چرا دست روی دست گذاشتهاید؟! (نکته) ۱۴-اردیبهشت-۱۴۰۴
سربازجوشریعت
نداری مثل همیشه موازی تیترخبری صفحه اول
اوین نامه کیهان ویادداشت روز و هجو نویسی گفت وشنود که انتقاد اقتصادی به دولت
پزشکیان ازموضع بازتولید تکراری مخالفت با
برجام ودولت روحانی کرده و آن را بهانه ای
برای مخالفت مذاکره هسته ای دولت پزشکیان با آمریکا کرده است در ستون نکته اوین
نامه اش در نقش سگ هارپاچه گیر ایفای نقش کرده است تا با وارونه گویی وفرافکنی
کردن مسئولان اقتصادی و امنیتی واطلاعاتی را زیر سئوال تند
اقتصادی و... ببرد البته با فاکتور گرفتن
از پاسداران جنایتکار وکاسبان تحریم ها و۵ نهاد فعال اقتصادی بوده است که زیر کنترل خامنه ای رمال اند وبیش
از ۶۰ درصداقتصاد کشوررا دراختیار خوددارند ومالیات هم نمی دهند وعامل تورم وگرانی
ها وبحران اقتصادی و... هستند. بنابراین
دربند اول کیفرخواست خود از موضع بازجویی وتوهین واتهام زنی چنین با نقل ضرب المثل خودزنی کرده است چون بیش
ازدیگران این ضرب المثل شامل حال خودش
ورهبر ام الفسادش خامنه ای رمال می شود چون گفته است در ضربالمثل معروفی آمده
است: «بعضیها آنقدر بیعرضه هستند که اگر سوار شتر هم بشوند، باز هم سگ، پاچه
آنها را گاز میگیرد»! خدای نخواسته قصد اهانت به برخی از مسئولان، مخصوصاً
مسئولان محترم اقتصادی و امنیتی و اطلاعاتی در میان نیست، ولی با اشاره به ضربالمثل
دیگری باید گفت: «چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است»؟! سخن درباره نرخ دلار
و نوسانات پیدرپی آن است که برخلاف آنچه در همه کشورها دیده میشود، کمترین
ارتباطی با روند جاری مسائل اقتصادی کشور ندارد و سؤال این است که نرخ ارز را چه
کسانی تعیین میکنند؟! و چه کسانی با افزایش بیحساب و افسارگسیخته نرخ ارز،
معیشت مردم را گرو گرفتهاند؟!آخر کیست تانداند افزایش ۴۶ ساله قیمت دلار ناشی از
فساد نهادینه شده اقتصادی ورانت خواری و باندبازی و برنامه های پرهزینه بدون
دستآورد هسته ای وموشکی و تحریم ها و ضدیت باآمریکا و مخالفت با مذاکره هسته ای
است.
