دروغ نامه کیهان دو شنبه۹ –مهرماه سال-۱۴۰۳
یادداشت روز اوین نامه کیهان "ترس بایدن و
نتانیاهو از وحدت میادین! "
درحالی که طی ۳۵ سال است که خامنه ای رمال رهبر انتصابی ولی فقیه مطلقه شده است با وجودهمه کاره بودن ولی هرگز پاسخگوی نبوده است وطوری در حلقه های امنیتی محاصره شده که گفته می شود شامل ۷۰۰ پاسداران محافظ می شود. همچنین نه برخلاف ادعای مضحک خودخوانده رهبر اما لقرای جهان اسلام داشتن حتی یکبار نه درمیان مردم ایران حضور یافته ونه حتی یکبار گفت و گوی مطبوعاتی داشته است. ازطرف دیگر بقای تاکنونی درقدرت بودنش اعمال سیاست شدید سرکوب مخالفان ومنتقدان وناراضیان وحذف رقبا وبه حاشیه بردن رقیب درداخل وتشکیل سازماندهی همراه با هزینه سرسام آور گروه های نیابتی برون مرزی ومسلح کردن شان با عنوان جبهه مقاومت اسلامی منطقه مقابل آمریکا واسراییل ازسوی سپاه تروریست قدس بوده است .لذا در درهمه دیدارهای نمایشی که داشته باتناقض گویی روضه های دشمن شناسی وآمادگی مبارزه با دشمن ازطریق گروه های نیابتی کرده است و مثل مداح یادداشت نویس که پس از کشته شدن شیخ حسن نصرالله که به علت لورفتن مکانش ازسوی جاسوس نفوذی ایرانی یا پاسدارامنیتی بوده است و قبل از کشته شدن همچون رهبرش خامنه ای رمال پیوسته درمکان های بشدت امنیتی حفاظتی بود اما مداح یادداشت نویس وارونه گو که حتی تصویری ازخودش ضمیمه نامش نمی کند پیرامون کشته شدن شیخ حسن نصر الله ازوی نقل کرده است که مرگش ناشی از آن بوده که ۲۵ سال گفته بود مرگ عماد مغینه ما را غافلگیر نکرد. چون ما همگی فرزندان مکتبی هستیم که پیامبران، امامان آن و رهبران آن نیز شهید هستند. به همین دلیل امروز و با کشته شدن عماد مغینه ما در روند و شرایط طبیعیمان قرار داریم، همانگونه که هنگام کشته شدن سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب در روند طبیعی قرار داشتیم. ما در نبردی واقعی و نبرد خونین دفاع از میهن، ملت، امت قرار داریم». این بخشی از سخنان حسن نصرالله در مراسم تشییع فرمانده عماد مغنیه ازسوی اسراییل بود. درادامه مداح یادداشت نویس غلووارونه گوی اضافه کرده است امروز نیز همان سخنان حسن نصرالله بر ما و جبهه مقاومت اسلامی که منظور گروه های مسلح جنگ نیابتی برون مرزی سپاه تروریست قدس است و بلکه آزادیخواهان جهان حاکم است و «جبهه مقاومت هم در روند و شرایط طبیعی قرار دارد»، حتی با کشته شدن بزرگترین سردار خود! در نتیجه هرچند دشمن جنایات خود را تشدید کند تا جبهه مقاومت را بترساند و آبروی از دست رفته خود را احیا کند، اما اسرائیل از شمال و جنوب در سیطره یاران سیدحسن و مردان سیدبدرالدین است که به اذعان رسانههای عبری «سرنوشت منطقه دیگر در دست آمریکا نیست، بلکه سرنوشت کل منطقه در دستان مردانی است که گوش به فرمان مرد استراتژیست در تهران است که درمکان بشدت امنیتی قراردارد است البته بدون آنکه بگوید پاسخ گویی خونخواهی وانتقام سخت خامنه ای رمال ازاسراییل که پس ازترور اسماعیل هنیه درتهران بود چه شد ولی مداح مدعی شده است لنگرگاه اصلی جبهه و محور مقاومت جنایات سگ هار آمریکا هرچند هم سخت باشد اما «نمیتواند در ساخت مستحکم سازمان مقاومت که مدام با حملات اسراییل آسیب می بیند اثر بگذارد و آن را از پا بیندازد و جنایتکاران صهیونیست بدانند که بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزبالله لبنان صدمه مهمی وارد کنند»؟!
