دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 14 مهرماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " تهران را نگاه مي كنند ! "

"چگونه است آمریکا که قدرت بر تر جهان است با وجود رابطه متخاصم آمیز ی که میان دو متخاصم وجود داشته است .ولی آگاهانه دست به اقدامات بسیار پر هزینه زده است . همچون تهاجم نظامی و اشغال نظامی افغانستان و عراق از دشمن ظاهری خودش هم استفاده کرده است که موجب تقویب دشمن به جای تضعیف آن شده است؟"

چرا قبل از گرد وخاک برپا کردن و سینه چاک دادن وعربده کشی های ضد آمریکایی نمودن که از 13 آبان سال 58 شروع وتا کنون ادامه دارد . آنگونه که پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران خمینی شیاد از آن به عنوان انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول یاد نمود . چگونه است آمریکا که قدرت بر تر جهان است با وجود رابطه متخاصم آمیز ی که میان دو متخاصم وجود داشته است .ولی آگاهانه دست به اقدامات بسیار پر هزینه زده است . همچون تهاجم نظامی و اشغال نظامی افغانستان و عراق از دشمن ظاهری خودش هم استفاده کرده است که موجب تقویب دشمن به جای تضعیف آن شده است؟ همچنین چرا گفته نمی شود رابطه کانادا با آمریکا چیست؟ نام سابق رئیس بانک ملی چیست و برای چه به کا نادا رفت؟ اصلاً چرا وی با وجود اینکه با اعضای خانواده اش سال ها پیش اقامت کا نادا را دریافت کرده و همسر و فرزندانش اقامت در تورنتوی کا نادا هستند. وی رئیس بانک ملی شده بود؟ بد تر اینکه چرا حمید مو لانا شهروند آمریکایی که گفته می شود در آمریکا هم زیر تعقیب می باشد. مشاور روابط بین المللی رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد شده است؟ از سوی دیگر چرا برخی از دانشجویان سابق پیرو خط امام شیاد و یا اعضای دفتر تحکیم وحدت دانشجویی به آمریکا رفته ودر این کشور مقیم شده اند؟ مهمتر اینکه سایت شفاف وابسته به شهر دار تهران امروز گزارش داده است که محمد شریعتمداری وزیر بازرگانی دولت مدعی اصلاح طلبان خاتمی چمدان شان را بسته و عازم آمریکا شده است . زیرا که اقامت دائم این کشور را دریافت کرده است . بلی قلم بر دستان یادداشت روز نویس ضد آمریکایی همیشه واقعیات زد وبندهای پشت صحنه با آمریکا در 3 دهه گذشته را فاکتور گرفته یا اینکه سانسور می کنند تا عوامفریبانه بتوانند مانور تبلیغاتی ضد آمریکایی بدهند وجناح رقیب از صحنه حذف شده همچون مدعیان اصلاح طلبان سبز شده را همسو با دشمن بیگانه آمریکا مخاطب کنند. مسخره تر اینکه نا آرامی های سوریه نه ناشی از عملکرد بشار اسد دیکتاتور که توطئه ی آمریکا و اروپا و آن روی سکه ی سکه توطئه ی فتنه سبز از سوی کروبی و موسوی در 25 بهمن سال 89 نامیده شده است . عجیب تراینکه عضو حزب الله با نا دیده گرفتن نقش عملکرد دولت مردان گذشته ی رژیم دین فروش و عوامفریب و غارتگری ها وقول های وارونه دادن شان به خصوص روشن گری هایی که در مناظره ای تلویزیونی ریاست جمهوری دوره ی دهم از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد شد که زیرآب نا مشروع و فاسد بودن رژیم ضد بشری و قرون وسطایی زده شد. به خصوص کودتای 22 تیر 88 پاسداران نبود که موجب تظاهرات ضد حکومتی معترضی شد که بدلیل ضرب و شتم وحشیانه منتهی به پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتورا و خامنه ای و اصل ولایت وقیح شد . همینطور ریشه اختلافات جنگ قدرت و ثروت ناشی از حذف ونصب وزیر طوطی صفت حیدر مصلحی وزیر بد نام اطلاعات نبود که منتهی به بست نشینی 11 روزه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد در خانه شد . اما مدعی عضو حزب الله یادداشت روز نویس با ترفند سفسطه گری حوزوی و آسمان و ریسمان بافی نا آرآمی سوریه را وصل به 11 روز بست نشینی پاسدار گماشته احمدی نژاد داده است و آن را مرتبط به توطئه آمریکا با آلت دست بودن رقیب مغلوب کرده ونتیجه گرفته است که این چنین هدف آمریکا دور کردن حاکمان ایران از سمت و سو دادن گرایش اسلامی یا بیداری اسلامی به قیام های ضد دیکتاتوری منطقه است :

