهبان با توسع آنچه در متمم قانون اساسی مشروطه آمده بود.9. گفتمان برتر چنان با امام بود که کمتر کسی با جمهوری اسلامی مخالفت کرد چرا که مخالفت با جمهوری اسلامی دو معنی داشت: یا بازگشت به سلطنت یا جمهوری از نوع کمونیستی. از میان روشنفکران تنها دکتر مصطفی رحیمی بود که گفت مخالف است یا هما ناطق استاد تاریخ دانشگاه تهران ابهاماتی را مطرح کرد و احمد شاملو هم با تردید سخن گفت. دیگران از منظر عنوان مشکل داشتند و جبهۀ دموکراتیک ملی که از جبهۀ ملی منشعب شده بود رسما اعلام کرد رأی نمیدهد. آرای «نه» و تحریمیها اما به قدری کم بودند که هاشمی رفسنجانی از آنان با تخفیف و تحقیر به عنوان دو درصدیها یاد کرد و حتی ماه بعد ترور استاد مطهری را به اشتباه به آنان نسبت داد.10. شوق مردم برای جمهوری اسلامی را از علاقه به ثبتنام برای حزب تازه تأسیس جمهوری اسلامی میتوان دریافت. چرا که تصور میکردند این حزب همان جمهوری اسلامی است. البته از سال 60 به بعد حزب معادل جمهوری اسلامی هم شد. 11. اعتبار امام خمینی چنان بود که می توانست فردای پیروزی انقلاب، تأسیس جمهوری اسلامی را اعلام کند و از مردم بخواهد در تأیید به خیابان بیایند. اما به دو دلیل رفراندوم برگزار کرد. یکی چون در فرمان انتصاب مهندس بازرگان به برگزاری رفراندوم اشاره شده بود و دوم به این خاطر که هر چند انقلاب 57 مردمی بود اما بیشتر شهرنشینان و طبقه متوسط در آن مشارکت داشتند و نیاز به همه پرسی بود تا تأیید دیگران خاصه اهالی شهرستانهای کوچک تر و روستاییانی که چندان مشارکت نداشتند نیز دریافت و ثبت شود. ضمن این که جنبۀ سلبی انقلاب میچربید که نه به شاه و شاهی بود ولی در رفراندوم وجه ایجابی و آری به چه خود را نشان میداد.12. برای آن که بدانیم روشنفکران ایران در چه حالوهوایی بودند اشاره به سرمقالۀ روزنامۀ آیندگان به قلم محمد قائد که تازه از فرنگ آمده بود و گرایش مذهبی نداشت جالب است. وقتی مهندس بازرگان ابراز تمایل کرد همهپرسی زیر نظر ناظران خارجی برگزار شود او نوشت دوران دخالت چشم آبی ها تمام شده و جالب این که از مواردی است که خود این نویسنده یادآور میشود تا بگوید در چه حال و هوایی بودهاند.13. امیرعباس هویدا نخست وزیر سال های 43 تا 56، عبدالله ریاضی رییس مجلس شورای ملی سال های 42 تا 57 و عباسعلی خلعتبری وزیر خارجه پیشین در زندان رأی دادند. هویدا به خبرنگاران نگفت رأی آری به صندوق انداخته یا نه. ریاضی و خلعتبری اما برگۀ رأی را به خبرنگاران نشان دادند و با لبخند و افتخار گفتند به جمهوری اسلامی رأی دادند. هویدا 8 روز بعد در 18 فروردین و دکتر ریاضی رییس مجلس و دکتر خلعتبری وزیر خارجه 12 روز بعد در 22 فروردین تیرباران شدند. ( داستان اعدام 11 مقام پیشین و از جمله این دو را قبلا نوشتهام و منتشر شده و ویراست تازهای از آن را 22 فروردین منتشر خواهم کرد).14. اگر رفراندوم به جای 10 و11 در 17 و 18 فروردین برگزار و مثلا 