روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 12 مرداد ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تشويق صهيونيست‌ها به گستاخي"

" اعتراف آشکار مخالفت و دشمنی کردن با هرگونه تلاش مذاکرات صلح خاورمیانه از موضع مدافع و سخنگوی مردم فلسطین "
گذشته از آنچه حاکمان رژیم ضد بشری در 32 سال گذشته بر سر مردم ایران به خصوص مردم محروم کردستان و خوزستان و گنبد کاوس و بلوچستان و اقلیت های قومی و مذهبی در ایران چه آورده اند؟ یا اینکه چگونه منتظری را خانه نشین و محصور کردند و کلک احمد خمینی را کندند ؟ یا اینکه رهبران مسیحی را چگونه ربوده و مثله کردند؟ یا اینکه در پروسه ی قتل های زنجیره ای چه اعمال و جنایات ضد انسانی همچون سلاخی و قصابی کردن زوج فروهر ها مر تکب شدند ؟یا اینکه چگونه اخیراً قبر ستان بهائیان ویران کردند. یا اینکه چگونه بر خورد غیر انسانی با دراویش گنا بادی ها و مسیحیان می کنند؟ حال بماند که پس از 30 خرداد سال 60 و سپس در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 چه جنایات ضد انسانی رخ داده شد؟ تازه مگر همین تازگی ها نبود که حتی اجساد 5 بر دار شده تحویل خانواده های عزادار و داغدار ان داده نشد. همچنین تعدادی از قربانیان اسیر را بر زیر حکم اعدام خود دارند. بد تر اینکه مگر همین مدتی قبل نبود که از سوی اراذل و اوباش بسیج و اعزام شده ی حکومتی به قم و تجمع شان در جلوی دفتر یوسف صانعی دست به اعتراض زدند و نوه خمینی شیاد و وی مورد تهدید و فحاشی قرار دادند . سپس به دفتر منتظری تهاجم کردند و گاو صندوق وی شکسته و اسناد و مدارک آن ربودند ؟ عجیب تر اینکه نه موسوی و کروبی و خاتمی از صحنه حذف شده اند که مورد بد ترین اتهامات واقع می شوند . البته پسر خواهر موسوی هم کشته شد تا وی حساب کار خودش را بکند .
از طرف دیگر جنایاتی که حاکمان ایران پس از اشغال نظامی عراق در این کشور مرتکب شدند که جای خود دارد . همچنین از حزب الله لبنان وحماس برای بر پا کردن جنگ 33 روزه و 22 روزه استفاده کردند که منجر به سر زمین سوخته ی لبنان شد و بد ترین شرایط طاقت فرسا به ساکنین نوار غزه تحمیل شد. بعلاوه پاسداران هم که در کنار طالبان در افغانستان بشکل دیگری در حال دامن زدن به ناامنی و بی ثبات کردن افغانستان با تلفات انسانی هستند . در شرایطی هرروز از سوی شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان اسرائیل را تهدید می شود . همچنانکه به جای اینکه حماس تشویق شود تا در کنار محمود عباس و ساف قرار گیرد وبطور مشترک با پشتیبانی کشور های عربی تلاش برای مذاکرات صلح کند . ولی همزمان که پادشاه عربستان دست به سفر برخی از کشور های خاورمیانه برای گفتگو وتلاش پیرامون مذاکرات صلح زده است . اما حماس هم همچون رهبر حزب الله لبنان تشویق به اتخاذ موضع خصمانه و تهدید آمیز علیه ی اسرائیل و دشمنی و مخالفت به مذاکرات صلح شده است . زیرا که هدف راه اندازی جنگی دیگر در خاورمیانه از سوی پاسداران در بن بست و بحران فرو رفته ی کودتا گر است . لذا اکنون خیلی وقاحت و پرروئی می خواهد که همچون سر مقاله نویس بود وچشم برروی این واقعیات و فجایع داخل کشور فروبست و از تشویق و گستاخی صهیونیست ها سخن گفت که چگونه طی 48 ساعته چندین واحد مسکونی در نوار غزه ویران و فلسطینی ها به خاک و خون کشیده شدند و موضع وزیر امور خارجه ی قطر زیر سئوال گرفته شود که چرا پیشنهاد کرده اعراب باید با اسرائیل وارد مذاکرات صلح شوند. بالاخره اینکه سرمقاله نویس نه اینکه نماینده فلسطین شده است ، بلکه سخنگوی همه کشور های عربی منطقه شده است و نظر انتقادی داده است که نه اینکه نمی بایست به جبهه ی حامیان آمریکا در منطقه پیوست که تلاش می شود با زنده بودن مبارک مسئله مذاکرات صلح با اسرائیل دنبال و به نتیجه برسد، بلکه با نماینده ملت های کشور های مسلمان منطقه شده نظر مخالفت و دشمنی با فعالیت هر گونه تلاش و فعالیت برای مذاکرت صلح اعراب با اسرائیل داده است . در پایان تلاش گران و مشاركت کنند گان در هرگونه مذاكره و مصالحه با اسرائیل را بطور مستقيم و يا غيرمستقيم، اینگونه متهم ه شراکت در خيا نت بزرگ تلقي کرده است :
