اوین نامه کیهان ۳۰ مرداد ۱۴۰۴
مروری بر یک واکنش ذلتبار
غربگرایان تحقیر
اروپا را بَزک کردند و از آن حماسه ساختند!
همان گونه شعار نابودی اسراییل و مبارزه باآمریکا واشغال سفارت آمریکا درتهران با فریاد مرگ برآمریکا دراوایل انقلاب عامل حذف جریانات سیاسی ازصحنه رقابت درفضای نیم بند دمکراتیک اوایل انقلاب موجب تقویت جایگاه خمینی شیاد شد .سپس جنگ خانمانسوز پرهزینه وتلفات ایران وعراق برایش موهبت الهی گردید . بنابراین برای جایگزین وی خامنه ای رمال نیز برنامه هسته ای وموشکی وجنگ منطقه ای ازطریق پاسداران جنایتکار وسازماندهی کردن گروه های مسلح نیابتی مقابل اسراییل و منطقه و عواملش همچون کاسبان تحریم ها ورسانه های خبری حامی شان به ویژه نامه کیهان موهبت الهی و مساعد شدن فضای غارتگری وچپاول گری ومهمتر تضمین قدرت کاذب شده است .برای همین برای اوین نامه کیهان سربازجوی منفور وتابلو همچون رهبر رمالش خامنه ای رمال و پاسداران جنایتکار وغارتگر وجنگ افروز وکاسبان تحریم ها نه مطالبات مردم درشرایط طاقت فرسای تحمیلی قرارداشتن و نه منافع ملی کشور ونه بحران های زنجیره ای ازجمله قطع آب و برق نه مهم است و نه اهمیت و محلی ازاعراب دارد چون اولویت شان پیگیری سیاست جنگ افروزی وبرنامه های پرهزینه هسته ای وموشکی و جنگ نیابتی منطقه ای ومخالفت با برجام ومذاکره هسته ای وبهانه جویی برای متهم و محکوم کردن مدعیان اصلاح طلب مدافع برجام ومذاکره هسته ای می باشد . برای همین تیترخبر صفحه اول اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری مروری بریک واکنش ذلت بار غرب گرایان تحقیر اروپا را بزک کردند وازآن حماسه ساختند شده است ودرادامه افزوده تحقیر آشکار سران اروپا توسط ترامپ،نه تنها برای غربپرستان مایه شرمندگی نشد، بلکه آن را «نماد عقلانیت» جا زدند؛ همانهایی که تا دیروز استقلال اروپا را نسخه نجات معرفی میکردند، امروز همان تحقیر را دستاورد میخوانند. در حالی که اروپا هزینههای سنگین اقتصادی، سیاسی و حیثیتی جنگ اوکراین را پرداخته و عملاً ملعبه واشنگتن شده است، اما جریان غربگرا در داخل کشور طی واکنشی ذلتبار نه تنها از این تحقیر عبرت نمیگیرد، بلکه آرزوی همان وضعیت را برای ایران دارد؛ رفتاری که بیشتر به روانپریشی شبیه است تا تحلیل سیاسی.بلی غربپرستانی که ابتدا از تحقیر زلنسکی و سران پنج کشور اروپایی شوکه شدند، اما حالا بدون اینکه خندهشان بگیرد یا احساس شرمندگی کنند، به منتقدان، کنایه هم میزنند و مینویسند: «که میگفتید نظم جدیدی در جهان برقرار شده و آمریکا رو به افوله...! آمریکا افول کرده بود که داور یهو ویدئو چک داد»«خوب به این تصویر باید نگاه کرد. رئیس، آمریکا هست. تمام من در این تصویر نه ذلت و خفت میبینم، نه تحقیر و شکست. این، فقط نماد عقلانیت است و لاغیر. نتیجه برخورد هوشمندانه سران اروپا با دیوانه خودشیفتهای مثل ترامپ فقط رشد اقتصادی، ثبات تجاری و تداوم رفاه ساکنان اروپاست. اگر این رفتار باعث شود ترامپ فقط ۱۰ درصد تعرفه تجاری کالاهای صادراتی اروپا را کم کند، یعنی سالی ۴۰ تا ۵۰ میلیارد یورو سود! تصویر ارباب رعیتی ترامپ و سران اروپا، معنیاش قدرتمندی آمریکا و ابطالکننده افول آمریکا است. عکسی از جلسه کدخدا با اهالی روستا که روحانی میگفت. اثبات حرف روحانی برای آنها که زبان دنیا را نمیفهمند با یک عکس. امیدواریم رژیم فاسد ومنفور وضدمردمی وجنگ افروز ولایت فقیه از همین عکس فهمیده باشد که آمریکا کدخداست درحالی که هفت، هشت سال ادعایشان این بود که اروپا واحد سیاسی مستقل و قدرتمندی است و به واسطه تمکین و همراهی با اروپا، میتوان میان آنها و آمریکا شکاف انداخت!همینها حالا ادای آدمهای مثلا فرهیخته و دارای اعتماد به نفس» را درمیآورند و میگویند: ما که گفتیم آمریکا کدخدا و اروپاییها رعیت هستند! پس ادعای غربگرایان ابطال شد که از تحقیر اروپا حماسه ساختندزیرا سالها جریان غربگرا در داخل کشور، با تکرار ادعای استقلال اروپا، این قاره را شریک قابل اتکا و وزنهای در برابر آمریکا معرفی میکرد. آنان با القای این تصور که میتوان با تکیه بر اروپا در مقابل فشارهای واشنگتن ایستاد، سیاست خارجی ا رژیم فاسد ومنفور وضدمردمی وجنگ افروز ولایت فقیه را به سمت دلبستگیهای بیثمر کشاندند چون با شعار ضدآمریکایی توی دامان روسیه باج گیر و گروکش کش غیرقابل ا عتماد وچین فرصت طلب ومنفعت جو انداخت اما برجام و پس از آن «اینستکس» و «اسپیوی» حاصل همین نگاه بود؛ وعدههایی که هیچکدام عملی نشد و تنها به تعمیق خسارتها انجامید. سرانجام روانپریشی به سبک غربگرایان؛ در آرزوی تحقیر شدن مثل اروپاست که مشکل تنها وارونهنمایی واقعیت نیست، بلکه معضل اصلی در جایی رخ میدهد که غربگرایان، آرزوی این وضعیت را برای رژیم فاسد ومنفور وضدمردمی وجنگ افروز ولایت فقیه رژیم فاسد ومنفور وضدمردمی وجنگ افروز ولایت فقیه به گروگان روسیه وچین درآمده دارند. چون آنان آشکارا میگویند که اگر اروپا در برابر آمریکا «عقلانی» رفتار کرده، پس رژیم فاسد ومنفور وضدمردمی وجنگ افروز ولایت فقیه هم باید همان مسیر را طی کند؛ یعنی تسلیم فشار، چشمپوشی از منافع ملی و دلخوشی به وعدههای سرابآلود. چنین رفتاری بیش از آنکه رنگ و بوی تحلیل سیاسی داشته باشد، حکایت از یک اختلال فکری و روانی دارد. این جریان که روزی ادعای استقلال اروپا را عَلَم کرده بود و با وعده «شکاف میان بروکسل و واشنگتن» بر طبل سازش میکوبید، اکنون همان اروپا را رعیت کدخدای آمریکایی معرفی میکند و حتی به آن میبالد. این چرخش عجیب، چیزی جز تناقضگویی و پریشانیذهنی نیست. کسانی که باید از تحقیر متحدان غربی درس عبرت بگیرند، آرزو میکنند کشورشان نیز روزی به چنین ذلتی تن دهد.