جامعه پرملال در جست‌وجوی شادی

 جامعه پرملال در جست‌وجوی شادی۶-خرداد-۱۴۰۲

مگرفراموش شده است که خمینی شیاددرمخالفت با برگزاری جشن مراسم نوروز فتوا داد باید به جای برگزاری  مراسم جشن نوروزهمه باید درگورستان ها برسرقبرکشته شدگان جنگ خانمانسوز موهبت الهی باعراق حضورداشته باشند سپس به بیمارستان هابرای عیادت مصدومان این جنگ بروند؟ پس ازآن شادی ازایران رخت بربست وغم واندوه و ماتم و عزا وسوگواری با شیوه های جنگی وترور و اعدام وتصادفات وخودسوزی وخودکشی وقتل و نزاع تاحال ادامه داشته است .حال چگونه جامعه پرملال درچنین رژیم منادی مرگ وماتم  قادراست درجست وجوی شادی باشد؟

علی ربیعی در بخشی از یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان جامعه پرملال در جست‌وجوی شادی نوشت: جامعه ایران، پس از رخت برکشیدن هژمونی جنگ تحمیلی و فشار‌های اقتصادی و روانی و نگرانی به‌جا مانده از آن، مدام در حال تجربه فراز و نشیب‌هایی از امید، نشاط، ناامیدی و غم اجتماعی است؛ به‌طوری‌که در سال‌های اخیر، شرایطی پیش آمده که ملال و جست‌وجوی امید و شادی، بخشی از شیوه زندگی شده است. مدت‌هاست در این زمینه و با هدف فهم این روند، با افراد مختلف اعم از زن و مرد، نوجوان و بازنشسته و. به گفتگو نشسته‌ام به طور تیتروار می‌توانم برشمارم: در این خصوص هیچ ادعای علمی عمیقی نداشته و معتقدم هر کدام از این موارد نیازمند بررسی‌های علمی جامعه‌شناختی و روان‌شناختی است.۱- نداشتن سیاست‌گذاری‌های معطوف به نشاط و شادی در جامعه، به‌طوری که در هیچ یک از سیاست‌گذاری‌های بالادستی برنامه‌ریزی‌های اجرایی آثاری از این نوع سیاست‌ها دیده نمی‌شود (این امر به انداز‌های مهم است که مفهوم «توسعه به مثابه شادی» در ادبیات توسعه مطرح هست). ۲- در سال‌های متمادی، صدا و سیما، کمتر به تولید برنامه‌های شاد و نشاط‌آور پرداخته است. مجموع تولیدات فیلم‌های سینمای ایران نیز حاکی از آن است که کمتر به مضامین شادی‌آور توجه شده و حتی سینمای روشنفکری ایران نیز در یک رابطه متقابل تاثیر و تاثر، از جامعه بیشتر براساس مضامین سیاسی و اجتماعی، اقدام به تولید فیلم‌هایی تلخ کرده است.۳- نزاع‌های سیاسی داخل کشور مدام پیام‌های ناامید‌کننده، کسالت‌آور و مأیوس‌کننده را به ذهن جامعه تزریق می‌کند. ۴- ادبیات سیاسی تولید شده در داخل مبتنی بر نفی دیگری بوده و در سیاست خارجی نیز نوعی تداوم حالت جنگی و هراس را متبادر ساخته است.دو مقایسه نیز به حالت حرمان ذهنی افزوده است: ۱) مقایسه نابرابری در داخل ۲) مقایسه عقب ماندن از جهان و به خصوص مقایسه پیشرفت همسایگان عقب مانده سال‌های قبل با کشورمان.۵- تداوم زندگی چندگانه و اجبار به زیست دو و یا حتی «چندرومآبانه» به لحاظ سیاست‌های فرهنگی و اداری اعمال شده.۶- فقر مداوم و سختی زندگی در سال‌های اخیر به خصوص با فشار‌های تحریم به نحوی که تعادل روانی برای دستیابی به یک زندگی همراه با آرامش را در معرض تهدید قرار داده است (بیشتر مصاحبه‌شوندگان بر این امر تاکید داشتند). ۷- یکی دیگر از این عوامل، تشدید منفی‌خوانی در جامعه است. این امر، ناشی از آن است که سال‌هاست جامعه صدا‌های پرخاشگرانه، قطبی‌سازی و تنازعات بیهوده و فشار‌های اجتماعی را در فضای رسانه‌ای، سیاسی و اجتماعی در گوش خود دارد؛ لذا کم‌اطمینانی، بی‌قراری، فقدان شادی سیستماتیک و ناامیدی از آینده، به این شرایط ملال‌آور دامن زده است.بدون تردید، بخشی از علل روانی ناآرامی‌های خیابان‌های پاییزی را نیز می‌توان با این نظریه تبیین کرد. ایجاد جامعه‌ای با ثبات، تحول‌خواه و توسعه‌جو نیازمند مردمانی تلاشگر، امیدوار و معتقد به امکان تغییر برای داشتن شرایط بهتر است. جامعه امروز ایران نیازمند سیاست‌گذاری‌های معطوف به شادی است. سیاست‌های اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای و حتی پیام‌های عرصه سیاسی نیز باید از این امر پیروی کنند و گام اول، پایان دادن به علل پدیدآورنده چنین شرایطی است.