۱- در ضربالمثل معروفی آمده است: «بعضیها آنقدر بیعرضه هستند که اگر
سوار شتر هم بشوند، باز هم سگ، پاچه آنها را گاز میگیرد»! خدای نخواسته قصد
اهانت به برخی از مسئولان، مخصوصاً مسئولان محترم اقتصادی و امنیتی و اطلاعاتی در
میان نیست، ولی با اشاره به ضربالمثل دیگری باید گفت: «چیزی که عیان است، چه
حاجت به بیان است»؟! سخن درباره نرخ دلار و نوسانات پیدرپی آن است که برخلاف
آنچه در همه کشورها دیده میشود، کمترین ارتباطی با روند جاری مسائل اقتصادی کشور
ندارد و سؤال این است که نرخ ارز را چه کسانی تعیین میکنند؟! و چه کسانی با
افزایش بیحساب و افسارگسیخته نرخ ارز، معیشت مردم را گرو گرفتهاند؟!۲- روز دهم دی
ماه سال گذشته، آقای فرزین، رئیس کل بانک مرکزی در مصاحبهای اعلام کرده بود: «یک
کانال تلگرامی که سرور آن در آمریکا ثبت شده است، ساعت ۹ صبح هر روز برای دلار نرخ تعیین میکند و همه صرافیها نیز از روی آن
برای دلار نرخ میگذارند»! این سخن صادقانه آقای فرزین از واقعیتی تلخ نیز حکایت
میکند و آن، این که، مدیریت اقتصادی کشور، اقتدار ملی و برنامهریزی برای معیشت
مردم را در اختیار دشمن قرار دادهایم! آیا غیر از این است؟! اظهارات افشاگرانه
رئیس کل بانک مرکزی - حتی اگر خود ایشان هم ندانند و نخواهند- گلایهای سخت از
مسئولان اقتصادی، اطلاعاتی، امنیتی و قضائی را نیز در خود دارد و این پرسش همراه
با اعتراض جدی را پیش میکشد که چرا مسئولان یاد شده در مقابل این پدیده پلشت و
خانمانسوز، دست روی دست گذاشته و کاری نمیکنند؟! و اگر دست به اقدامی زدهاند،
چرا کمترین نشانهای از آن دیده نمیشود؟!۳- ممکن
است گفته شود که سرور کانال تلگرامی مورد اشاره در آمریکاست و جلوگیری از «خطدهندگی»
و «نرخگذاری» این کانال بیرون از دسترس مسئولان است! که باید پرسید؛ آیا برخورد
سخت و پشیمانکننده با صرافیهایي که دستورالعمل صادر شده از سوی این کانال
(بخوانید دستورالعمل دشمن تابلودار مردم و نظام) را دریافت کرده و به اجرا درمیآورند
نیز ناممکن است؟! به یقین اینگونه نیست و در این زمینه کوتاهی و «ترک فعل» غیرقابل
بخشش صورت پذیرفته و میپذیرد.۴- فرض
کنید که یکی از قاچاقچیان کلان مواد مخدر از نقطهای بیرون از کشور مواد مخدر را
به داخل میفرستد و از طریق عوامل خود در سطح کشور توزیع میکند. آیا برخورد با
توزیعکنندگان داخلی مواد مخدر وظیفه دستگاههای مسئول نیست؟! و آیا توزیعکنندگان
داخلی، سرانگشتان قاچاقچی کلان بیرونی نیستند؟! اگر با آن تعداد از صرافیهایی که
دستورالعمل صادر شده از سوی فلان کانال تلگرامی آمریکا را به اجرا درمیآورند
برخورد سخت و پشیمانکننده صورت بپذیرد،کانال آمریکایی مورد اشاره زمینهای برای
اخلال در اقتصاد کشورمان را نخواهد داشت. نصیحتکردن و برخوردهای روشنگرانه جای
خود را دارد و باید انجام پذیرد ولی اگر کارساز نبود، نباید از برخوردهای پشیمانکننده
غافل بود.۵- و بالاخره گفتنی است که این
نوشته بر پایه و اساس واقعیتهای غیرقابل انکاری است که به وضوح قابل دیدن است و
فهم آن به برخورداری از تخصصهای کلاسیک اقتصادی نیازی ندارد. این مختصر را با
اشاره به سخنی از «برنارد شاو» نمایشنامهنویس برجسته ایرلندی به پایان میبریم.
برنارد شاو که به شوخطبعیهای عالمانه شهرت دارد در محفلی از یک تابلوی نقاشی
ایراد گرفته و آن را نقد کرد. نقاشی که تابلو از آثار او بود از نقد برنارد شاو
برآشفت و به او گفت: شما که در همه عمرتان حتی یک تابلوی نقاشی هم خلق نکردهاید،
چگونه به خودتان اجازه میدهید تابلوی مرا نقد کنید؟! برنارد شاو در پاسخ گفت: من
طعم و مزه اُملت را خیلی بهتر از مرغ درک میکنم درحالی که تخمها را مرغ گذاشته
است!حسین شریعت نداری
