روزی نامه ی حکومتی جمهوری 4 شنبه 14 بهمن ماه سال 1388

نقد و بررسی : روزی نامه ی جمهوری "گام هاي عملي واشنگتن در « طرح ايران هراسي"

"معلوم نیست که چرا اکنون فلسفه جنگ نعمت است و تأکید بر صدور تروریسم و ارتجاع وارونه شده است؟"

چرا مقاله نویس نویس با فراموش کردن صدور انقلاب یا تروریسم و ارتجاع به برون مرز به خصوص کشور های منطقه کهاز همان زمان بقدرت رسیدن خمینی شیاد از سوی وی شروع شد و بدون توجه به تجربه ی 31 ساله ی سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های همجوار و به ویژه اقدامت تروریستی که در عراق که پس از زمان اشغال نظامی عراق در این کشوراز سوی پاسداران و سپاه قدس و سپاه 9 بدر عراق دنبال شده است . همچنین با فراموش کردن بحران آفرینی قبل از بر گزاری کنفرانس مذاکرات صلح خاور میانه که در آناپولیس آمریکا بود. چونکه خامنه ای رهبر لوطی جماران در خطبه ی عید فطر خود خطاب به رهبران کشور های عربی گفت و اینان را تهدید کرد که اگر چنانچه در این کنفرانس شرکت کنید. پس ازبازگشت د رکشور های خودتان دچار نا آرامی می شوید . البته برای چند روزی بحرین دچار نا آرامی و تظاهرات خیابانی شد که از سوی حامیان رژیم تروریستی فاشیستی کودتائی جنگ افروز حاکم بر ایران به آن دامن زده شد . همینطور پس از بر پا کردن جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل و سپس بر پائی جنگ 22روزه ی حماس با اسرائیل در نوار غزه که پاسداران هر دو جنگ را بر پا کردند. چون برای عبور از بحران هسته ای نیاز به جنگ افروزی و ناامن کردن منطقه داشتند . بعلاوه همین مدتی قبل بود که نقش پاسداران دردخالت گری و جنگ افروزی در یمن برجسته شد .

بنابراین اکنون که این سیاست نخ نما شده برای شیخ نشینان خلیج فارس لو رفته است . مشخص نیست که سرمقاله نویس برای چه زور می زند که این نقش تحریک جنگ افروزی و بحران آفرینی و بی ثبات کردن پاسداران افشاشده که چگونه درافغانشتان و عراق و یمن و لبنان و نوار غزه و حتی عربستان سعودی و شیخ نشین های منطقه دنبال و آشکار شده است که بدلیل نامشروع و جنگ افروز بودن رژیم ضدبشر کودتائی در بحران فرو رفته که بقول خمینی شیادجنگ نعمت الهی نیازمند آن می باشد آنگونه این نقش جنگ افروزی شفاف شده است که شکی در عامل اصلی بی ثبات کردن منطقه حاکمان تهران می باشند. و لی ادعای کمدی رابطه ی مسالمت آمیز با کشور های منطقه کردن ا سوی سرمقاله نویس زیادی خنده دار می باشد. به خصوص این که با انتقاد کردن از سیاست آمریکا که چرا 4 کشور شیخ نشین های خلیج فارس را مجهز به استقرار سامانه هاي دفاع موشكي در برابر حاکمان تهران کرده است تا که بقول این مدعی این چنین دشمنی را جایگزین روابط مسالمت آمیز حاکمان تهران با این 4 کشور شیخ نشینان منطقه خلیج فارس کند :

اهداف و برنامه هاي خود براي حضور نظامي در منطقه را با تحريك همسايگان عليه ايران و تبديل آنها به « سنگر آمريكا » عملي سازد. اين رفتار هميشگي آمريكا براي دشمن تراشي و ايجاد كانونهاي جديد بحران در هر گوشه از جهان است ولي به طور همزمان اين پديده نشانگر درك ناقص اين كشورها درخصوص همزيستي مسالمت آميز است . تمكين 4 شيخ نشين حاشيه جنوبي خليج فارس در برابر طرحهاي خصمانه آمريكا عليه ايران نشان مي دهد كه آنها با اتخاذ تصميمات خطرناك خود منطقه را در آستانه تنش و تشنج قرار داده اند و بر آسيب پذيري خود در برابر تحولات منطقه افزوده اند"

چرا گفته نمی شود که برای کدامین کشور منطقه ی جنگ افروزی نعمت الهی می باشد؟ چرا حاکمانش پیوسته تلاش کرده اند با تهدید کردن کشور های همسایه و منطقه فضای ناامنی و بی ثباتی در منطقه راگسترش دهند تا بتوانند اهداف ضد بشری خود را دنبال کنند؟ همچنین بدون بیان این واقعیت که کدام کشور و با کدامین اقداماتش موجب بی ثبات کردن منطقه با فضای جنگی شده است . زیرا صلح و امنیت و ثبات سیاسی در منطقه برایش همچون طناب دار می باشد؟ همینطور کدامین کشور منطقه است که تلاش مستمر برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند و در راستای این سیاست مدام شیخ نشینان منطقه را تهدید و تحریک می کند و به و حشت می اندازد ؟ اما اکنون سر مقاله نویس بدون اشاره کردن به این نقش که موجب میلیتاریزه شدن منطقه شده است . این چنین واشنگتن را مسئول بی ثبات کردن منطقه و به سمت جنگ سوق دادن برای فروش هرچه بیشتر فروش تسلیحات نظامی اش کرده است :

