دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 10 مهر ماه سال 1390

نقد وبر رسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " اينجا تهران است ، پايتخت انقلاب "

"به نظر نمی رسد که پیشنهاد جدید ولی وقیح منفور و نا مشروع به جز سیل موج انتقادات تند وتیز وشدید تز از قبل نسبت به این فتوای آمرانه چیزی عاید وی و پاسداران کودتا گر شود . چونکه اوضاع سوریه و موقعیت بشار اسد دیکتاتور وجانی هرروز وخیم تر می شود که موجب وحشت و ضعف و آسیب پذیری بیشتر رژیم فشیستی مذهبی ایران شده است"

بهمین سادگی وابستگی و وام دار بودن و غیر مستقل بودن قلم زنان مطبوعات رژیم ضد بشری و قرون وسایی فاش و عریان می شود که در سر فصل های سخت و بحرانی ولی وقیح منفور ونا مشروع برای عبور از بحران های درونی و بیرونی و فرو رفتن در بن بست مجبور است بنا بر مشورت کودتا گران پشت پرده وتدارک دادن برخی از اجلاس و کنفرانس ها که همراه با اهدای هدایای کلان است که به مهره های دست چین و دعوت شده به تهران پرداخت می شود .تا موقعیت مناسب برای ولی وقیح نا مشروع ومنفور فراهم شود از موضع رهبر ام القرای جهان اسلام وارد صحنه شود و روضه ی مبسوط ضد آمریکایی و اسراییلی و پشتیبانی از ملت فلسطین بخواند و با سانسور کردن شرایط بحرانی و انفجاری سوریه و وضعیت سر کوبگرانه در عراق فرصت طلبانه و موج سوارانه از بیداری اسلامی در منطقه یکه تازی و لغز خوانی کند و رهبر و نماینده و و کیل و وصی ملت فلسطین شود تا در ادامه پادو ها وجارچیان حلقه بر گوش با تعریف و تمجید و ستایش گری از موضع ضعف قدرت نمایی کنند و پیرامونش قلم زنی نمایند و دست به جنگ روانی و تبلیغاتی علیه محمود عباس رهبر فلسطین بزنند و اسراییل و آمریکا را تهدید کنند. جالب است که طلبه قلم بر دست یادداشت روز نویس که هم لهجه پاسدار شکنجه گر حسین شریعتمداری است تاریخ فلسطین را به 64 سال و دو دوره ی 32 ساله تقسیم کرده است . چون هدف وصل کردن جنبش فلسطین به رژیم ضد بشری و قرون وسطایی وآخوندهای حاکم ایران وابسته است و ماهیت مبارزاتی شان اسلامی والگو گرفته از ایران است . زیراکه خمینی شیاد عامل اصلی هویت دادن به جنبش مبارزاتی فلسطین علیه ی اسراییل بوده است. بهر حال طلبه مدعی قلم بر دست به دو اجلاس بیداری و کنفرانس اسلامی در تهران رسیده است تا که نقش مهم رهبر ام القرای جهان اسلام و اسلامی بودن محتوای مبارزات ضد دیکتاتوری منطقه با نام بیداری اسلامی به خصوص جنبش مبارزاتی فلسطین را بر جسته کرده باشد که الهام گرفته در 32 گذشته از ایران می باشد.مهمتر اینکه مبارزه با آمریکا و انگلیس هم چاشنی این مبارزه کرده است . برای اینکه می بایست علیه انگلیس عقده گشایی شود و انتقام پخش فیلم مستند سازی علیه ی ولی وقیح منفور ونا مشرو ع ونقش حساس مهره های بیت وی گرفته شود که در تصمیم گیر های مهم حکومتی دارند که از شبکه ی ماهواره ای تلویزیونی بی بی سی دولت فخیمه پخش شد. البته این هدف این چنین زیر چتر اشاره کردن به نقش انگلیسی ها در ایجاد اسراییل باا شغال سر زمین فلسطین دنبال شده است :

