گزارشی پیرامون عدم اجرای مراسم 13 بدر از سوی سازمان همیاری ایرانیان در سیدنی و مسایل حاشیه ای آن

قبل از این گزارش لازم است که 10 نکته که همراه تصویر بودهاست . ولی از ضمیمه کردن تصاویر خود داری شد . چون مرتبط به زلزله و فاجعه ی فوکوشیما می باشد که پس از آن مردم ژاپن و دولت و وسایل ارتباط جمعی چه کردند که اگر مقایسه با شیوه ی برخورد حاکمان ایران پس از ز لزله ی شهر تاریخی بم تبدیل ویرانه ای شد . آنگاه اختلاف میان دو کشور و ملت و فرهنگ شفاف تر عیان می شود . بهر حال در این گزارش چنین اشاره شده است :

در ژاپن اتفاقي بسيار مهيب و مصيبتي وحشتناك اتفاق ميافتد و ميليارد ها دلار خسارات و هزاران نفر كشته و زخمي مي دهد،اما واكنش و رفتار عمومي به اين فاجعه در جامعه ژاپن بسيار درس اموز و در واقع يك كلاس آموزشي عملي رفتارهاي انساني در برابر دنيا قرار مي گيرد. . ده نکته یادگرفتنی از ژاپن:1-آرامش"حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سروصورت دیده نشد. میزان تاثر و اندوه بطور خود بخود بالا رفته بود. 2- وقار" صفوف منظم برای آب و غذا. بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشن.3- توانمندی" بعنوان نمونه معماری باورنکردنی بطوریکه ساختمان ها به طرفین پیچ و تاب می خوردند ولی فرو نمی ریختند.4_ رحم و شفقت" . مردم فقط اقلام مورد نیاز روزانه خود را تهیه کردند و این باعث شد همه بتوانند مقداری آذوقه تهیه کنید.5- نظمیک خودپرداز بدون محافظ دست نخورده ماند.6- ایثار : پنجاه نفر از کارگران نیروگاه های اتمی ماندند تا به خنک کردن دستگاهها ادامه دهند.7- مهربانی"رستوران ها قیمت ها را کاهش دادند. دستگیری فراوان از افراد ناتوان.8-آموزش"از بچه تا پیر همه دقیقا می دانستند باید چکار کنند و دقیقا همان کار راکردند.9-وسایل ارتباط جمعی"در انتشار اخبار بسیار خوددار بودند. از گزارشات مغرضانه خبری نبود. فقط گزارشات آرامبخش.10وجدان "هنگامی که در یک فروشگاه برق رفت، مردم اجناس را برگرداندند سرجایشان و به آرامی فروشگاه را ترک کردن .در دنیا هیچ چیزی به اندازه آموختن براطی ساختن یک زندگی انسان امیت ندارد و ای آموزش از هر قوم و ملیتی می تواند باشد..

از سوی دیگر گزینه هایی هم یک گزارش تحقیقی با عنوان "14نوع سكوت ايراني " ضمیمه شده هست که اینگونه می باشد:

ريشه بسياري از احساس ناامني‌هاي فرهنگي و اجتماعي مي‌توان در وضعيت كنوني فرهنگ جامعه جست‌و‌جو نمود. . بر‌اساس نتايج اين تحقيق؛ اكثريت مردم ايران بسيار بيش از آنكه با انگاره‌هاي فرهنگي اقتدارگرايانه، حامي تك‌صدايي و اقتدارگرايي رسانه‌اي باشند، آزادي رسانه‌ها را مرجح دانسته‌اند. همچنين اين تحقيق نشان‌مي‌دهد كه مردم ايران به تساهل سياسي بيش از تساهل ديني اعتقاد‌دارند و نيز شيوه‌هاي خشن غيردموكراتيك را ترجيح‌نداده‌اند .تحقيقات تجربي ديگر در اين زمينه نشان‌مي‌دهد که گرايش‌هاي فرهنگي مردم ايران طي دهه‌هاي اخير با تغييراتي اساسي همراه بوده‌است. بنابراين، در فهم مسئله «فرهنگ ترس» و «احساس ناامني» در جامعه امروز ايران، مي‌بايست تفاوت بسترهاي اجتماعي جامعه امروز با دوره‌هاي پيشين را درنظرداشت «محسنيان راد» در پژوهشي با عنوان «ريشه‌هاي فرهنگي ارتباط در ايران» تلاش‌مي‌كند تا الگوهاي ارتباط در ايران را بر‌اساس چگونگي بازنمايي شخصيت و فرهنگ ايراني در اشعار و ضرب‌المثل‌هاي فارسي طي هزار سال گذشته بررسي‌كند. وي در پاسخ به اين پرسش كه هنجارهاي موجود در ضرب‌المثل‌ها و اشعار ايراني کدامند؛ نشان‌مي‌دهد كه توجه به سكوت و ارتباط عمومي در ميان فرادست و فرودست مهم‌ترين هنجارهاي ارتباطي هزارساله جامعه ايران بوده‌است. به اعتقاد «محسنيان راد»؛ فضاي ناامن ناشي از دوره‌هاي متناوب نابساماني– بساماني در بين ايرانيان، پديده ظاهر و باطن را به‌وجود آورده‌است. وي استدلال‌ مي‌كند كه سكوت در طول تاريخ ايران جايگاه خاصي در ارتباطات ميان اعضاي جامعه داشته ‌است. به‌طوري‌كه انبوهي از اشعار و ضرب‌المثل‌هاي ما مردم را به سكوت توصيه‌نموده‌اند. او 14 نوع سكوت را در اين متن‌ها از يكديگر تفكيك مي‌كند. براي مثال، توصيه به سكوت براي پاسداري از خود در مقابل خطر، توصيه به سكوت به‌طور عام، توصيه به سكوت براي آبروداري، يا توصيه به سكوت براي پاسداري از ديگران. اين بررسي به‌خوبي نشان‌مي‌دهد كه وضعيت ناامني يكي از زمينه‌هاي بروز هنجار ارتباطي معطوف به سكوت است. چون ايرانيان به يكديگر بي‌اعتماد هستند و نمي‌دانند كه كنش‌ها و واكنش‌هاي ديگران را چگونه پيش‌بيني كنند در نتيجه، در مناسبات خود از جادوي ارتباطي و اشكال گوناگون لفاظي استفاده‌مي‌نمايند. منظور «بک» از جامعه مخاطره‌آميز اين است که امروزه ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي به اشکال گوناگوني براي شهروندان توليد خطر مي‌کنند. براي مثال، بي‌ثباتي و ناپايداري در موقعيت شغلي، آلودگي محيط‌زيست، فروپاشي خانواده يا مرگ‌وميرهاي ناشي از حوادث صنعتي، هيچ‌يک ناشي از رخدادهاي تصادفي يا طبيعي نيستند. بلکه سازوکارهاي جامعه، اقتصاد، سياست و فرهنگ، امروزه به گونه‌اي عمل‌مي‌نمايند که اين خطرات را در برابر انسان امروز قرارمي‌دهند. يعني اگر در گذشته طبيعت منبع خطرساز آدمي بود امروزه مصنوعات انساني مخاطره آميز شده اند. ما امروز به تعبير بک با «مخاطرات بشر ساخته» مواجهيم نه مخاطرات طبيعي. در چنين شرايطي اعتماد انسان به دانش، صنعت، ثروت، دولت و ديگر دستاوردهاي عصر مدرن کاهش مي‌يابد. از اين‌رو انسان به بازانديشي در تمام پيامدهاي مدرنيته اوليه مي‌پردازد.