«برادران
و خواهران، این شهادت که ۲۵
سال انتظار آن میرفت، ما را غافلگیر نکرد. ما همگی فرزندان مکتبی هستیم که
پیامبران، امامان آن و رهبران آن نیز شهید هستند. به همین دلیل امروز و با شهادت
حاج عماد ما در روند و شرایط طبیعیمان قرار داریم، همانگونه که هنگام شهادت سید
عباس موسوی و شیخ راغب حرب در روند طبیعی قرار داشتیم. ما در نبردی واقعی و نبرد
خونین دفاع از میهن، ملت، امت قرار داریم». این بخشی از سخنان سید شهیدان مقاومت
در مراسم تشییع فرمانده شهید حاج عماد مغنیه بود. امروز
نیز همان سخنان شهید سیدحسن نصرالله بر ما و جبهه مقاومت اسلامی و بلکه
آزادیخواهان جهان حاکم است و اینکه در «جبهه مقاومت در روند و شرایط طبیعی قرار
دارد»، حتی با شهادت بزرگترین سردار خود! در نتیجه هرچند دشمن جنایات خود را
تشدید کند تا جبهه مقاومت را بترساند و آبروی از دست رفته خود را احیا کند، اما
اسرائیل از شمال و جنوب در سیطره یاران سیدحسن و مردان سیدبدرالدین است که به
اذعان رسانههای عبری «سرنوشت منطقه دیگر در دست آمریکا نیست، بلکه سرنوشت کل
منطقه در دستان مردانی است که گوش به فرمان مرد استراتژیست در تهران است...»! لذا
به فرموده رهبر معظم انقلاب و لنگرگاه اصلی جبهه و محور مقاومت جنایات سگ هار
آمریکا هرچند هم سخت باشد اما «نمیتواند در ساخت مستحکم سازمان مقاومت اثر بگذارد
و آن را از پا بیندازد و جنایتکاران صهیونیست بدانند که بسیار کوچکتر از آنند که
به ساخت مستحکم حزبالله لبنان صدمه مهمی وارد کنند»، همانگونه که چند روز قبل
فرمودند «بله، ضربه وارد میکنند؛ کسانی از عناصر مؤثّر و ارزنده حزبالله را به
شهادت رساندند که بلاشک، این خسارت بود برای حزبالله، امّا این خسارتی نبود که
حزبالله را از پا بیندازد؛ استحکام سازمانی و انسانی حزبالله بسیار بیشتر از این
حرفها است؛ آنها، اقتدارشان، تواناییشان، استحکامشان خیلی بیشتر از این حرفها
است که با این شهادتها ضربه اساسی بخورند... به حول و قوّه الهی پیروزی نهائی در
این نبرد متعلّق به جبهه مقاومت و جبهه حزبالله خواهد بود». با همه سخت بودن
شهادت سید مقاومت اما آنچه دل نیروهای مقاومت در سراسر منطقه و بهخصوص در جنبش
همیشه سرافراز حزبالله را قرص و محکم و دل امت پشتیبان جبهه مقاومت را آرام خواهد
کرد این است که «همه نیروی مقاومت در منطقه در کنار حزبالله و پشتیبان آن هستند و
سرنوشت منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزبالله سرافراز رقم خواهد زد». سؤال
اول این است که آیا در شرایط فعلی آرایش صحنه و وضعیت میدان پیروزی مقاومت را
تداعی میکند؟! پاسخ کسانی که نمیترسند و بر اساس واقعیتهای به هم پیوسته میدان
از گذشته تاکنون تحلیل میکنند، آری است، اما برای کسانی که تلاش دارند ترس خود را
به جامعه القا کنند و نمیخواهند دستاوردهای مهم و استراتژیک و تاکتیکی را به روی
خود بیاورند و اذعان کنند که جبهه مقاومت بیست سال قبل کجا بود و اکنون به کجا
رسیده، پاسخ خیر است! سؤال دوم اینکه آیا شهادتِ فرماندهان جبهه مقاومت نشانه شکست
است؟! برای کسانی که فلسفه شهادت را نمیدانند و بر دادههای مادی تحلیل میکنند،
پاسخ آری است، اما برای حسن باقریها و خرازیها و زینالدینها و حججیها و
سلیمانیها و هنیهها و فؤاد شکرها و ابراهیم عقیلها و... و در یک کلمه در فلسفه
و مکتب امام خمینی که سرباز بزرگ آن میگوید ما ملت امام حسینیم!، پاسخ خیر است.