" بدين ترتيب به نظر مي رسد واشنگتن از يكطرف سعي كرده آبهاي منطقه را گل آلود كند و از طرف ديگر از همين فرصتهاي طلائي براي فروش جنگ افزارهاي ناكارآمد خود سواستفاده نمايد. اين بدان معني است كه واشنگتن از اين اقدامات چند منظوره تحقق اهداف ديگري را هم انتظار دارد و از جمله اصرار دارد از اين طريق به « جنگ رواني » عليه ايران بپردازد و جو تخاصم ميان كشورهاي همسايه را ايجاد كند و به آن دامن بزند. اين نكته بويژه از آن جهت اهميت دارد كه ممكن است واشنگتن درصدد شيطنت برآيد و امنيت منطقه را دچار تنش هائي كند كه يقينا در آنصورت ايران از هر جائي كه مورد تعرض قرار بگيرد به همان سمت هدفگيري خواهد كرد. ترجمان اين موضع آنست كه همسايگان جنوبي ما نبايد اجازه دهند كه آمريكا از خاك آنها عليه ايران دست به شرارتي بزند چرا كه آنها بايد پاسخگو باشند و قطعا از اين بابت زيان سختي خواهند ديد. يكبار واشنگتن رژيم مفلوك صدام را فريب داد و از طريق تقابل با ايران آنرا وارد سراشيب سقوط نمود. امروزه سرنوشت شوم صدام و همدستانش درسهاي مهمي براي منطقه دارد. با اين تفاوت كه امروزه حتي آمريكا هم اعتراف مي كند ايران بزرگترين توانمندي و ظرفيت نظامي منطقه را در اختيار دارد و به صلاح هيچكس نيست كه بخواهد شانس خود را در اين مقوله بيازمايد و با حماقت به آمريكائي هاي شرور « گرا » بدهد يا خود را دچار دردسرهاي بي پايان كند."

در خاتمه اینکه فراموش نشده است که چگونه جنگ خانمان بر انداز8 ساله ی ضد ملی و ضد میهنی میان ایران و عراق شروع شد و چرا بر خلاف اینکه در سال دوم جنگ که پس از باز پس گیری خرمشهر شرایط آتش بس صلح حتی با دریافت یک صد میلیارد غرامت جنگی از سوی عراق مهیا شد . ولی خمینی شیاد ضمن اعتراف جنگ نعمت الهی می باشد تأکید کرد که صدام باید برود. یعنی تا سرکشی جام زهر ناشی از شکست جنگ را ادامه داد. از سوی دیگر سیاست جنگ نعمت همزاد اشغال سفارت آمریکا در تهران شد که تبدیل به تبلیغات مضاعف جنگ لفظی با آمریکا و شیطان بزرگ برای حذف فعالان سیاسی از صحنه و خفه کردن منتقدان و معترضان و بمرور حذف رقبا شد. آنگونه که در 31 سال گذشته نه فضای جنگی از جامعه رخت بر نبسته است ، بلکه در بستر فلسفه ی سایه ی شوم و سیاه این جنگ افروزی و بر پائی زنجیر وار همایش و نمایش و مانور های گوناگون نظامی و آزمایش موشک های دور برد برای آماده باش مبارزه و دفاع و تهاجم و جنگ با دشمن فرضی ادامه داشته است تا همچنان فضای جنگ نعمت بودن حاکم شود. طوریکه در نهایت ادامه ی این سیاست منتهی به فرصت مناسب برای پاسداران و زائده اش بسیج فراهم نمود تاکه موفق شدند ابتدا با طرح کودتا و سیاست چراغ خاموش رفسنجانی را در 3 تیر 84 کنار زنند. آنگاه این کودتاگران بر نامه ریز پشت پرده که بقدرت اجرائی و اقتصادی و سیاسی نزدیک شدند . در دنباله ی طرح خود توانستند با ادامه کودتای عریان و علنی تقلباتی 22 خرداد موسوی را کنار بزنند و این پاسداران کودتائی و طالبانی جنگ افروز بطور شفاف رقیب را بطور کامل حذف و قدرت را انحصاری کرده اند. البته اکنون پاسداران کودتاگر قدرت بلا منازع نظامی و سیاسی و اقتصادی و اجرائی می باشند و این قدرت انحصاری را مد یون پیگیری ادامه ی سیاست نعمت بودن از طریق جنگ افروزی و بحران آفرینی در منطقه می باشند که دنبال و کسب نموده اند. زیرا که رژیم تروریستی فاشیستی مذهبی کودتائی بدون سیاست سرکوب و سانسور و خفقان داخلی و جنگ افروزی و صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی سایر کشور های همسایه و منطقه هرگز قادر به بقای ننگین خود نمی باشد . به ویژه در شرایط کنونی که پژواک اعتراضی تظاهرات کنندگان معترض در 8 ماهه ی گذشته با فریاد مرگ بردیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه موجب بصدا درآمدن ناقوس مرگ حاکمان کودتائی شده استآنگونه که کودتاگران وحشت زده و متزلزل شده برای عبور از بحران موقتی و مقطعی بیش از هرزمان دیگری نیاز به جنگ نعمت الهی دارند. ولی این هدف بطور وارونه از سوی سیاست جنگ ناامن سازی و افروزی آمریکا در منطقه و کشور های منطقه بیان شده است .

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13881114/index.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری 4 شنبه 14 بهمن ماه سال 1388