19 فروردین به عنوان روز جمهوری اسلامی اعلام میشد 13 روزه بودن تعطیلات نورزوی مثل حالا تثبیت نمیشد. شگفتا که حکومت جدید به رغم آن که چندان با مناسبتهای ملی میانه نداشت اما عملا با اعلام تعطیل 12 در کنار 13 فروردین در ثبت مدت تعطیلات یاری رساند تا جایی که تلاش سال بعد محمد علی رجایی در مقام کفیل وزارت آموزشوپرورش برای تقلیل ایام تعطیلات نوروزی مدارس از 13 روز به 4 روز رسمی و تقویمی به جایی نرسید. اغلب دانشآموزان در هفتۀ دوم به مدرسه نرفتند و آنها که رفتند هم سر کلاس نمیرفتند و در حیاط شعار میدادند: تعطیلی رو کم کرده.... تعطیلات مدارس 4 روزه نشد اما ادارات 13 روزه شد. 20 سال پیش در فروردین 82 به 18 روز هم رسید و کافی است با مناسبتهای مذهبی قرین شود تا طولانیتر شود.15. در دهۀ 60 در روز جمهوری اسلامی هم مراسم محدودی غالبا در میدان امام حسین تهران برگزار میشد اما چون در حال و هوای نوروز چندان از ان استقبال نمیشد ادامه نیافت و بعدتر برچیدند. در سال 64 به یاد دارم مرحوم محتشمیپور وزیر کشور بود و در میدان امام حسین با اشاره به تصمیم مهندس بازرگان نخستوزیر دولت موقت و دیر کل نهضت آزادی به کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری در آن سال و در نطقی به مناسبت روز جمهوری اسلامی گفت: آن قدر گستاخ شدهاند که میخواهند رییس جمهوری شوند! حال آن که کاندیداتوری رجال سیاسی برای انتخابات ریاست جمهوری از لوازم جمهوریت است و آن دو در هیچ معیاری با هم قابل قیاس نبودند. چند ماه بعد محتشمی دیگر وزیر کشور نبود و نظارت استصوابی هم البته هنوز اختراع نشده بود ولی بازرگان کاندیدا شد منتها به شکلی دیگر و از طریق وزارت کشور ناطق نوری با هدایت آیتالله خزعلی که نقش آیتالله جنتی در سال های بعد را ایفا میکرد مجال کاندیداتوری نیافت.16. امام خمینی در قم رأی داد و این یعنی بنای اولیه استقرار رهبری نظام در تهران نبوده ولی بیماری ایشان و حوادث بعدی استقرار رهبری در قم و اکتفا به نظارت را منتفی کرد.17. با این که پس از رفراندوم جمهوری اسلامی عنوان دولت موقت انقلاب اسلامی به دولت موقت جمهوری اسلامی تغییر یافت در ادبیات رسمی از محمد علی رجایی به عنوان اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی یاد می شود حال آن که این عنوان ولو در مقام رییس دولت موقت متعلق به مهندس بازرگان است.18. اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا پس از اشغال آن در 13 ابان 1358 نشان می دهد این سفارتخانه از 15 بهمن 1357 تا 10 فروردین 1358 به بحث رفراندوم برای حکومت آینده توجه داشته است. اما چرا 15 بهمن و نه 22 بهمن؟ چون در 15 بهمن در حکم انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری دولت موقت به رفراندوم اشاره شده است. در سند شماره ۳۹ در تاریخ ۶ فوریه ۱۹۷۹ (۱۷ بهمن ۱۳۵۷) آمده است: «...