لذا:1- ضربات اخیر
دشمن در حوزه سایبری و امنیتی و اطلاعاتی در حقیقت پاسخی منفعلانه به ضربات بزرگتر
و گستردهتری است که تاکنون دهها بار در این حوزهها از جبهه مقاومت و بهخصوص از
ناحیه حزبالله خورده و سانسور کرده، اما اکنون به دلیل استمرار این ضربات و به
مدد پهپادهای هدهد و یافا و فرود آمدن موشکهای کروز در قلب حیفا و تلآویو دیگر
برایش قابل کتمان و سانسور نیست. لذا مثل یک گربه گیر افتاده در یک اتاق به هر
جنایتی برای رهایی خود دست میزند. تصمیم به انتقام بر اساس مطالبه عمومی و یا
اقناع افکار عمومی شکل نمیگیرد بلکه پاسخ نظامی به این جنایات یک ضرورت مبتنی بر
قواعد میدان است که مستقیم یا غیرمستقیم و با صدا و یا بدون صدا هر روز در حال
انجام است. در خصوص مطالبه انتقام باید در تحلیلها و محاسباتمان بگنجانیم که اولا
به یاد بیاورید که در همین چند روز گذشته فرودگاههای صهیونیستی آماج موشکهای
تازه رونمایی شده حزبالله قرار گرفتند و همین دو هفته قبل مرکز موساد در تلآویو
در یک غافلگیری غیرمنتظره با موشکهای حزبالله منفجر شد. ثانیا به یاد بیاورید که
در طوفان الاقصی نیروهای مقاومت چگونه در عمق ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری اراضی اشغالی
فرماندهان و ژنرالهای رده بالای صهیونیستی را با لباس خواب از درون خانههایشان
بیرون کشیدند و آنها را به اسارت گرفتند و یا به درک واصل کردند! و اساسا اقدامات
اطلاعاتی – امنیتی کنونی اسرائیل برای آزادی همین ژنرالهای به اسارت گرفته شده در
یک عملیات فوقسری اطلاعاتی- امنیتی نیروهای مقاومت است که تاکنون حتی نتوانسته رد
پایی از آنها پیدا کند! ثالثا بدانیم که جبهه مقاومت چگونه راهبرد اساسی خود را در
این ۱۱ ماه برای خفگی اقتصادی رژیم
صهیونیستی از موشکباران و تعطیل کردن بندر ایلات در ساحل جنوبی مدیترانه و زدن
تمام کشتیها و نفتکشها به مقصد اسرائیل در دریای سرخ، تاکنون با زدن بندر حیفا
به عنوان دومین بندر مهم اسرائیل در عمق ۵۰
کیلومتری اراضی اشغالی به اجرا گذاشته است. رابعا زدن فرودگاههای مگیدو و رامات
دیوید و مجیدو و انهدام شرکت تجهیزات نظامی رافائل و دهها کارخانه دیگر و نابودی
تجهیزات جاسوسی و نظارتی و راداری و سایبری در دهها پایگاه رژیم صهیونیستی و
ساقط کردن بالن جاسوسی استراتژیک صهیونیستها از دیگر و مهمترین دستاوردهای
انتقام راهبردی حزبالله در ۱۱
ماه گذشته است.۲- اما علیرغم اذعان خود مقامات آمریکایی و
اسرائیلی و رسانههای غربی- عبری به شکست رژیم صهیونیستی در مقابل حماس، چرا
نتانیاهو به تشدید تنش با حزبالله روی آورده است؟! حقیقت این اساس که بیشتر از
اسرائیل، آمریکا به عنوان حامی اصلی این رژیم جعلی از وحدت میادین جبهه مقاومت که
در طول بیش از ۷۰ سال مبارزه با رژیم
صهیونیستی بیسابقه است و همین عامل نویددهنده محو کامل اسرائیل به حول قوه الهی
میباشد، نگران و وحشتزده شده است. لذا استراتژی خود را بر سیاست تفرقه بین صفوف
متحد جبهه مقاومت گذاشته است. ابتدا تلاش داشتند با ترس ناشی از حملات هدفمند به
مردم بیدفاع و بیمارستانها و مدارس و وقوع بیسابقهترین جنایات در غزه، حماس را
به عنوان هسته محوری مقاومت در فلسطین نابود و یا حداقل وادار به عقبنشینی و از
جبهه مقاومت جدا کنند، اما با صبر مردم غزه و پایداری رزمندگان حماس و یاری دیگر