"دوره 64 ساله پس از «جعل رژيم صهيونيستي» و «اشغال سرزمين فلسطين» به دو مقطع 32 ساله تقسيم مي شود پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان سرفصل دوره دوم، چيدمان سناريوي 80 ساله «صهيونيسم بين الملل»- از 1897 به بعد- را تماما به هم ريخت و آرمان «فلسطين» در اين مقطع جان گرفته و حياتي دوباره پيدا كرد. حلول انتفاضه بي سابقه، شكست مذاكرات زنجيره اي سازش در مادريد و اسلو و واشنگتن و كمپ ديويد2، تشكيل دولت مردمي و دموكراتيك حماس، عقب نشيني ارتش اشغالگر از نوار غزه در سال 2005 و شكست همين ارتش در جنگ 22روزه (سال 2008)، همگي شاهدي بر اين ادعاست كه فلسطين در اين دوره به اعتبار انتفاضه و مقاومت اسلامي، تجديد حيات يافته است.موضوع فلسطين همچنان كه از جنبه اثباتي، رنگ و بوي «اسلامي» دارد و بر بستر انقلاب اسلامي تجديد حيات نموده، در جنبه سلبي و نقضي، داغ ننگي بر پيشاني صهيونيسم مسيحي است. در واقع، پيكر فلسطين، آزرده و جريحه دار از زخم عميقي است كه مثلث انگليس، آمريكا و صهيونيست ها طي يك قرن برجاي گذاشته اند. مشخصا، مسئوليت مستقيم ستم50 ساله اي كه از آغاز قرن بيستم بر ملت فلسطين رفت و حد فاصل جنگ هاي اول و دوم جهاني (1948-1914) به اوج رسيد، متوجه انگليسي هاست و از آن تاريخ به بعد مسئوليت جور و جنايت 64 ساله بر دوش آمريكا و انگليس سنگيني مي كند. 96 سال پيش لرد بالفور وزير خارجه انگليس خطاب به لرد روچيلد سرپرست فدراسيون صهيونيسم نوشت «انگليس از تاسيس خانه اي ملي براي يهوديان در فلسطين حمايت مي كند» و از همان زمان، سوار كردن اشغالگران بي سروپا بر شانه ملت (مالكان سرزمين) فلسطين ادامه دارد. ملتي از خانه پدري آواره و بدون سرزمين شده تا مثلث صهيونيسم مسيحي، با جمع آوري «اوباش»- تعبير روزنامه هاآرتص درباره صهيونيست هاي ساكن سرزمين هاي اشغالي- ملتي جعلي بسازد! افعي صهيونيسم بين المللي تا سال 1978، لقمه گلوگير فلسطين را خوب بلعيده بود و دوره هضم آن را در آرامش آغاز مي كرد اما انقلاب اسلامي 1979، ناگهان چون پتك بر سر اشغالگران فرود آمد. 32 سال بعد، تشكيل دو كنفرانس بين المللي مهم در تهران به فاصله 2 هفته -26 شهريور و 9 مهر 1390- با موضوع «بيداري اسلامي» و «حمايت از انتفاضه فلسطين»، دلالت هاي فراواني را در خود نهفته دارد. اين دو نشست بين المللي، درهم تنيدگي خاورميانه «اسلامي» و جايگاه خطير «ايران» و «فلسطين» در اين هويت اقتدارآفرين را گوشزد مي كند. به يك معنا ضربان تحولات استراتژيك خاورميانه طي 63 ساله گذشته را مي توان در سيماي فلسطين ديد و تجديد عزت ملت هاي مسلمان منطقه را در آينه ايران مشاهده كرد. فلسطين در واقع خط مقدم و خاكريز اول صيانت از مصالح بلند ملت هاي مسلمان منطقه است و ايران در اين بين به سردار پرچمداري مي ماند كه ايستادن و پيش تاختن او، لشكر ملت هاي منطقه را يكي يكي به جوش و خروش و صولت مي آورد. دو همايش بيداري اسلامي و حمايت از انتفاضه فلسطين (با حضور سياستمداران و صاحب نظران بيش از يكصد كشور) سندي بر اين تحليل روزنامه واشنگتن تايمز در تاريخ دوم اسفند 1389 است كه «انقلاب 1979 ايران همچنان در حال تضعيف قدرت آمريكاست. اتفاقات و انقلاب هاي جديد خاورميانه، ادامه همان راهي است كه آيت الله خميني آغاز كرد» و شاهدي بر اين گزارش نشريه آمريكايي نشنال ريويو به تاريخ 19 تير ماه 1390 كه «بهار انقلاب هاي عربي، بهار ايران و آيت الله خامنه اي است». در حقيقت انقلاب اسلامي به اعتبار هماهنگي و همسويي كامل، به انقلاب هاي جديد انرژي مي دهد و از آنها انرژي مضاعف مي گيرد. بيداري ملت هاي مسلمان همچنان كه مطلوب و مطالبه استراتژيك انقلاب اسلامي و نشانه پويايي و شادابي آن است، چونان خاري در برابر ديدگان صهيونيسم مسيحي قرار گرفته است"

