دغدغه‌های ریالی و بی‌خیالی ارزی

 دغدغه‌های ریالی و بی‌خیالی ارزی۲۰-اسفند-۱۴۰۲ 

گذشته ازعدم توازن قدرت نظامی واقتصادی مقایسه ای آمریکا با رژیم تروریستی ولایت فقیه که همراه با شعار۴۵ ساله مبارزه با آمریکا پس ازاشغال سفارت آمریکا درتهران است که مواجه با سیاست مماشات آمریکا وادامه ۴۵ ساله  این سیاست  موجب شده است تادستآورد وارونه این سیاست شعارضدآمریکایی درزمینه دلار با ریال شود .زیرا دربستررشدتورم وگرانی وکاهش شدید ارزش ریال طی این مدت عامل ارحجیت دلار ودغدغه های بی ارزش شدن ریالی شده است  .اما  برای توجیه این پدیده شوم رئیس کل بانک مرکزی دولت دژخیم رئیسی  در اختتامیه دهمین همایش سالانه اقتصاد سوپر مضحک تابلوشده برچسب مقاومتی من درآوردی فعال کردن کاسبان تحریم ها وارگان های مدعی اش است با عنوان «حکمرانی ارزی؛ ثبات و رونق اقتصادی» گفته است: «ما در بانک مرکزی مرزبان ریال هستیم. کاری به دلار نداریم. معضل ما ریال است، دلار نیست. وقتی مدام از دلار صحبت می‌کنیم، عملا منجر به تضعیف ریال می‌شود».وی نگفته  اگر بانک مرکزی مرزبان ریال است وکاری با دلارندارد پس چرا شهروندان دنبال خرید دلارند چون ریال هرروز مقابل دلار ضعیف و ضعیف ترمی گردد؟!

