دروغ نامه ی کیهان شنبه 12 شهریور ماه سال 1390

دروغ نامه ی کیهان : (يادداشت روز) " من تابع دستور بودم ! "

"چرا هر زمان که حاکمان رژیم ضد بشری و قرون وسطایی در مانده و مستأصل می شوند روی بهمین نهاد بین المللی می آورند؟ مهمر اینکه چرا بر خلاف ادعای ضد آمریکایی داشتن از عضویت این نهاد بین المللی خارج نمی شوند که مدعی اند آلت دست آمریکا می باشد؟"

مثل همیشه در بستر پیگیری اهداف خاص با تبلیغ و مانور تبلیغاتی از موضع تاکتیک نخ نما شده ضد آمریکایی و اسراییلی دنبال شده است . البته این بار با نقل قول کردن از پطروس غایی مصری دبیر کل پیشین سازمان ملل این ترفند پیگیری شده است تاکه نشان داده شود سازمان ملل مستقل نیست .چون آلت دست آمریکا در راستای دفاع از اسراییل می باشد تا که با اینگونه گرد وخاک بر پا کردن ها نه تصور شود که هر گز داستان ایران کنترا و سفر مک فارلین به تهران و دیدار با رفسنجانی در کار نبوده است ، بلکه طلبکاره ادعای وکیل مدافع فلسطین بودن هم شده است . ولی محتوای نقل قول ازپطروس غایی طوری است که عجیب شباهتی به اعترافات گذشته ی سفر پاسدار گماشته احمدی نژاد به آمریکا و حضور وی در سازمان ملل و سخنرانی اش در حالت نورانی بودن است که دانش بومی هسته ای همراه با عدالت را در سراسر جهان برای بندگان خدا صادر وتأکید کرد کهسازمان ملل می بایست منحل شود و سازمان ملل جدیدی تأسیس شود که در آن نمایندگان آمریکا و انگلیس و اسراییل وجود نداشته باشد. مشروط بر اینکه رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ایران دارای حق وتو باشد . چونکه وکیل تسخیری دروغ نامه ی کیهان به نقل از اعترافات مستند پطرس غایی در كتابش که دو سال پیش انتشار یافت وی تصريح کرده بود که بايد سازمان ملل جديد جايگزين اين نهاد بين المللي شود چونكه فقط منافع تل آويو و واشنگتن در آن تأمين مي کند. بهر حال این قلم بر دست در ر استای پیگیری اهداف ترسیم شده با آویزان شدن به کتاب پطرس غایی دبیر کل اسبق سازمان ملل این چنین از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی سازمان ملل را متهم به آلت دست آمریکا و پیگیری منافع اسراییل در منطقه متهم کرده است که اینگونه موضع گیری های تبعیض آمیز موجب شتاب گرفتن و رادیکال شدن قیام ضد دیکتاتوری منطقه شده که به تبعیت از رهبر ولی وقیح نا مشروع از سوی وی نیز بیداری اسلامی نامیده شده است:

