دولت ملی یا دولت ائتلافی؟

 دولت ملی یا دولت ائتلافی؟۱-مرداد-۱۴۰۳ 

مگر پس از۴۵ سال تجربه عملکرد رژیم تروریستی وغارتگر وضدمردمی ولایت فقیه که در دسترس است  که به وضوح ثابت شده است ضددمکراتیک وضدمردمی ومنافع ملی کشور بوده است که با رئیس جمهور شدن پزشکیان که ناشی از علنی شدن عدم مشروعیت رژیم منفور وفاسد ولایت فقیه وبیش از۶۰٪ آمار تحریم ها بود که خامنه ای رمال مجبور شد با طرح مهندسی ازروی ناچاری  و درراستای هدف برون رفت مقطعی ازبحران های داخلی ومنطقه ای وجهانی می باشد تن به رئیس جمهور شدن پزشکیان دهد .بنابراین  معجزه ای دیگر اتفاق نیفتاده است تابتوان باور داشت دولت ملی درپیش روی می باشد؟! به ویژه که سعید جلیلی بسیجی آلت دست پاسداران جنایتکار تهدید کرده است بااتکابه باندهای مافیایی رانت خوار وکاسبان تحریم هاو مخالف برجام جبهه پاسداری برای مقابله کردن باپزشکیان دولت قوی درسایه تشکیل می دهد.

سید صالح هاشمی طی یادداشتی با عنوان دولت ملی یا دولت ائتلافی در شماره امروز همدلی نوشت: دولت چهاردهم برای تشکیل، راه دشواری در پیش دارد و البته یکی از دشواری‌های موجود انتخاب افرادیست که در عین شایستگی و داشتن دانش و مدیریت لازم برای اداره حوزه مربوطه و جوان بودن، از تجربه کافی در آن حوزه نیز برخوردار باشند. از سوی دیگر پیدا کردن افراد با این مشخصات در یک طیف خاص اگرچه کار محالی نیست، اما بدون تردید اگر گستره انتخاب به سمت نخبگان مستقل و معتدل کشانده شود، نتایج بهتری بدست خواهد آمد. دولت چهاردهم در مواجهه با مسائل و معظلاتی که با آن روبروست، می‌بایست از پتانسیل‌هایی فراتر از اندوخته‌های یک طیف خاص بهره ببرد؛ همانطور که اغلب کارشناسان و صاحب‌نظران اعتقاد دارند، یکی از اصلی‌ترین موضوعاتی که دولت چهاردهم باید به بپردازد، حل منازعات بین‌المللی برای برقراری روابط تجاری آسان برای تجار و تولید کنندگان است که البته در کنار این موضوع، حل مساله جابه‌جایی پول به ازای هر قرارداد تجاری مساله‌ای قابل توجه است.تجربه ثابت کرده برای حل همین یک موضوع، برخورداری از ظرفیت یک طیف یا جناح‌خاص نمی‌تواند راهشا باشد؛ بنابراین دولت چهاردهم می‌باید از ظرفیت‌هایی استفاده کند که تجربه امضاء برجام تکرار نشود. این بدان معنی‌است که دولت در حل مساله تسهیل روابط خارجی، نه تنها باید از به ایده‌آل‌های خود پایبند باشد و اهدافی که برای آن به‌پا خاسته دنبال کند، بلکه نباید نسبت به اهدافی که سایر دیدگاه‌های مدیریتی موجود در کشور به آن قائل هستند بی‌تفاوت باشد و به آن‌ها به چشم راهکار‌های رده دوم و سوم نگاه کند. برای مثال همانطورکه رئیس‌جمهور منتخب در مناظرات انتخاباتی به درستی به آن اشاره کرد، اگرچه باید برای روان‌سازی ارتباطات تجاری با همه کشور‌های جهان و قرارگرفتن در جریان اقتصاد جهانی و بهره بردن از منافع آن با قدرت‌های اقتصادی اصلی جهان به مذاکره نشست و در چارچوب عزت ملی و منافع روشن کشور به توافق رسید، اما نباید از ظرفیت تعاملات اقتصادی با کشور‌های همسایه و اقتصاد‌های نوظهور مانند بریکس و یا بازار خوب آفریقا غافل شد. بدیهی‌است ظرفیت‌های موجود در یک جناح خاص نمی‌تواند همه این اهداف را پوشش دهد و لذاست که برای بهره‌مندی از همه منافع و مناقب اقتصادی موجود، باید همه پتانسیل‌ها را به‌کار گرفت تا نتیجه‌ای دل‌خواه حاصل شود. حال سوال اساسی اینجا مطرح می‌شود که آیا برای نیل به این هدف، باید از نیرو‌های غیر معتقد به آرمان‌های دولت و یا جناح‌های رقیب و دولت سایه و ... بهره برد؟ آیا تشکیل یک دولت ائتلافی می‌تواند چاره کار باشد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که در مقابل تشکیل دولت ائتلافی، باید به تشکیل دولت‌ملی اندیشید. دولتی که با طرح و عرضه مسائل به اندیشکده‌ها و جناح‌های سیاسی و تجمیع راه‌حل‌های ارائه شده، به طرحی ملی و مورد توافق همه رسید تا درصورت رسیدن به موفقیت، همه نیرو‌های کشور خود را در پیروزی شریک بدانند و بر عکس در صورت دست نیافتن به نتایج دلخواه، همه جناح‌ها خود را در نرسیده به هدف سهیم بدانند. صد البته برای رسیدن به این نقطه سعه صدر و تلاش شبانه‌روزی و وقت گذاشتن برای همه فکر‌ها و در نهایت اقناع مخاطب که عموم مردم باشند و هماه کردن افکار عمومی بسیار ضروری و حیاتی است.