دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 15 مهر ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " نگاه از چهار زاويه "
از ترس تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای، از موضع ضعف قدرت نمائی کاذب همراه با وارونه گوئی شده است.
سیکل شعبده بازی و تر دستی مبارزه ادامه دار بیش از 3 دهه با آمریکا که بصورگوناگون دنبال شده است . البته مدام دچار چرخش ونوسان شده است . زیرا که تابع سیاست زد و بند های پشت پرده و پیش روی و پس روی بوده است . آنگونه که گاهی بطور مثلثی با اسرائیل و انگلیس گاهی هم با افزودن رهبران کشور های عربی مربع و 4 ضلعی شده است . اکنون پس از این مدت معجزه گری و منحرف کردن اذهان عمومی و سیاه نمودن مردم ایران و سر کار گذاشتن برای فراموش کردن مطالبات شان، این شوی ماراتونی آنگونه که قلم زن یادداشت روز نویس مدعی شده تبدیل به نگاه 4 زاویه ای شده است . چونکه رژیم ضد بشری یک رژیم نا متعارف قرون وسطائی بحران ساز و بهانه گیر است که با همین شیوه ی انحرافی توانسته به حا کمیت ننگین و ضد مردمی خود ادامه دهد. اگر نه در دوران جنگ سرد میان اردوگاه شرق و غرب که وجود داشت اینقدر شبیه حاکمان رژیم ضد بشر و مطبوعات و رسانه های تبلیغاتی و خبر رسانی اش بطور وارونه عربده کشی های همراه با جیغ بنفش علیه ی آمریکا کشیده نشد. ضمن اینکه اردوگاه شرق سابق اگر آزای فردی نمی دادند ، لا اقل تا اندازه ای تلاش می کردند که حد اقل زندگی محرومان و زحمت کشان را فراهم کنند و در پشت پرده مشغول زد و بند با آمریکا نباشند. بهر حال از تخصص و ویژگی های آخوندهای منبری بقدرت رسیده روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن و تحریف گری و وارونه گوئی کردن شان می باشد . برای همین هر گز محال است که به مسائل بصورت علمی رابطه علت و معلولی بر خورد کنند . از سوی دیگر چون اعتیاد بقدرت و انباشت ثروت دارند ، بنابراین وحشت از بیان واقعیت و نگرانی از ضعف عوامفریبی و فرصت طلبی و موج سواری دارند پس ترجیح می دهند تا که پیوسته با دروغ و وارونه گوئی به معلول ها پرداخته و مانور جنگ روانی تبلیغاتی دهند. بطور مثال اکنون که سیاست زد و بند کردن پشت پرده شان با آمریکا پیرامون بحران هسته ای منتهی به شکست شده است . آنگونه که پاسدار گماشته احمدی نژاد در سفر خود به نیویورک و سخنرانی که در سازمان ملل داشت . پس از اینکه کلی دروغ و وارونه گوئی با رسانه ها و مطبوعات در نیویورک نمود . در سخنرانی خود در سازمان ملل آنچنان از روی نوشته دست به تحریف گری فاجعه 11 سپتامبر زد و سازمان اطلاعات و صهیونیست ها را متهم به طراحی این فاجعه کرد که رکورد دروغ بودن هلاکاست گفتن قبلی اش را شکست . البته اکنون قلم بر دست وکیل تسخیری یادداشت روز نویس با آویزان شدن به آنچه پاسدار گماشته احمدی نژاد محور 11 سپتامبر در سخنرانی خود در سازمان ملل گفت و آن را رله و تأئید کرده است که اشغال نظامی افغانستان و عراق را پیآمد این واقعه 11 سپتامبر می باشد. خوب با این نقل قول سئوال است که چرا حاکمان تهران در اشغال نظامی افغانستان اعتراف آشکار نمودند که همکاری داشتند . همچنین برای فراهم و هموار کردن اشغال نظامی عراق چرا از هیچگونه همکاری از طریق احمد چلبی و ارائه ی اطلاعات غلط در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق و تهاجم نظامی به این کشور دریغ و کوتاهی نکردند؟ البته اکنون برای این واقعیات کتمان و تحریف و وارونه بیان می شود . چونکه حاکمان رژیم ضد بشری عجیب وحشتی از تهاجم نظامی آمریک یا اسرائیل به تأسیسات هسته ای خود دارند . برای همین با شیوه ی فرار به جلو از موضع ضعف قدرت نمائی می شود که ایران عراق و افغانستان نیست . در صورتیکه در صورت احتمال حمله نظامی قرار نیست که از طریق زمینی تهاجم نظامی شود. مشروط بر اینکه قدرت تدافعی رژیم ضد بشری نسبت به تسلیحات و موشک های دور برد و جنگنده های مدرن آمریکا و اسرائیل بسیار فرسوده و تقریباً صفر می باشد . همچنانکه فضای نارضایتی داخل کشور هم تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی ونوع شعار ها و سمت و سوی فریادهای خشمگینانه ی مرد معترض در سال گذشته نشان داد که چگونه است و مخاطبان شان کیستند؟ یعنی اینکه، شرایط نه هیچ مشابهتی با سال 59 شروع جنگ ایران و عراق نددارد ، بلکه معکوس آن فضا حاکم می باشد . به خصوص اینکه پس از کودتای 22 خرداد 88 و سرکوب گسترده ی معترضان ناراضی خیلی بیش از آن زمان تا حال فضای نارضایتی عمیق تر شده است .چونکه از کودتای 22 خرداد و تهاجم به کوی دانشگاه تهران در 25 خرداد و جنایات ضد انسانی در بازداشتگاه کهریزک و بر خورد با مراسم دفن منتظری و عدم مجوز مراسم 7 و چهلم و سالگردش و همینطور اتهاماتی که به رهبران مغلوب زده شده است . به ویژه شیوه ی ضدانسانی که با بازداشت شدگان برای اعتراف گیری در سیاه چال ها شد . تراژدی و مسخره تر اینکه بی داد گاه های نمایشی فله ای که از سوی دژخیم صلواتی که باهمکاری پاسداران کودتا گران و صدا و سیمای پاسدار ضرغامی بر گزارشد و احکام سنگین زندان و اعدام صادر گر دید . موجب شد تا که بطور دربست توهم زدائی شود که نه فقط رهبر ولی وقیح و پاسدار گماشته احمدی نژاد نامشروع هستند ، بلکه رژیم ضد بشری نا مشروع و بی اعتبار شده است که می بایست با حاکمیت دمکراتیک تغییر نماید . بهرحال اکنون قلم زن یادداشت روز نویس از سوز دلش وکیل مدافع تسخیری لیست اسامی 8 نفره همکاران جنایتکار شده که نقش مستقیم در سرکوب گری معترضان نا راضی در تظا هرات های ضد حکومتی سال گذشته و پس از آن داشته اند که این دفاعیه را با متهم و محکوم کردن آمریکا و رقیب مغلوب چنین تنظیم نموده است :
"جالب اينجاست كه اين 8 مقام ايراني به اين دليل مشمول محروميت و تحريم قرار گرفته اند كه در مبارزه با اغتشاشات بعد از انتخابات رياست جمهوري سال 88 و مهار جنگ نرم و فتنه هاي فتنه گران و آ شوبگران- كه رد پاي مثلث آمريكا و انگليس و صهيونيسم به وضوح در آن ديده شد- نقش ويژه و برجسته اي را ايفا كرده اند.با اين اقدام باراك اوباما بار ديگر نقاب از چهره كنار زده و صريحاً با صدور اين فرمان تحريم اعلام مي كند كه 8 مقام ايراني (محصولي- نجار- رادان- مرتضوي- اژه اي- مصلحي- تائب و جعفري) حق مسافرت به كشورهاي خارجي و آمريكا را نداشته و اموال آنها در خارج از كشور مصادره و افراد مذكور از نظر بين المللي ممنوع المعامله و مشمول ضبط و مصادره اموال مي باشند! - به لحاظ سياسي علت تحريم 8 تن از مقامات كشورمان از سوي آمريكا حمايت از جريان فتنه اعلام شده است. آمريكايي ها با تحريم 8 تن از كساني كه به اقتضاي وظيفه و مسئوليت شان در مقابل آشوبگران خياباني و فتنه گران گمارده كاخ سفيد ايستادگي كردند نمي خواهند قبول كنند و بپذيرند- علي رغم اينكه خوب مي دانند- كساني كه آنها به صحنه آورده اند اينك مرده اند و بوي جسد بي جان آنها به مشام مي رسد.