اضلاع جبهه مقاومت شکست خوردند. در مرحله بعد با حمله آمریکا و اسرائیل به یمن و
الحدید تلاش کردند مقاومت یمن را بترسانند تا دست از حمایت از غزه بردارد، اما
حضور بیسابقه ملت یمن در صحنه و ادامه حمایتهای عملی و میدانی انصارالله از غزه
با شکست دیگری روبهرو شدند. اکنون نیز تلاش دارند با فشارهای نظامی و کشتار مردم
و ترور فرماندهان، اول مردم لبنان را بترسانند تا از حمایت از حزبالله دست
بردارند و دوم حزبالله را بترسانند تا دست از حمایت از غزه بردارد. اما باز مثل
همیشه در مواجهه با سیاست محور مقاومت در محاسبات خود اشتباه کردند. وزیر خارجه
آمریکا در دولت آیزنهاور یک سیاستی را مطرح کرد به نام «لبه پرتگاه» یا «توانایی
نزدیک شدن به جنگ بدون ورود به آن»! یعنی علیه طرف مقابل دست به تنش بزن تا بترسد
و احساس کند مسیری که در آن قرار دارد پرهزینه است و به این جمعبندی برسد که در
آستانه یک خطر بزرگ حتمی نظامی و یا اقتصادی و یا سیاسی قرار گرفته و در نتیجه
باید عقبنشینی کند. جان فاستر میگوید در نهایت شما میتوانید در پای میز مذاکره
میوه القای «سایه جنگ» و
یا «در آستانه جنگ» را بچینید و امتیاز بگیرید! پروپاگاندا و فضاسازیهای رسانهای
با ادعای اعزام ناو آیزنهاور و یا روزولت و یا آبراهام لینکن به منطقه و مستقر شدن
جنگندههای F35 و F22 در پایگاههای آمریکا در منطقه و یا اینکه
اسرائیل هواپیماهای رادارگریز از آمریکا تحویل میگیرد، و... همگی بخشی از این
سیاست لبه پرتگاه برای ترساندن طرف مقابل است. اکنون نیز در تحولات منطقه ارتش
اسرائیل از این سیاست جان فاستر تحت نام سیاست ضاحیه که در سال ۲۰۰۶ در این منطقه به کار برد و شکست
خورد، استفاده میکند. به گفته مقامات خود رژیم صهیونیستی در مصاحبه با مجله تایمز
اسرائیل و اکسیوس، نتانیاهو به این نتیجه رسیده است که نمیتواند در میدان به
اهداف خود برسد، لذا سیاست ضاحیه یا لبه پرتگاه را در پیش گرفته تا راهحل سیاسی
برای بازگرداندن امنیت به شمال اراضی اشغالی پیدا کند. چنانکه مقامات آمریکایی هم
به اکسیوس گفتند «بایدن امیدوار است از فشار نظامی فزاینده تلآویو بر حزبالله
برای دستیابی به یک توافق دیپلماتیک استفاده کند»! یعنی اصل داستان این است که میخواستند
برای برونرفت رژیم صهیونیستی از این خفگی نظامی- امنیتی- سیاسی و کاهش فشار افکار
عمومی، با جنگ روانی روی شهادت فرماندهان، جبهه مقاومت را بترسانند و حزبالله را
از حماس جدا و وادار به عقبنشینی به پشت رودخانه لیتانی کنند. هدف دیگری که از
تشدید تنشها در جبهه لبنان دنبال میکنند انحراف افکار عمومی و توجه جامعه جهانی
از غزه است. میدل ایستای تصریح کرد «تشدید تنش در جبهه لبنان میتواند با دور
کردن تمرکز جهان از غزه، زمینه پاکسازی قومی کامل در غزه را هموار کند». ۳-
اما این توهم آنها خیلی زود آشکار شد و شکست خورد، و با شهادت سید
مقاومت تمام خواب و خیالهای آنها در خصوص مذاکره و اتشبس هوا شد و نشان داد راهی
جز مقاومت و استفاده تمامعیار از سلاح مقاومت در مقابل این جنایتکار هدایتشونده
توسط آمریکا وجود ندارد.شبکه کان اسرائیل اذعان کرد «هدف اسرائیل از حمله پیجرها و
حمله به لبنان در متوقف کردن حزبالله در حمایت از غزه، محقق نشده و نخواهد شد».