" آمريكا و ديگر دولتهاي غربي متحد رژيم صهيونيستي از چندي پيش به تكاپو افتاده‌اند تا با احياي روند سازش و برگزاري دور جديدي از مذاكرات نمايشي، بلكه بتوانند قضيه فلسطين را بدون اينكه امتياز قابل ملاحظه‌اي به اعراب داده شود و ضرر و خسراني متوجه رژيم صهيونيستي بشود، فيصله دهند. دوم آنكه احساس خطر مي‌كنند كه با مرگ مبارك رئيس رژيم مصر، كه نقش محوري در جناح سازش طلب عرب ايفا مي‌كند، شرايط دگرگون شود و اوضاع از كنترل خارج گردد. به جرات بايد گفت درصورت مرگ مبارك، كمتر كسي مي‌تواند و يا حاضر مي‌شود جاي وي را در ساختار سياسي منطقه براي آمريكا و رژيم صهيونيستي بگيرد و استفاده حداكثري از اين متحد سرسپرده منطقه‌اي آمريكا و صهيونيستها، هم اكنون در دستور كار واشنگتن و تل اويو قرار گرفته است. حكومت‌هاي كنوني كشورهاي عربي به دليل وابستگي محض به آمريكا، نه تنها قدرت هيچ تحرك و اقدام عملي در احقاق حقوق تضييع شده خود را ندارند بلكه از بيم به خطر افتادن پايه‌هاي حاكميت خود تا حد يك مزدور تنزل كرده و ذليلانه به همه ديكته‌هاي واشنگتن عمل مي‌كنند. در مقطع كنوني نيز، اين حاكمان به دستور آمريكا به تكاپو افتاده‌اند تا با امضاي پيمان سازشي ديگر، خوش خدمتي خود را به آمريكا و رژيم صهيونيستي به اثبات برسانند و ضمن ايجاد زمينه آتش افروزي‌هاي جديد رژيم صهيونيستي در فلسطين و منطقه، زمان آزادي فلسطين را به تاخير انداخته و برگي ديگر بر پرونده خيانت بار خود بيفزايند. اكنون ملت‌هاي منطقه حاضر نيستند زورگويي صهونيستها و متحدين آنها را تحمل كنند. گرايش گسترده به گروههاي مبارز و ضد صهيونيست در مناطق و ديگر جوامع مسلمان منطقه مويد اين واقعيت است كه سازش طلبي جايي در ميان ملت‌ها ندارد و تنها با مبارزه و مقاومت است كه مي‌شود صهيونيستها را به استرداد حقوق ملت‌هاي منطقه مجاب كرد. در چنين شرايطي، مشاركت در هرگونه مذاكره و مصالحه با اين رژيم، چه مستقيم و يا غيرمستقيم، يك خيانت بزرگ تلقي مي‌شود.
در خاتمه اینکه همانگونه که در مقدمه به بخشی از عملکرد حاکمان رژیم ضد بشر ینسبت به مردم ایران اشاره شد که در32 سال گذشته مرتکب شده اند و مشابه ی همین سیاست را در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطینیان نسبت به مردم شان دنبال کرده اند بطوریکه آنگونه شفاف می باشد که نیاز به هیچگونه توضیحی نیست . به ویژه اینکه در سال گذشته شاهد بودیم که در ایران چه اتفاق افتاد و چگونه پس از کودتای 22 خرداد مردم معترض ایران دست به واکنش اعتراضی زدند و در تضاهرات های ضد حکوتی خود چگونه فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه سر دادند که آشکار ا هم عدم مشروعیت رژیم هویدا شد . به خصوص که اختلاف و شکاف در رأس نظام هم نمایان شد که ناشی از ادامه جنگ قدرت و ثروت وحذف رقیب مغلوب می باشد . از سوی دیگر تصویب قطعنامه ی 1929 شورای امنیت ساز مان ملل هم موجب شده است تا که بحران هسته ای پیچیده و حادتر شود . بنابراین حاکمان چنین رژیمی که حتی با مقامات مسئول سابق می توانند دلسوز و دوستدار مردم فلسطی باشند و دشمنی کردن شان با روند مذاکرات صلح خاور میانه از موضع دوستی خاله خرسه و اشک تمساح ریختن نمی باشد؟ به خصوص اینکه وارونه ی این دوستی که معادل خنجر از پشت زدن و خیانت کردن به آرمان جنبش آزادیبخش مردم فلسطین است بیش از 3دهه است که ثابت شده است که گروگان گرفتن فلسطین همچون مردم ایران و عراق در راستای اهداف خاص به خصوص ایجاد حاشیه ی امنیتی برای پروژه ی هسته ای و اهدافش می باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890512/13890512_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 12 مرداد ماه سال 1389
تشويق صهيونيست‌ها به گستاخي