گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 12 شهریور 90

ملاقه (گفت و شنود)

یکی بایک دست می زد برپیشانی

با دست دیگر می خورد با پریشانی

اعتراض کرد کسی که آورده بود فانوس

یارو باملاقه زد توی ملاج گفت چراشدی لوس؟

چرا تو داری اغراض؟

برای چه کردی اعتراض؟

وقتی فهمید مرده با عصبانیت رویش زد داد

توکه طاقت شنیدن ندار ی چرا کردی انتقاد

گفت: سازمان ملل متحد گزارش نهايي خود را پيرامون حمله رژيم صهيونيستي به كشتي مره مره كه حامل كمك هاي انسان دوستانه به مردم مظلوم غزه بود، منتشر كرد.
گفتم: حتما صهيونيست ها را به جرم حمله به اين كشتي شديداً محكوم كرده است.
گفت: اي عوام! كجاي كاري، اسرائيل را تبرئه كرده است!
گفتم: ولي در اين حمله 9 نفر از سرنشينان كشتي كشته و ده ها نفر ديگر مجروح شدند!
گفت: البته در گزارش سازمان ملل آمده است كه «اسرائيل در استفاده از خشونت اندكي زياده روي كرده است»!
گفتم: چند نفر مشغول خوردن آبگوشت بودند كه برق رفت و قرار گذاشتند يكي برود و فانوس بياورد و در اين فاصله بقيه كف بزنند تا معلوم شود مشغول خوردن نيستند. يكي از آنها با يك دست به پيشاني خود مي زد و با دست ديگر مشغول خوردن بود. وقتي فانوس آمد كسي كه فانوس آورده بود به وي اعتراض كرد و يارو با ملاقه توي ملاج اعتراض كننده زد و هنگامي كه متوجه شد طرف مرده است با عصبانيت گفت؛ تو كه طاقت شنيدن جواب نداري چرا اعتراض مي كني؟

گفت : سربازجوی زندان اوین

شده وکیل تسخیری فلسطین

تاا زموضع وکیل مدافع دهد تحلیل

اعتراض کندبه سازمان ملل و اسراییل

گفتم :سرباز جو مدیردروغ نامه کیهان

بازچه رو کرده ار اطلاعات پنهان؟

گفت : سربازجوی منفور کچل

انتقاد کرده به رأی سازمان ملل

چرا پیرامون کشتی مره مره؟

خودش را کرده است مسخره

به سبک فتوای آخوندی کرده تکیه

تا ماستمالی کنه 9 کشته ی ترکیه

با وجوداینکه به کشتی زد شبیخونی

چراگفته که کار اسراییل بوده قانونی؟

گفتم : چه ارتباط داره به این نسناس

که در این مورد شده است کارشناس

گفت : چون ولی وقیح کرده التماس

تا نماینده اش شود نماینده حماس

تا به سبک داستان آن گروه

راه عبور یابد از مشکلات انبوه

موقع غذا خوردن رفت برق شدتاریک

قرار گذاشتند جمعی این تاکتیک

مشغول دست زدن شوند همگی

تایکی رودفانوس آورد برای کمکی

یکی بایک دست می زد برپیشانی

با دست دیگر می خورد با پریشانی

اعتراض کرد کسی که آورده بود فانوس

یارو باملاقه زد توی ملاج گفت چراشدی لوس؟

چرا تو داری اغراض؟

برای چه کردی اعتراض؟

وقتی فهمید مرده با عصبانیت رویش زد داد

توکه طاقت شنیدن ندار ی چرا کردی انتقاد