در ادامه طلبه قلم بر دست هم لهجه سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه نقش رژیم ضد بشری و قرون وسطایی حاکم بر ایران در بحران آفرینی و جنگ افروزی های منطقه را باز وترسیم وتشریح کرده باشد .تا نشان داده باشدچه میزان در تغییر وتحولات منطقه تأثیر گذار بوده است . در صورتی که ناخواسته اعتراف به نقش پاسداران و پیگیری سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه ها کرده است که اعتراف شده است چگونه برای عبور از بحران هسته ای پاسداران در راه اندازی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان و 22 روزه ی نوار غزه ی حماس با اسراییل نقش فعال داشت . آنگاه در ادامه مانور تبلیغاتی پیرامون صورت بندی معادلات جدید در منطقه پرداخته است که مدعی شده به نفع رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ایران و علیه ی طرح خاور میانه بزرگ و اسراییل و آمریکا چرخیده است . سپس از موضع ضد آمریکایی از بر باد رفتن مشروعیت اسراییل اشغال گر و کاهش حیات آن به نفع انتفاضه فلسطین چنین یاد و لغز خوانی کر ده است :

صورت مسئله اصلي اين است كه بلوك صهيونيسم مسيحي خواستند رژيم «سرطاني» اسرائيل را به پيكره خاورميانه اسلامي «پيوند» بزنند تا آنگاه اين سرطان، از نيل تا فرات ريشه بدواند. اما از هنگامي كه پيكره واحد هويت خود را بازيافت و مكانيزم امنيتي و دفاعي آن احيا شد، روز به روز در روند سرطان زدايي جدي تر شد. تودهني حزب الله در جنگ 33 روزه به صهيونيست ها و پس از آن درخشش غيرت مقاومت اسلامي حماس، و آخرين اين تحولات، تسخير سفارت رژيم صهيونيستي به دست ملت غيور مصر، حاكي از وقوع يك انتفاضه بزرگ ضد صهيونيستي در منطقه است. در واقع زمان آن است كه پس از تجلي ابعاد مردمي، اسلامي و ضد آمريكايي انقلاب ها در خاورميانه، شاهد جلوه ضد صهيونيستي آن باشيم. بي شك نقطه كمال در بلوغ اين انقلاب ها، وجه ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي آنهاست. همچنان كه فروپاشي رژيم هاي فاسد و سرسپرده اي چون رژيم حسني مبارك در مصر، به نوبه خود رگ حيات رژيم نامشروع صهيونيستي را پاره مي كند. يعني اينكه «انقلاب» روي ديگر سكه «مقاومت» ضد صهيونيستي- ضد آمريكايي، و مبارزه با اسرائيل و آمريكا، عين انقلاب براي مردم سالاري و استقلال ملي است. اين صورت بندي معادلات در قاب تحولات جديد خاورميانه است كه طي آن برگرداندن هر قطعه از پازل به نفع «انقلاب اسلامي» و «آرمان فلسطين»، دقيقاً به مفهوم يك ضربه عليه جبهه آمريكا و اسرائيل و انگليس استاكنون كه 20 سال از آغاز دور جديد مذاكرات سازش در مادريد- و سپس اسلو و واشنگتن- مي گذرد، هيچ ناظر بيطرفي باور نمي كند حق فلسطين را بتوان پاي ميز مذاكره و كنفرانس ها و به واسطه نفوذي هايي چون محمود عباس احيا كرد. اگر تماميت سرزمين فلسطين از رود اردن تا درياي مديترانه و از جنوب لبنان تا شمال مصر متعلق به ملت فلسطين هست- كه بي ترديد هست- كسي حق ندارد حتي يك وجب از اين خاك را به زورگيرها و قداره كش ها ببخشد چه رسد به اينكه بخواهند 80 تا 90 درصد اين سرزمين را به اشغالگران هديه دهند. اين سرزمين متعلق به ميليون ها فلسطيني-اعم از مسلمان و مسيحي و...- است و به آنها بازخواهد گشت. كوچاندن اشرار و اوباش از كشورهاي مختلف به اين سرزمين هم طبق هيچ قاعده اي از حقوق بين الملل نمي تواند متضمن جعل نام «ملت» براي اشغالگران باشد، حتي اگر دست عروسك هاي خيمه شب بازي را در نشست ها و مجامع مختلف به نشانه انقياد ملت فلسطين بالا ببرند. اگر شدني بود كه بتوان دست عبري ها را از آستين برخي عرب نماها بيرون آورد و آرمان فلسطين را سر بريد، آقاي نتانياهو نمي ناليد كه 63 سال تلاش براي مشروعيت بخشيدن به اسرائيل بر باد رفته است.. اكنون نبض انتفاضه اسلامي خاورميانه به نام فلسطين عزيز و عليه اشغالگران قدس، شدت گرفته است؛ همچنان كه به طور پيوسته از علايم حياتي اشغالگران كاسته مي شود"