اکنون پرسش است که ایران بر روی نقشه جغرافیایی کجا قرار گرفته است؟ دارای چه پیشینه ای می باشد و در آن چه اقوام و ملیت هایی زندگی می کنند ؟ مهمتر اینکه اکنون دارای چه حکومتی می باشد .این حکومت چگونه کارنامه یا عملکردی دارد .یا چه می کند؟ مردم ایران البته اگر آزادی نظر داشته و نه وحشت از تهدید و بازداشت چه دید ونظری نسبت به این حکومت دارند؟ آیا مردمی که بنا بر هر دلیلی در این کشور زندگی می کنند جزو این کشور محسوب می شوند یا نه ؟ اگر آری خوب اینان چه مطالبات و خواست هایی دارند؟ آیا در بیان خواست های خود، از آزادی کامل ابراز نظر وبیان بر خور دار می باشند. اگر نه چرا؟ چرا بخشی از این مردم ایران مجبور به ترک کشور شدند و به سراسر جهان پراکنده و مقیم شدند ؟ آیا اینان به بخش های گوناگون موافق و مخالف رژیم حاکم بر ایران تقسیم نمی شوند؟. زیرا که بیطرف وخنثی معنی ندارد . چون نازا که نمی تواند تولید برای خود داشته و برای جامعه مثبت باشد . خوب آیا اینان که در برون مرز از جمله در سیدنی استرالیا اقامت دارند. خودشان را ایرانی می دانند یا نه ؟ آیا پیوند شان با فرهنگ و آداب و سنن و رسوم ایران به خصوص مردم حفظ کرده اند یا نه؟ اگر آری . سئوال است که این آری گفتن در حرف و شعار است ونه دارای پشتوانه عملی می باشد؟ با توجه به نقل کردن 14 مورد سکوت که مفهومی جز استبداد طولانی و عدم امنیت در سرزمین تاریخی ایران نمی باشد. اما سئوال کلیدی اینجاست مگر در 32 سال گذشته حاکمان ایران تمام روز ها و اعیاد ملی و باستانی و مذهبی و فرهنگی و هنری و ادبی و تاریخی را در راستای اهداف خود رنگ و لعاب سیاسی نزده اند . طوریکه تفکیک کردن شان از اهداف سیاسی آسان نمی باشد ؟ یعنی اینکه هر گونه در ایران حتی برگزاری جشن بین المللی نوروز در تهران نمایش داده شوند عاری از بار سیاسی نمی باشد . حال چگونه است که در برون مرز با خط کشی کردن ها، بر تفکیک کردن اصرار و تأکید می شود . زیرا که پیوند به منافع اقتصادی خورده است . مهمتر اینکه کدامین برنامه ای که رنگ و بوی ایرانی در برون مرز داشته است برپا شده که رد و نشانی از حضور عوامل و حامیان رژیم در آن دیده نشود تا به نفع خود و یا رژیم چر خانده نشود؟یا اینکه بی بو وخاصیت و پوشالی و نمایشی شود. یا از طریق نفوذی هایش ایجا د اختلاف شود تا که ترکش آن به رژیم اصابت نکند . چرا برخی تلاش می کنند تا با تأکید و خط کشی که هیچ برنامه ای نشان از سیاست نداشته باشد .

اما دلایل اینکه چرا همه موضوعات عجین با مقوله ی سیاسی شده است . جواب ساده است . برای اینکه ما در ایران با یک حکومت دمکراتیک مواجه نمی باشیم که دین از حکومت جدا باشد و هردو مقوله در جایگاه خودش قرار داشته باشد و هنر وادبیات و شعر وموسیقی و... در جای خودش باشد. به خصوص اینکه آزادی بیان و عدالت وجود ندارد . عجیب تر اینکه از مسجد تا دانشگاه و خیابان و درون خانه وتاکسی و همه روزانه و شبانه بحث ها و حتی طنز و جوک ها هم سیاسی ومذهبی شده است . طوریکه اجرای مراسم و اعیاد و جشن های گوناگون هم بطور مستقل و تفکیک شده از هم دیگر بر گزار نمی شوند. بدتر اینکه ما چون تعلق به سر زمین استبداد زده داریم که پیوسته از محیط خانواده گرفته تا رأس حاکمیت همچون ارتش یکی بوده که حرف اول و آخر را زده است و چند یا همصدایی و سهیم شدن در قدرت معنی و مفهومی نداشته است . برای همین نه باخوی و خصلت استبدادی عادت کرده ایم ، بلکه دچار ترس و خود سانسوری شده ایم که 14 مورد زیر پوشش سکوت اشاره شد. عادت کردن به این خصلت نوعی تقویت کردن دیکتاتور یا مستبد بوده است . برای درک بیشتر این موضوع برای بار دیگر به 10 نکته یادگیری از فاجعه ی اخیر ژاپن رجوع شود و مقایسه با وضعیت خود مان و وقایع داخل کشور همچون جنگ و زلزله و سیل و حتی صف های کوپن مواد مورد نیاز و حلیم و آش و پلو خورشت های نذری شود .

