گفت و شنود دروغ نامه کیهان 13 آذر – 89
جارچي (گفت و شنود)
گفتم : این ادعا شده مثل آن زمان قدیم
یارو کلاشی بمردم فریب می کرد تقدیم
چون مثل آخوند های حکومتی بود ناکس
پول ازشان قرض می گرفت نمی دادپس
بالاخره روزی قاضی شهر داد دستور
تاوی راسوار الاغ لختش کنند با زور
درون شهر به چرخانندش و بزنند جار
تا دیگه کسی گول نخورد ازاین تبهکار
غروب که شد صاحب الاغ کرد تقاضای پول
یارو گفت احمق مگر نزدی جار نخورید گول
این پول می گیره و پس نمیده، هست قالتاق
حال تو کرایه الاغ طلب می کنی با اینکار شاق؟
گفت: «مارك گركت» عضو سابق سازمان «سيا» در مصاحبه با نشريه آمريكايي «فارين پاليسي» گفته است در جريان آشوب هاي بعد از انتخابات گول اپوزيسيون را خورديم.
گفتم: آمريكا از اين چيزها مثل گول و... زياد خورده است. حالا نگفته چرا؟!
گفت: مي گويد ايران خيلي قدرتمندتر از آن است كه با اقداماتي نظير آنچه سال گذشته اتفاق افتاد، كمترين آسيبي ببيند.گفتم: اگر لالايي مي دانند چرا خوابشان نمي برد.
گفت: «مارك گركت» گفته است؛ بايد مي دانستيم كه افرادي مثل شيرين عبادي و گروه هاي اصلاح طلب و ساير گروه هاي اپوزيسيون كم اهميت تر از آنند كه در مقابل جمهوري اسلامي ايران كاري از دستشان ساخته باشد.
گفتم: مي گويند، در زمان هاي قديم، قاضي شهر دستور داده بود شخصي را كه از مردم قرض مي گرفت و پس نمي داد، سوار الاغ لخت كنند و در شهر بگردانند و جار بزنند تا كسي فريب او را نخورد و همين كار را كردند. دم دماي غروب، صاحب الاغ از يارو كرايه الاغ را طلب كرد و يارو به او گفت؛ مردك احمق! مگر از صبح تا حالا خودت جار نمي زدي كه من آدم قالتاقي هستم و پول كسي را پس نمي دهم؟
گفت:اگر دجالی و رمالی داشت حدی
برای وارونه گوئی بود جریمه ی نقدی
محال بود سربازجوی پرونده ساز
هرروز دروغی جدیدی را کند ساز
گفتم : مگر این عنصر رذل پلید؟
دوباره چگونه گفته دروغ جدید؟
گفت : این سراپای نظام زده به گند
با وارونه گوئی و نیرنگ و ترفند
مثل همیشه تنها رفته نزد قاضی
تا وارونه کند ، تنفرمردم ناراضی
یعنی به همه آنان که زدند فریاد
مرگ گفتند به خامنه بااحمدی نژاد
خلاصه کرده است همه به رقیب
تا داشته باشدبهانه توهین و نهیب
گفتم : برای اینکه به رقیب زند گزند
چرا این روانی چنین گفته است چرند؟
چرا خود به لجن کشانیده هم ریشخند؟
آنگونه که بر لبان جاری کرده پوزخند
گفت : چون این درازگوش خموش
به سبک رهبرش می کند فراموش
چگونه با ابزار شکنجه وسرکوب
مردم معترض کرده اند مرعوب
چون رهبر به مردم نمی کند خدمت
اما مدعیست که خیر دارد و رحمت
ولی فقر به مردم داده با رنج و زحمت
تا تواند نام این عمل نهد قدرت وعظمت
گفتم : این ادعا شده مثل آن زمان قدیم
یارو کلاشی بمردم فریب می کرد تقدیم
چون مثل آخوند های حکومتی بود ناکس
پول ازشان قرض می گرفت نمی دادپس
بالاخره روزی قاضی شهر داد دستور
تا وی را سوار الاغ لختش کنند با زور
درون شهر به چرخانندش و بزنند جار
تا دیگه کسی گول نخورد ازاین تبهکار
غروب که شد صاحب الاغ کرد تقاضای پول
یارو گفت احمق مگر نزدی جار نخورید گول
این پول می گیره و پس نمیده، هست قالتاق
حال تو کرایه الاغ طلب می کنی با اینکار شاق؟