بازرگان باید یک دولت تشکیل دهد، رفرانـدومی در مـورد جمهـوری اسـلامی انجام دهـد، مجلس تعیین قانون اساسی را تشکیل دهد و سپس انتخابات مجلـس ملـی جدیـد بـر اسـاس قانون اساسی را انجام دهد، بههرحال، تاکنون نامشخص است که فرم ورقه رأی رفرانـدوم بـه چه شکل خواهد بود و محل قانون اساسی چهکار خواهد کرد.» در سند شماره ۷۵ متعلق به تاریخ اول مارس ۱۹۷۹ـ (۱۰ اسفند ۱۳۵۷) از دفتر وابسته دفاعی آمریکا در تهران به سازمان اطلاعات دفاعی واشنگتن دیسی، درباره رفراندوم چنین گزارش میدهد: «... طبق گزارش روزنامهها، حاج سید جوادی وزیر کشور، رسماً اعلام کرد کـه ایرانیها برای رأیگیری درباره نظام جمهوری اسلامی در روز ۳۰ مارس به پای صـندوقهـای رأی خواهند رفت. در رفراندوم، از برگههای قرمز (به معنای نه) و سبز (به معنـای آری) بـرای پاسخ به این سئوال استفاده خواهد شد که «آیا با تغییر رژیم گذشته به نظام جمهوری اسـلامی که قانون اساسی آن بعداً به رأی گیری عمومی گذاشته خواهد شد، موافقید؟» کلیه ایرانـیهـای ۱۶ سال به بالا شامل «کلیه گروههای اجتماعی و حرفهای و اعضای نیروهای مسلح» میتواننـد در این رفراندوم شرکت کنند. بر اساس گزارشها، حمید آذریون دبیرکل حزب مارکسیـست- لنینیستی «حزب کمونیست ایران» از اعضای حزب خواسته اسـت تـا برگـه آری را بـه صـندوق بیندازند.»در سند شماره ۹۹ - ۲۲ اسفند ۵۷ - آمده بازرگان دستور برگزاری رفراندوم در تاریخ ۳۰ مارس را صادر کرده است.در سند دیگر آمده شده است: «حداقل ۱۳ گروه یا شخصیت برای کسب قدرت تلاش میکنند. در حال حاضـر بخـش عمـده قدرت در دست پیروان مذهبی [آیتالله] خمینی است. با این حال کنترل مرکزی وجود ندارد و در بعضی مواقع سلاح قدرت حرف اول را خواهد زد. اگر رفراندومی در ماه مارس برگزار شود، بیشک [آیتالله] خمینـی برندۀ آن خواهد بود.این اشارات هم در آن جالب است «... احساس میکنیم که تنها جمهورییی که اکثریت گروههای فعال سیاسی را راضی کند، یک جمهوری دموکراتیک بر اساس مفاهیم نوینی از اسلام خواهد بـود.»19. بخش قابل توجهی از رأیدهندگان زن بودند. این در حالی بود که غالب فقها تا چند سال قبل از آن با حق رأی زنان مخالف بودند و حتی سید حسن مدرس علنا دربارۀ آن سخن گفته بود یا خود واژه جمهوری و حتی اصل رفراندوم و شاید هیچ شخص دیگری نمیتوانست مثل امام خمینی این مفاهیم را چنین در هم آمیزد.20. فارغ از هر داوری دربارۀ عملکرد جمهوری اسلامی در 44 سال گذشته این که مردم پای صندوق رأی بروند تا دربارۀ نوع حکومت رأی بدهند یک دستاورد بیسابقه است و نفی آن به عنوان مخالفت با جمهوری اسلامی با مدعای دموکراسی نمیخواند. پاسخ این پرسش که چرا جمهوری اسلامی برپا شد نیز در بیت نخست سرود اول جمهوری اسلامی ایران سرودۀ مرحوم ابوالقاسم حالت به روشنی آمده بود: شد جمهوری اسلامی به پا، که هم دین دهد هم دنیا به ما.... (نمیدانم آن بنده خدا که سل ماست را بر سر دختر نسل امروز خالی کرد این سرود را شنیده یا نه و آن زمان اصلا بوده یا نه)