" او دوازده، سيزده سال پس از پايان مسئوليتش تازه به حرف آمده بود. پطروس غالي دو سال پيش در كتابي كه با عنوان «نگاهي به جهان فردا» منتشر كرد از پشت پرده ها گفت و در ترجيع بند همه ناگفته ها نوشت: «من دبير كل سازمان ملل نبودم؛ تابع دستورات آمريكا و اسرائيل بودم»!«غالي» كه در سال هاي 1992 تا 1996 در سمت دبيركلي سازمان ملل بود در اين كتاب اعتراف مي كند كه پيش از برگزيده شدن به اين سمت با صهيونيست ها در پشت پرده معامله كرده بود مبني بر اينكه آنها به دبيركلي او اعتراضي نكنند و او هم در عوض متعهد شود تا شرايط اسرائيل را در سازمان ملل بهبود بخشد.اين دبير كل مصري سازمان ملل از يك حقيقت پرده برداشته و در كتاب خود مي افزايد: «هيئت سازمان ملل در گزارش خود از اين عمليات، حمله اسرائيل را عمدي خواند ولي اسرائيلي ها ادعا كردند كه حادثه بوده و از ما [بخوانيد سازمان ملل] خواستند كه در گزارش خود تجديدنظر كنيم ولي من به آن گزارش پايبند بودم و در اين لحظه بود كه رويارويي لابي صهيونيست ها با همراهي جمهوري خواهان و دموكرات هاي آمريكا با من آغاز شد؛ آنها در اين نقطه نظر اشتراك داشتند كه اين عرب مصري (پطروس غالي) بايد بركنار شود و...»او در اعترافات مستندش در اين كتاب تصريح مي كند بايد سازماني جديد جايگزين اين نهاد بين المللي شود چرا كه فقط منافع تل آويو و واشنگتن در آن تأمين مي شود.اكنون پس از دو سال از اعترافات هشدارگونه كسي كه خود زماني دبير كل بزرگ ترين سازمان جهاني بوده است بار ديگر ضرورت تجديدنظر همه جانبه در ساختار فرسوده و وابسته سازمان ملل به چشم مي آيد... - كميته تحقيق سازمان ملل در گزارشي با تبرئه رژيم صهيونيستي از حمله مرگبار به كاروان آزادي غزه، محاصره دريايي غزه توسط اسرائيلي ها در 31 ما ه مه 2010 را قانوني دانسته است!بنابراين گزارش، كميته تحقيق سازمان ملل نتيجه گيري كرده است كه محاصره دريايي غزه از سوي اسرائيل هم قانوني و هم مقتضي زمان حال بوده است.سستي اين گزارش كه تنها كوشيده است صهيونيست ها را تبرئه نمايد تا جايي است كه تعجب كارشناسان و ناظران بين المللي را نيز برانگيخته است كه اين چه توجيه بي مقداري است كه سربازان صهيونيست كمي بيش از اندازه از «زور» استفاده كرده اند در حالي كه تنها در اين حادثه دلخراش 9 نفر كشته و ده ها نفر زخمي و مجروح شده اند.در فضايي كه مقارن با بيداري اسلامي در سطح منطقه اي و بيداري مردمي در پهنه فراتر از منطقه است اين اقدام سازمان به اصطلاح متعلق به ملت ها و تقلا و تلاش صهيونيست ها يك اقدام كور و بي نتيجه است چرا كه اكنون همگان و افكار عمومي دنيا و ملت هاي مستقل و آزاده اين پرسش چالش برانگيز و پرمعنا را دوباره به ميان خواهند كشيد كه چرا گزارش گلدستون درباره جنايات رژيم صهيونيستي در جنگ غزه كه به صراحت از سوي كميته حقيقت ياب سازمان ملل مصداق بارز جنايت عليه بشريت و جنايت جنگي خوانده شده بود در نهايت اجرايي نشد و متوقف گرديده است؟ از 8 ماه پيش كه تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا در بستر بيداري اسلامي شكل گرفته است و سقوط زنجيره اي ديكتاتورهاي متحد با آمريكا و رژيم صهيونيستي همچون حسني مبارك، بن علي و... را به دنبال داشته است اسرائيل در بدترين شرايط تاريخي خود گرفتار شده است. نه تنها به لحاظ داخلي با اعتراض گسترده مواجه شد كه به تعبيري «اسرائيل در محاصره صهيونيست ها قرار گرفت!» بلكه به لحاظ منطقه اي و حتي فراتر از آن در انزواي كامل اسير شده است و هر روز با شرايطي سخت تر بايد دست و پنجه نرم كند. به طوري كه مقامات كودك كش تل آويو عجزآلود به سخن درآمدند و بارها و به كرات، موج بيداري اسلامي در منطقه را ناشي از انقلاب اسلامي ايران دانسته و اظهار نگراني كردند.بالاخره بايد اين نكته را به نكات قبلي افزود كه به بركت موج مواج بيداري اسلامي و آگاهي روز افزون ملت ها كه حتي تا قلب اروپا به پيش رفته است اقدامات فرافكنانه و دروغين آمريكا، اسرائيل و چند كشور اروپايي همراه آنها حتي از طريق دالاني به نام سازمان ملل ديگر نتيجه بخش نخواهد بود و در چرخه اي معكوس به ضرر آنها تمام مي شود. از همين رهگذر و در همين خط اگر كسي مثل ساركوزي رئيس جمهور فرانسه به صحنه مي آيد و در سخناني خصمانه با تكرار ادعاي واهي غرب درباره برنامه هسته اي صلح آميز كشورمان، ايران اسلامي را به رويارويي با آنچه كه حمله پيش دستانه خوانده تهديد مي كند ناشي از آن است كه مي خواهند فضاي كنوني دنياي سياست را به سمت اهداف جاه طلبانه شان سوق داده و از حركت پيش رونده بيداري ملت ها با طرح مسايلي فريبكارانه جلوگيري نمايند ولي آنچه كه امروز افكار عمومي دنيا بدان باور دارند اين است كه نه گزارش سازمان ملل درباره حمله اسرائيل به كاروان آزادي مطابق با واقعيت است و نه اتهامات ساركوزي عليه برنامه صلح آميز هسته اي ايران رنگي از حقيقت دارد قمپز خنده داري كه هيچكس براي آن تره خرد نمي كند"

