افشای راز جنایت خانوادگی در پزشکی قانونی12-شهریور-1403
پزشک قانونی هنگام معاینه جسد یک پیرمرد به شواهدی برخورد که راز یک جنایت خانوادگی را افشا میکرد.صبح روز گذشته پزشک قانونی مشهد در حالی که مشغول معاینه جسد مردی ۶۵ ساله بود، به آثاری از ضربات شدید برخورد کرد که در ناحیه سر و گردن محمدحسین-ع نمایان بود. فرضیه جنایی بودن ضربات مذکور زمانی قوت گرفت که نگاه پزشک قانونی بر جمله «نزاع و درگیری خانوادگی» افتاد که در پرونده بیمارستانی مرد ۶۵ ساله ثبت شده بود.طولی نکشید که دکتر مومن (پزشک قانونی) مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع داد و بدین ترتیب با دستور قاضی دکتر صادق صفری تحویل جسد تا بررسیهای نهایی در حالی به تاخیر افتاد که مقام قضایی خود نیز عازم سالن تشریح پزشکی قانونی شد و به تحقیق در این باره پرداخت.فرزندان مرد ۶۵ ساله مدعی بودند که وی بر اثر زمینخوردگی دچار حادثه شده است، اما قاضی ویژه قتل عمد براساس تجربیات قضایی، به کنکاش درباره شرح حال بیمارستانی وی پرداخت و دستور تحقیق از مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ را صادر کرد چراکه ماجرای درگیری خانوادگی آنها به پلیس ۱۱۰ نیز گزارش شده بود. دقایقی بعد مشخص شد یکی از فرزندان محمدحسین-ع با وی درگیر شده و جملهای با عنوان «برادرم خانه را به هم ریخت» در مرکز فوریتهای پلیسی ثبت شده بود.اینگونه بود که قاضی صفری به طور نامحسوس همه فرزندان پیرمرد را از زیر نگاه خود گذراند و متوجه شد یکی از فرزندان وی حضور ندارد. تمرکز سوالات تخصصی و انحرافی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی پسر ۳۳ ساله مرد مذکور بالاخره او را به دادسرا کشاند و بدین ترتیب تحقیقات قضایی وارد مرحله جدیدی شد.صادق-ع که در تنگنای سوالات قضایی قرار گرفته بود، زمانی که همه راههای انکار را بسته دید، به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: من با پدرم درگیر شدم و او را هل دادم که روی زمین افتاد . این جوان ۳۳ ساله با بیان اینکه پدرش معلول بود و به سختی توان حرکت داشت، به قاضی ویژه قتل عمد گفت: پدرم مدتی قبل سکته کرد و اندامش از حرکت افتاد. من هم با پدرم زندگی میکردم و امور شخصی او را انجام می دادم. روز حادثه از او خواستم پولی برای خرید تنقلات به من بدهد که برای پسر برادرم خوراکی بخرم، اما این موضوع به بحث و مشاجره بین ما منجر شد. من هم او را هل دادم که روی زمین افتاد.این پسر جوان که مدعی بود قبلا شیشه (موادمخدر صنعتی) مصرف میکرده، ادامه داد: آن لحظه هیچکس به جز من و پدرم در منزل نبود. وقتی این حادثه رخ داد، من به داخل حیاط رفتم که مادرم گفت: برو بیرون. در زمان درگیری چیزی مصرف نکرده بودم!با اعترافات متهم به قتل پیرمرد افغانستانی، وی با دستور مقام قضایی در حالی برای انجام تحقیقات بیشتر روانه زندان شد که صحنه جنایت را نیز در حضور قاضی ویژه قتل عمد و سرگرد شکیبا (افسر پرونده) بازسازی کرد و جزئیات وقوع حادثه را شرح داد.خراسان