در خاتمه اینکه نیاز نیست تاکه ترسیم شود که اوضاع کنونی رژیم کودتایی ضد بشری قرون وسطایی چگونه می باشد و جنگ قدرت و ثروت چطوری گسترده شده است طوریکه همه نهاد های حکومتی را فرا گرفته است؟ به خصوص اینکه فاش شدن اختاس 3000 میلیارد تومانی مزید بر علت و قوز بالا قوز شده است. چونکه تبدیل بحران تف و تاف و ریش شده است . برای اینکه درون باند های مافیایی کودتایی اصول گرایی غالب رخ داده است که توجیه کردن برای عبور از این شرایط آسان و کم هزینه نمی باشد. بنابراین بر اساس تجربه ی 33 ساله یعبور از بحران که با بحران سازی های بزرگ تر جدید همراه بوده است . پس بشدت نیاز به تشدید سیاست صدور بحران و ارتجاع و تروریسم به برون مرز با مداخله گری در امور داخلی منطقه به ویژه امور داخلی فلسطین می باشد. زیرا که پیشنهاد محمود عباس در سازمان ملل برای تشکیل کشور مستقل فلسطین که با استقبال نمایند گان کشور های دیگر حاضر در نشست مجمع عمومی سازمان ملل واقع شد . همچنین در فلسطین ومنطقه هم بازتاب بسیار مثبتی داشته است . آنگونه خالد مشعل دبیر دفترسیاسی حماس شهامت محمود عباس و ایستادگی وی مقابل رئیس جمهور آمریکا برای انصراف و عقب نشینی این پیشنهاد را ستوده است . لذا مشص است که این پیشنهاد و شرایط به وجود آمده هر گز نمی تواند مورد خوشآیند حاکمان ایران باشد . برای همین ولی وقیح منفور و نا مشروع سراسیمه وارد صحنه شده است و از موضع قیم ملت فلسطین ودفاع از انتفاضه و تأکید بر همه سر زمین فلسطین آنهم بدون حتی یک وجب کم هم موضع مخالف محمود عباس و هم سخنان پاسدار گماشته احمدی نژاد در سازمان ملل در پیش گرفته باشد تا نشان دهد که رهبر پوشالی ام القرای جهان اسلام نمی باشد. ولی به نظر نمی رسد که پیشنهاد جدید ولی وقیح منفور و نا مشروع به جز سیل موج انتقادات تند وتیز وشدید تز از قبل نسبت به این فتوای آمرانه چیزی عاید وی و پاسداران کودتا گر نصیب شان شود . چونکه اوضاع سوریه و موقعیت بشار اسد دیکتاتور وجانی هرروز وخیم تر می شود که موجب وحشت و ضعف و آسیب پذیری بیشتر رژیم فشیستی مذهبی ایران شده است .

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900710/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 10 مهر ماه سال 1390

اينجا تهران است ، پايتخت انقلاب (يادداشت روز)