خب، اين سؤال به ميان كشيده مي شود كه اگر آمريكا مي داند جريان فتنه ماههاست كه مرده و هيچ شوكي نمي تواند آن را زنده كند چرا با توجيه حمايت از فتنه گران دست به اقدامات واهي و پوچ همچون تحريم 8 مقام مسئول در ايران مي زند؟از منظر ديپلماسي نيز اگر به موضوع تحريم 8 تن از مقامات كشورمان از سوي رييس جمهور آمريكا بنگريم آشكارا مشاهده مي شود كه آمريكايي ها در مواجهه با ايران اسلامي در كارزار ديپلماسي و محيط بين الملل دچار عارضه استيصال و سردرگمي شده اند. بنابراين اين اقدام آمريكايي ها را بايد در راستاي سفر اخير رييس جمهور كشورمان و هيئت همراه وي به نيويورك ارزيابي كرد چرا كه رييس جمهور ايران با سخناني مستدل از تريبون سازمان ملل مقامات زياده خواه واشنگتن را به محاكمه كشاند.پيشنهاد تشكيل كميته حقيقت ياب سازمان ملل براي حادثه مرموز 11 سپتامبر از سوي رييس جمهور ايران پاشنه آشيل آمريكا را بيش از گذشته عيان و نمايان ساخت.اوباما در شرايطي خواسته از اهرم الزام حقوقي بهره ببرد كه فرمان او در تحريم 8 تن از مقامات ايران هيچ گونه توجيه حقوقي ندارد و چون از يك مرجع بين المللي حقوقي- همچون شوراي حقوق بشر سازمان ملل يا شوراي امنيت- صادر نگشته است بنابراين دستور او تنها براي شخص خودش مي تواند عنصر الزام آوري را به همراه داشته باشد آنهم قطع نظر از اينكه قابليت اجرا دارد يا نه. اين فرمان رييس جمهور آمريكا برخلاف منشور ملل متحد است چرا كه به صراحت در مفاد منشور تأكيد شده كه هيچ كشوري حق دخالت در اموري كه ذاتاً جزو صلاحيت داخلي يك كشور است را ندارد. فرمان تحريم 8 مقام ايراني كه آشكارا دخالت در امور داخلي ايران است برخلاف مفاد معاهده الجزاير است.آمريكايي ها در ماده نخست معاهده الجزاير- 19 ژانويه 1981- كه بعد از حادثه تسخير لانه جاسوسي بين اين كشور و جمهوري اسلامي منعقد گرديد متعهد شدند كه در امور داخلي ايران مداخله ننمايند.رابعاً؛ اين اقدام رييس جمهور آمريكا بر خلاف بسياري از نصوص و متون حقوق بشري از جمله اعلاميه جهاني حقوق بشر (كه حق مالكيت اشخاص را به رسميت شناخته است) و ميثاق بين المللي حقوق مدني- سياسي (كه بر حق عبور و مرور آزادانه افراد تصريح مي كند) و... است .اما فراتر از منظرهاي سياسي، ديپلماسي و حقوقي آنچه حائز اهميت است اوضاع بلبشو اقتصادي آمريكاست كه نبايد از آن غفلت كرد:
در خاتمه اینکه قلم بر دست یادداشت روز نویس که وکیل مدافع تسخیری سر بازجو حسین شریعتمداری می باشد. اکنون تصور کرده است که با جامعه ی کوران سر وکار دارد و مردم ایران نمی دانند که پرونده ی ننگین نقض مستمر حقوق بشر رژیم ضد بشری حاکم چگونه رتبه دار اول جهانی دارد که وی خودش را به کوچه ی علی چپ زده و مدافع سر سخت حقوق بشر و مطیع قوانین تدوین شده بین الملل حقوق بشر شده است؟ در صورتیکه تا کنون حاکمان رژیم ضد بشری بیشمار بار با متهم و محکوم کردن نهاد های بین المللی مدافعان حقوق بشر و شخصیت های حقوقی و قضائی بیطرف جهانی که چرا اعمال جنایت آمیز و ضد بشری شان را محکوم نموده اند و با ادعای داشتن حقوق بشر اسلامی که آن را بالا تر حقوق بشر سازمان ملل می پندارند منتقدان را متهم به مداخله گری در امور داخلی ایران کرده اند . یعنی با پاک کردن صورت مسئله از موضع دست پیش گرفتن تا عقب نمانند طلبکارانه بر خورد کرده اند . حتی هم اکنون بدلیل صدور حکم ضد انسانی سنگسار سکینه محمدی زیر فشار ها و اعتراضات جهانی قرار دارند . آنگونه که پاسدار گماشته احمدی نژاد در مصاحبه و گفتگوی مطبوعاتی خود در آمریکا مجبور به انکار این حکم شد . در صورتی آخوند آدمکش حرفه ای محسنی اژه ای که دادستان کل کشوراست . همچنین این جانی تبهکار بدلیل نزدیک به 32 سال است که احکام اعدام صادر کرده و جزو آمرین قتل های زنجیره ای است که یک مجرم زیر پیگرد جنایت علیه ی بشریت می باشد، این حکم سنگسار سکینه محمدی را تأئید کرده است . حال بماند که رژیم ضد بشری رکوردار اولی جهانی اعدام کودکان و اعدام بزرگ سالان است . همینطور در مورد آمار اعدام های سالیانه نسبت به جمعیت از چین جلو زده است . از سوی دیگر رژیم ضد بشری هنوز دو شهروند ربوده شده ی آمریکائی به اتهام جاسوسی در بند خود دارد تا با آنان در پشت پرده زد و بند و معامله کند . بعلاوه با سیاست شتر گاو پلنگی که تابع دیپلماسی صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرزاست . بیش از 31 سال است که در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه مداخله گری کرده است . به خصوص دست به اقدامات تروریستی و انتحاری و خرابکاری ونا آرام وبی ثبات کردن عراق و افغانستان زده است و پیوسته اصرار بر اخراج نظامیان آمریکائیان از این دو کشور نموده است تا که پاسداران جایگزین شان شود. تا جائیکه با تهدید و دست زدن به اقدامات تروریستی و تهاجم به کمپ مخالفین در اشرف نه آشکارا مداخله گری در امور داخلی عراق کرده است ، بلکه پس از چندین ماه که از انتخابات پارلمان عراق سپری شده است اجازه نداده تا نخست وزیر قانونی عراق طبق قانون اساسی اش انتخاب گردد . مهمتر اینکه آنچنان با روند مذاکرات صلح خاورمیانه با جدیت تمام دشمنی ورزیده است که متهی به بلند نمودن صدای اعتراضی محمود عباس رهبر حکومت خود مختار فلسطین شده است . بنابراین اکنون رژیم ضد بشری فرو رفته در بن بست و محاط شده در بحران های داخلی و بیرونی می بایست تلاش برای دفع خطر تهاجم نظامی کند . لذا رژیم ضد بشربی در این شراط نیاز به قلم زن خیلی پرروئی و متخصص در دروغ و وارونه گوئی و کتمان کردن حقایق دارد که هم لهجه سرباز جو حسین شریعتداری می باشد تا بتواند طلبکاری مضحک و وارونه گوئی کمدی نماید. حال مقامات آمریکائیان را داشته با شید که بازهم چشم به رهنمود های لابی های رژیم ضد بشری دوخته اند تا همچنان به سیاست خائنانه ی نخ نما شده ی مماشات گری پشت پرده با حاکمان رژیم ضد بشری تغییر و اصلاح و مهار ناپذیر ادامه دهند.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890715/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 5 شنه 15 مهر ماه سال 1389
نگاه از چهار زاويه (يادداشت روز
)