فاجعه اینجاست با وجود اینکه در کشور های دمکراتیک زندگی می کنیم وظاهراً تلاش می کنیم ادا و اطوار های دمکرات منشانه در آوریم . ولی متأسفانه تلاش نکرده ایم که در عمل یاد بگیریم که به جای قانون گرا بودن قانون گریز نباشیم . برای همین وقتی مکانی برای اجرای مراسم جشن های 4 شنبه سوری یا 13 بدر بر گزار می شود . بعلت عدم پای بندی به رعایت قانون و ....گرفتن این مکان برای سال بعد آسان نیست . بهر حال داستان آفتابه لگن 7 دست و شام و نا هار هیچی شده است . چونکه در حرف افتخار به فرهنگ وتاریخ و شعر وادب وترقی و پیشرفت و رعایت حقوق بشر و گفتار و پندار و رفتار یا کردار نیک چند هزارسال پیش می کنیم .ولی در عمل درست معکوس و وارونه ی آن را انجام می دهیم. مهمتر اینکه هر گز شهامت انتقاد پذیری یا انتقاد از خود مقابل انتقاد به دیگران کردن را نداشته ایم . چونکه جزو بازده استبداد طولانی و تک صدایی تا ریخی بوده است که دیکتاتور های بزرگ حاکم ، فقط فرهنگ چاکر منشی و متملق و چاپلوسی و مدیحه سرا و ثناگوی پرورش داده یامستبدان کوچک و ریزز ودرشت از آحاد ملت ساخته اند. به خصوص هر جا پای منافع اقتصادی در میان باشد . آشکارا موجب تقویت و پرورش این خصلت استبداد یا ظالم پروری و مظلوم کشی شده است. با مفایسه ی فرهنگ و شیوه ی رفتار مردم ژاپن پس از فاجعه ی اخیر می توان مقایسه با زلزله ی ویرانگر شهر تاریخی بم نمود که چگونه کمک های ارسالی نقدی و غیر نقدی داخلی و خارجی که گفته می شد با آن می شد 6 بار شهر جدید بم از نو ساخت. ولی پس از 7 سال هنوز باز ماندگان زلزله زندگان بمب به حال خود رها شده اند . با این حساب دیگر جایی برای مباهات وفخر و گران فروشی باقی نمی ماند که با غرور بالید که بلی شعر نصب شده بر با سر در سازمان ملل بنی آدم اعضای یکدیگرند ... متعلق به ایران است .و لی وقتی ظلم و نقض مستمر حقوق بشر در ایران بیداد می داد و به زندانی در بند اسارت هم رحم نمی شود. سکوت همه جا را فرا می گیرد . که سئوال است باز هم افتخار به بنیانگذاری حقوق بشر جهان از سوی کورش در بیش از 2500 سال پیش کردن آیا مایه رسوایی و شرمساری نیست. زیرا که نتیجه این شده که به اینجا رسیده ایم؟ در صورتیکه کسی پاسخگو نیست که چه فرقی میان مردم ایران و ژاپن و حکومت های شان وجود دارد؟

بهر حال اگر هدف از ایجاد از بر گزاری مراسم 4 شنبه سوری وروز 13 بدر مراسم همدلی و هم رأئی و همگامی با مردم ایران است . خوب چرا الگو همان رفتار و عملکرد مردم ایران در سراسر روستا ها و شهر ها نیست که مراسم 13 بدر را در کنار مناظر سر سبز و زیبا و خوش آب و هوای بیرون از شهر و در کنار رودخانه و آب و دشت و کوه وطبیعت بر گزار می کنند تا که روز خوبی در کنار طبیعت داشته باشند . مگر سازمان یا رستورانی برای شان بر نامه ریزی می کند و مکان مشخصی را برای شان تعیین می نمایند تا که هرچه بیشتر کباب و سایر تنقلات فروخته شود؟ مگر در شهر سیدنی کم پارک های زیبا و سواحل زیباتر وجود دارد که خانواده ها قادر نیستند داو طلبانه هریک مکانی را که علاقه دارند بر گزیند .به جای اینکه حتماً باید یک سازمان و رستورانی برای شان تصمیم گیری کند که آخرش هم منتهی به در گیری و زد و خورد شود و سر و کله ی پلیس هم پیدا شود . با این تفاوت که حضور پلیس و نیرو های سرکوبگر در پارک همچون قیطریه ی تهران نه برای حفاظت و مراقبت گردشگران که برای مزاحمت و سرکوب و مانع از جشن مردم می باشد که منجر به شعار های ضد حکومتی می شود.