ناصر ذاکری طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان دغدغه‌های ریالی و بی‌خیالی ارزی نوشت: رئیس کل بانک مرکزی در اختتامیه دهمین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی با عنوان «حکمرانی ارزی؛ ثبات و رونق اقتصادی» گفته است: «ما در بانک مرکزی مرزبان ریال هستیم. کاری به دلار نداریم. معضل ما ریال است، دلار نیست. وقتی مدام از دلار صحبت می‌کنیم، عملا منجر به تضعیف ریال می‌شود». سخنان رئیس کل از منظر دانش اقتصادی قابل درک است. یکی از مهم‌ترین وظایف دولت در میدان اقتصاد حفظ ارزش پول ملی با هدف حداکثرکردن ارزش ثروت ملی و سرعت‌گرفتن رشد اقتصادی کشور است. اما آنچه قابل توجیه نیست، اصرار بر نادیده‌گرفتن اثر نرخ ارز بر اقتصاد ملی است. گویی علت وابستگی شدید شاخص‌های اقتصادی کشور به نرخ ارز این است که مقامات ما مدام از دلار سخن می‌گویند و اگر همه دلار را نادیده بگیریم، دیگر این اثرگذاری به سمت صفر میل خواهد کرد! سخنان ایشان بر پایه دو گزاره درست و نادرست تنظیم شده است: اول اینکه دولت موظف به دفاع از ارزش پول ملی است، تا از این گذرگاه زیانی به اقتصاد ملی و شهروندان وارد نشود، دوم اینکه بدون توجه به تغییرات ارز‌های مهم و مسلط در اقتصاد جهانی می‌توان برای پیشبرد اهداف پولی و رسیدن به ثبات اقتصادی همراه با رشد و رونق برنامه تدوین و اجرا کرد! درواقع در طول چند دهه گذشته اقدامات دولت‌های مستقر در دو حوزه تحمیل کسری بودجه بر اقتصاد ملی و مهارنکردن فعالیت بانک‌های خصوصی و مؤسسات مالی و اعتباری و بی‌اعتنایی به رونق مخرب تجارت پول از طرف شبکه بانکی بزرگ‌ترین لطمه را به ارزش پول ملی وارد کرده و اتفاقا در هر دو حوزه بانک مرکزی سهمی درخور تأمل داشته است. به بیان دقیق‌تر اولویت‌بندی نادرست اهداف از طرف دولتمردان و پرداختن به اهداف و برنامه‌هایی غیر از وظایف اصلی دولت موجب شده، دولت میدان‌های بسیار مهمی را با بی‌اعتنایی کنار گذارده و به تغییرات نامطلوب و فاحش شاخص‌های ملی وقعی ننهد. یکی از مهم‌ترین و حیثیتی‌ترین این شاخص‌ها ارزش پول ملی است. نکاتی که رئیس کل بانک مرکزی درباره ضرورت اعتنا به مرزبانی ریال و حکمرانی پول ملی مطرح می‌کند، هرچند حاوی مطالب جدیدی نیست و بار‌ها و بار‌ها بر زبان سیاست‌مداران مدعی به‌ویژه در ایام انتخابات جاری شده است، اما سرفصل جدیدی برای مطالبات کارشناسان و فعالان اقتصادی و اصحاب رسانه مطرح می‌کند که از ایشان و سایر دولتمردان بخواهند با پرداختن به وظایف اصلی یک دولت ملی، کارنامه خود را با توجه به تغییرات ارزش پول ملی ارائه و فکری به حال بهبود این کارنامه کنند. اما نکته مهم و درخور تأمل در سخنان رئیس کل محترم، نادیده‌گرفتن سازوکار رابطه پول ملی با نرخ ارز و نقش عنصر سیاست خارجی و تعامل با اقتصاد جهانی در این میدان است. ایشان مبحث ارتباط پول ملی و ارز را تا بدان پایه پایین می‌آورد که گویی با سخن‌نگفتن از ارز‌های مسلط جهان و بی‌اعتنایی به آن‌ها می‌توان برای پول ملی سیاست‌گذاری کرد. امروزه همه اقتصاد‌های دنیا به تناسب درجه رشدیافتگی خود درگیر ارتباطات تنگاتنگ تجاری با جهان خارج هستند، به‌گونه‌ای که سهم اقتصاد‌ها از تجارت جهانی ارتباط نزدیکی با درجه توسعه‌یافتگی و رونق آن‌ها دارد. دقیقا به همین دلیل ارتباطات گسترده پولی و مالی بین کشور‌ها شرایطی را ایجاد می‌کند که نرخ ارز برای هریک از اقتصاد‌ها خواه بزرگ و خواه کوچک یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها باشد.رئیس کل می‌گوید همان‌گونه که چین و روسیه تلاش می‌کنند تا حد امکان در تجارت‌های خود با سایر کشور‌ها از پول ملی خودشان استفاده کنند، ما نیز باید چنین نگاهی به ریال داشته باشیم. اما ایشان نمی‌گوید که چرا مثلا چین به‌عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهانی حاضر نیست ریسک کنارگذاشتن یکباره دلار و تخریب رابطه تجاری و بانکی خود را با غرب بپذیرد و با وجود برخورداری از پشتوانه قوی دومین اقتصاد بزرگ جهان، در این زمینه به‌اصطلاح دست‌به‌عصا راه می‌رود، اما ایشان به‌عنوان نماینده اقتصادی با سهم اندک در بازار جهانی بی‌محابا مصمم به تاختن به صف دشمن و نواختن سیلی بر صورت او است. ایشان در ادامه از ظرفیت بریکس و تأثیری که بر اقتصاد جهانی خواهد داشت، سخن می‌گوید. بی‌تردید بریکس نقطه شروع حرکت به سمت نظم نوین پولی جهان و پایان دوران سلطه دلار است، اما این اتفاق در بلندمدت محقق خواهد شد، و نمی‌توان اصلاح امور پولی و ارزی کشور را در کوتاه‌مدت منوط بدان کرد. رئیس کل بانک مرکزی درنهایت نکته جالبی را هم بیان کرده‌اند که نگارنده صمیمانه امیدوار است موجبات عتاب و خطاب از طرف رؤسایشان را فراهم نکند: «باید بتوانیم از دانش و توان تمام متخصص‌ها استفاده کنیم. کارشناسان و اقتصاددانان خوبی داریم. اگر گرد و غبار‌های سیاسی آرام شود، اعتقاد دارم که بسیاری از مسائل اقتصادی را می‌توانیم حل کنیم».