چرا که با وجود شهادت سیدحسن نصرالله اولا حزبالله با هیچ توافقی که جدای از آتشبس
در غزه باشد، موافقت نمیکند.
آنگونه که
سیدحسن نصرالله با فهم دقیق از تاثیر تحولات میدانی و دیپلماسی بر یکدیگر راه را
قبل از شهادتش مشخص کرد «جبهه لبنان از مهمترین عوامل فشار بر دشمن و مهمترین
جبهه فرسایش رژیم صهیونیستی و مهمترین ابزار مذاکره در اختیار مقاومت فلسطین است
و تا جنگ غزه متوقف نشود، جبهه لبنان متوقف نخواهد شد و تا زمانی که فلسطینیان به
خانههایشان برنگردند، نمیتوانید جمعیت را به شمال بازگردانید»! ثانیا سیاست جبهه
مقاومت در مقابل تجاوزات اسرائیل، سیاست عملیات فرسایشی و زوال توان اسرائیل با
«راهبرد حساب مفتوح» در کنار «تاکتیک پاسخ نگهدارنده» است. یعنی در حالی که هر روز
به جنایات صهیونیستها پاسخی دردناک و راهبردی میدهد، انتقام تمام جنایات
صهیونیستها را محاسبه و به وقت خونخواهی خواهد گرفت، همان سیاستی که قبلا اسرائیل
را مجبور به خروج از جنوب لبنان نمود. دانیل لوی کارشناس اسرائیلی اذعان میکند
«اسرائیل نتوانسته جبهه شمال را از جبهه غزه جدا کند و اینک گرفتار جنگ فرسایشی
شده که دارد در آن دست و پا میزند». نکته مهم این است که قبل از بهوجود آمدن حزبالله
اگر یکی از گروههای فلسطینی عملیات کوچکی علیه صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی
انجام میدادند، اسرائیل تا بیروت پیش میرفت اما اکنون پس از ۱۱ ماه از عملیات بزرگ ۷ اکتبر و تشدید حملات موشکی حزبالله
به شمال سرزمینهای اشغالی، نهتنها توان ورود به خاک لبنان را نداشته بلکه تا عمق
۷۰ کیلومتری اراضی اشغالی نیز
ناامن شده و مورد حملات مقاومت قرار گرفته است. ثالثا خود نتانیاهو و بایدن بهخوبی
میدانند با شهادت سید حسن نصرالله باید منتظر پیامدها و عواقب هولناک آن باشند که
به معنی شکست کامل آنهاست! چراکه امکان اینکه تمام سرتاسر اراضی اشغالی و تمام
پایگاههای آمریکا در منطقه همزمان مورد هدف هزاران موشک قرار گیرد، بیش از هر
زمان دیگری است. همانگونه که فقط صحنهای کوچک از این جهنم عظمی را در چند روز
اخیر با شلیک صدها موشک تا عمق ۵۰
تا ۷۰ کیلومتری در اراضی اشغالی شاهد
آن بودند و هستند تا جایی که کاخ سفید اعلام کرد «از حمله حزبالله لبنان به تلآویو
شوکه شدیم»! این واقعیت میدان است که از امروز باید منتظر آن باشند چون قواعد
میدان کاملا عوض شد! دکتر محمدحسین محترم