گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 10 مهر - 89
حيوونكي ها (گفت و شنود)
گفتم : این حیوونکی در مانده حسین سر بازجو
عجیب شده داستانش درست شبیه ِ آن یارو
یکی بهش گفت عجب باآدم نفهمی شدم روبرو!
یارو در جواب گفت خودت با آدم نفهم شدی روبرو
حيوونكي ها (گفت و شنود)
گفتم : این حیوونکی در مانده حسین سر بازجو
عجیب شده داستانش درست شبیه ِ آن یارو
یکی بهش گفت عجب باآدم نفهمی شدم روبرو!
یارو در جواب گفت خودت با آدم نفهم شدی روبرو
گفت: حزب مشاركت و موسوي و منوشه امير و چند سايت وابسته به منافقين و بهايي ها در اقدامي مشترك ده ها فحش ركيك نثار كيهان كرده اند.
گفتم: اينكه خبر تازه اي نيست، طي چند سال گذشته و مخصوصاً بعد از فتنه 88، هميشه و همه روزه كيهان با ناسزاگويي و فحاشي آنها روبرو بوده است.
گفت: فحش هاي آنها دقيقاً و بدون كم و كاست همان ناسزاهايي است كه سلطنت طلب ها، بهايي ها، منافقين، راديو اسرائيل و راديو فردا- وابسته به سازمان سيا- عليه كيهان نشخوار مي كنند.
گفتم: براي كيهان چه افتخاري بزرگ تر و بهتر از آن كه مورد هجوم منوشه امير و بهايي ها و منافقين باشد.
گفت: حيوونكي ها با تكرار طوطي وار فحاشي هاي بهايي ها و منافقين به كيهان، نظر كيهان درباره وابسته بودن آنها به اسرائيل و بهايي ها را تائيد مي كنند.
گفتم: مثل اين است كه كيهان به آنها بگويد؛ «با عجب آدم نفهمي روبرو شده ايم»؟ و آنها در جواب بگويند «خودت با عجب آدم نفهمي روبرو شده اي»؟!
گفت : با در یدگی و پرروئی
با لغز خوانی و وارونه گوئی
با استفاده از تجربه باز جوئی
باخود زنی کردن و چرند گوئی
از موضع فرافکنانه و لجن گوئی
مقابل آینه با خودکرده گفتگوئی
گفتم : در مورد چه کسی می کنی صحبت؟
اینهمه پیرامونش لطف می کنی و محبت؟
گفت : همان سربازجو دنده عقب کنده، ترمز بریده
چون افتخار به شغلش کرده ، این بازجوی دریده
گفتم : مگر باز خمار شده پریده از خواب؟
چه دسته گل بی لامی را داده بر آب؟
گفت : برای اینکه نقش وی باکیهان شده افشا
آنگونه که راه پس و پیش نداره تا کند حا شا
عربده کشی کرده است این زنگی مست
علیه ی همه مخالفان تیغ گرفته برکف دست
با فحاشی و توهین دست زده به خود زنی
عجیب به خودش زده است یک تو دهنی
چون ندانسته اینگونه که وی آورده بهونه
همه دانند فرافکنی است و هم وارونه
چون 3 دهه است که شده است تکرار
باهیچ بهانه ای نمیشه آن را کرد انکار
گفتم : این حیوونکی در مانده حسین سر بازجو
عجیب شده داستانش درست شبیه ِ آن یارو!
یکی بهش گفت عجب باآدم نفهمی شدم روبرو
یارو در جواب گفت خودت با آدم نفهم شدی روبرو
با لغز خوانی و وارونه گوئی
با استفاده از تجربه باز جوئی
باخود زنی کردن و چرند گوئی
از موضع فرافکنانه و لجن گوئی
مقابل آینه با خودکرده گفتگوئی
گفتم : در مورد چه کسی می کنی صحبت؟
اینهمه پیرامونش لطف می کنی و محبت؟
گفت : همان سربازجو دنده عقب کنده، ترمز بریده
چون افتخار به شغلش کرده ، این بازجوی دریده
گفتم : مگر باز خمار شده پریده از خواب؟
چه دسته گل بی لامی را داده بر آب؟
گفت : برای اینکه نقش وی باکیهان شده افشا
آنگونه که راه پس و پیش نداره تا کند حا شا
عربده کشی کرده است این زنگی مست
علیه ی همه مخالفان تیغ گرفته برکف دست
با فحاشی و توهین دست زده به خود زنی
عجیب به خودش زده است یک تو دهنی
چون ندانسته اینگونه که وی آورده بهونه
همه دانند فرافکنی است و هم وارونه
چون 3 دهه است که شده است تکرار
باهیچ بهانه ای نمیشه آن را کرد انکار
گفتم : این حیوونکی در مانده حسین سر بازجو
عجیب شده داستانش درست شبیه ِ آن یارو!
یکی بهش گفت عجب باآدم نفهمی شدم روبرو
یارو در جواب گفت خودت با آدم نفهم شدی روبرو