در خاتمه اینکه اکنون که قلم بر دست یادداشت روز نویس و وکیل تسخیری دروغ نامه ی کیهان بهار عرب ضد دیکتاتوری منطقه را تشبیه به بیداری اسلامی کرده است که چون الگو گرفته از حاکمان ایران می باشد . بنابراین از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی و پاسخگویی به موضع گیری سازمان ملل به نفع اسراییل و علیه ی فلسطین انتقاد کرده است. حال بماند که چرا هر زمان که حاکمان رژیم ضد بشری و قرون وسطایی در مانده و مستأصل می شوند روی بهمین نهاد بین المللی می آورند؟ مهمر اینکه چرا بر خلاف ادعای ضد آمریکایی داشتن از عضویت این نهاد بین المللی خارج نمی شوند که مدعی اند آلت دست آمریکا می باشد ؟ همچنین چرا این مدعی نمی گوید که این چگونه سازمان ملل آلت دست آمریکا می باشد که پرونده ی انفجاری در سواحل بیروت را پیگیری نکرد که منتهی به کشته شدن 300 کماندوی دریایی آمریکا شد. در صورتی که فرمانده ی پاسداران محسن رفیقدوست در تهران اعتراف نمود هم ایدئولوژی و هم چاشنی آن از ایران به لبنان منتقل شده بود؟ همچنین از منظری دیگر بشدت انتقاد وارد است که چرا هر گز این سازمان ملل پرونده ی جنایات علیه ی بشریت قتل عام زندانیان سیاسی در زندان های ایران در سال 67 دنبال نکرده است ؟ همانگونه که پس از آن تاریخ بطور سیستماتیک نقض حقوق بشر در ایران به خصوص درون سیاه چال هایش پیگیری شده است که سازمان ملل اگر مسئولانه بر خورد می کرد می توانست مانع آن شود . به ویژه اینکه چرا سازمان ملل سیاست صدور تروریسیم و بحران به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه از جمله عراق حاکمان ایران را پیگیری و محکوم نمی کند . که شامل جنایت جنگی مشترک با نوری مالکی به مجاهدین اشرف در 6و 7 مرداد 88 و 19 فروردین 90 می شود که آشکارا دو سند جنایت علیه ی بشریت می باشد؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900612/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان شنبه 12 شهریور ماه سال 1390

من تابع دستور بودم ! (يادداشت روز)