در اینجا معمولاً رسم شده است که اجرای مراسم 4 شنبه سوری و 13 بدر از سوی افراد یا رادیو ها یا سازمان همیاری ایرانیان در سیدنی دنبال شود . البته چند سالی است که تبلیغ کباب و فروش آن ارجحیت نسبت به اجرای مراسم دارد . زیرا که گوشزد شد داستان منافع اقتصادی ارحج می باشد. اما امسال این سازمان همیاری ایرانیان اقدام برای اجرای این مراسم 13 بدر نکرد که موجب اعتراض و انتقاد برخی واقع شد . البته مسئول روابط عمومی این سازمان با گرایش توده ای از طریق رادیو ی صبح یکشنبه با شما در سیدنی پیام داد چون تاریخ انتخابات اعضای هیئت مدیره این سازمان با تأخیر بر گزار شد . بنابراین امکان فرصت مان لازم پیگیری برای اجرای ان مراسم 13 بدر وجود نداشت . ناگفته نماند که اعضای هیئت مدیره ی جدید این سازمان به جز دو سه نفر بقیه تازه واردین از ایران می باشند که حتی شنیده شده دو عضو آن خانم هایی هستند که در یک و نیم سال پیش از ایران به سیدنی آمده اند . خوب با توجه به اینکه پیوسته تأکید می شود این سازمان نه سیاسی که فرهنگی و خدماتی است و اعضایش زیر 200 نفر می باشد . طوریکه موقع بر گزاری انتخابات 40 تا 50 نفر عضو بیشتر حضور نمی یابند . گذشته از کم و کیف این سازمان و عملکرد آن اما آنچه مهم است که این سازمان نمی تواند نماینده ده ها هزار نفر ایرانیان مقیم سیدنی و سخنگوی شان باشد. از سوی دیگر از سوی مجری رادیو پیام پارس هفته قبل از 13 بدر پرسش گری شد که چرا امسال سازمان همیاری اقدام برای گرفتن مکانی برای 13 بدر اقدام نکرد؟. سپس مسئول روابط عمومی این سازمان روی آنتن رادیو آمد وهمان پاسخی داد که به آن اشاره شد . سپس اعلام شد که خانم مرزبان اقدام به گرفتن پارک پاراماتا از شهرداری این بخش نموده است و تأکید شد که ایرانیان می توانند به این پارک روز 13 بدر بروند و پخش موزیک زنده با کباب هم موجود می باشد . ولی بدلیل عدم ارتباط رسانی به موقع که مشخص شد هبود شهرداری پاراماتا با واگذاری پارک پاراما تابدلایل خاص که به شیوه ی برخورد سالیان گذشته بر می گردد موافقت نکرده است . بالاخره تعدادی از ایرانیان در روز 13 بدر به پارک پاراما تا و پار ک المپیک همبوش رفتند و مراسم را اجرا کردند . البته همانگونه که اشاره شد برخی ازعدم موافقت واگذاری پارک پاراما اطلاع نداشتند و نمی دانستند که خبری از موزیک و کباب در پارک یست . ناگفته نماند که از سوی مجری رادیو صبح یکشنبه با شما 14 فرودین به دفاع از سازمان همیاری پرداخته شد و آشکارا از اجرا کنندگان مراسم 4 شنبه سوی و 13 بدر و حضور رستوران های کبابی و بقیه سورسات فروشان دفاع و تبلیغ نمود .چون موضوع منافع اقتصادی در میان است و انتقاد شدیدی به آنانی شد که چرا به سازمان همیاری انتقاد می کنند؟ متقابلاً یکشنبه شب 14 فروردین میز گرد رادیویی از طریق مجری رادیو پیام پارس برگزار شد که با حضور آقایان سیامک قهرمان مسئول روابط عمومی سازمان همیاری و بهروز احسانی مشروطه خواه . البته این نفردو هفته قبل در رادیو صبح یکشنبه محور سیستم پادشاهی با هم مصاحبه داشتند . بهر حال این نفر دراستودیو و خانم مرزبان از طریق تلفن روی آنتن رادیو روی خط بود . سئوال و پرسش های مجری و تماس گیرند گان خط آزاد و پخش صدای ضبط شده ی برخی که در پارک پاراماتا در روز 13 بدر بودند . همگی محور عدم برگزاری مراسم 13 بدر از سوی سازمان همیاری ایرانیان بود که چرا برای گرفتن مکانی پارک پاراما تا اقدام نکرده است ؟ البته انتقاد هم شد که این سازمان نه نماینده ی ایرانیان مقیم سیدنی می باشد . نه اینکه هر زمان به این سا زمان رجوع می شود مددکار اجتماعی یا کس دیگری حضور دارد تا پاسخگوی باشد . چون یادداشتی نصب شده که در میتینگ هستند . بهر صورت در پایان قول بر گزاری جشن مهر گان از سوی این سازمان داده شد و قرار شد که از هم اکنون به فکر اجرای مراسم 13 بدر سال آینده باشند وهمه چیز به خیر وخوشی تمام شد.