"پس از آغاز انقلاب هاي منطقه و كاهش شدت سرگيجه اوليه اي كه به كاخ سفيد دست داد، نخستين راهبردي كه براي اثرگذاري بر نسبت ميان ايران و تحولات منطقه در پيش گرفته شد، تبديل كردن فرصت به تهديد از طريق سرايت دادن ناآرامي ها به ايران بود. آنچه آمريكايي ها را وادار كرد كه روي اين مسئله به طور ويژه وقت بگذارند اين بود كه حس مي كردند فرصتي در اختيار دارند تا در كالبد بي جان فتنه سبز در ايران دوباره روحي بدمند و ناآرامي هايي را كه در سال 88 قادر به تبديل آن به يك پروژه براندازي نشده بودند، دوباره احيا كنند.در اين فاز، دو پروژه اجرا شد؛ نخست، در 25 بهمن 1389 آمريكايي ها به واسطه سرويس هاي اروپايي كه در واقع مرتبطان مستقيم موسوي و كروبي محسوب مي شدند به آنها پيغام دادند كه هر طور شده بايد يك درگيري جديد در تهران راه بيندازند و اين دو هم كه مامور بودند و معذور؛ لذا ماجراي ناكام ولي عبرت آموز 25 بهمن شكل گرفت كه در وقت خود به تحليل آن پرداخته ايم.پروژه دوم، كشاندن ناآرامي ها به سوريه و تلاش براي راديكال كردن آن از طريق مسلح سازي مخالفان با هدف حذف سوريه از محور مقاومت بود كه تحليل اصلي خفته در پس آن باز هم ايران را نشانه مي گرفت. استراتژيست هاي آمريكايي و اسراييلي در آن ايام معتقد بودند تنها كشوري كه سقوط دولت در آن مي تواند به آغاز آشوب ها در ايران منجر شود سوريه است و لذا محاسبه راهبردي آمريكا اين بود كه با تضعيف يا حذف اسد يك حلقه موثر از زنجيره مقاومت را حذف مي كند.فاز دوم، بلافاصله پس از شكست پروژه 25 بهمن آغاز شد. در اين فاز هدف اصلي آمريكا اين بود كه ايران را در مقابل تحولات منطقه به انفعال بكشاند و آن را از نقش آفريني موثر در اين تحولات باز بدارد. در اينجا 3 پروژه مهم اجرا شد. اولا، آمريكايي ها با مشاركت سعودي فتيله بحران در سوريه را بالا كشيدند تا ايران در حمايت از مطالبات انقلابي مردم منطقه به زعم آنها دچار پارادوكس شود و ديگر نتواند به آساني از «جنبش هاي مردمي در خاورميانه» حمايت كند. ثانيا، برخي محافل خاص در داخل ايران به يكباره و بي آنكه حتي يك استدلال به درد بخور در اختيار داشته باشند اين نغمه را ساز كردند كه كل تحولات منطقه پروژه آمريكاست و بنابراين نه فقط ايران نبايد در اين آتش بدمد بلكه بايد براي ايجاد ثبات در منطقه به حاكمان فعلي كمك كند. اما پروژه سوم از همه خطرناك تر بود. درست در وضعيتي كه ايران اسلامي مي بايست همه ظرفيت و توان و نيروي خود را صرف جهت دهي به انقلاب هاي منطقه كند همان تيمي كه ابتدا گفته بود تحولات منطقه كار آمريكاست، بحراني ديگر درون دولت بوجود آورد و زماني بيش از 10 روز تمام توان سياسي كشور را صرف بازي كرد كه باز هم برنده و بازنده آن از همان ابتدا روشن بود. در پايان فاز دوم بود كه برخي از تحليلگران در داخل به اين فكر افتادند كه پروژه اي از پيش برنامه ريزي شده براي جلوگيري از متمركز شدن انرژي نظام بر تحولات منطقه وجود دارد كه بايد در مقابل آن سخت هشيار بود.فاز سوم كه داراي نوعي هم پوشاني زماني با فاز دوم است، در همين ايام طراحي شد و تا امروز ادامه دارد. آمريكايي ها در اين فاز تمام نيروي خود را به ميدان آورده اند تا از تبديل شدن ايران به يك الگو در خاورميانه پسا انقلابي جلوگيري كنندكابوس آمريكايي ها اين است كه مدل ايران بسط پيدا كند و صداي امام خميني كه نتانياهو چند ماه قبل هراسان گفت از بيخ گوشش رد مي شود، هر روز بلندتر شود."

بالاخره قلم بر دست عضو حزب الله یادداشت روز نویس پس از گرد و خاک برپا کردن های ضد آمریکایی و وارونه گویی نمودن ها و متهم و محکوم کردن رقیب مغلوب به همکاری با آمریکا برای ایجاد نا آرامی در ایران و بسط آن به درون سوریه تا نقش رهبریت بیداری اسلامی رژیم ضد بشری و قرون وسطایی در منطقه کاهش داده شود و تبدیل به الگو در منطقه نگردد . در ادامه به سراغ رقیب اصلی حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی ایران ترکیه رفته است . چونکه این کشور همچون حاکمان ایران نه جنایات روزانه بشار اسد دیکتاتور سوریه را تأیید نکرده است ، بلکه با آن مخالفت شدید می کند و خواهان رفتن بشار اسد می باشد. بنابراین در راستای مخالفت کردن با سیاست ترکیه یا دفاع کردن از رئیس جمهور آدمکش وجانی سوریه است . از تلاش و شگرد جایگزینی ترکیه به جای ایران از سوی آمریکا قلم زنی کرده است ودر نهایت وباز هم دراز کردن رقیب مغلوب یا فتنه گر 88 اینگونه اینان را با جماعت خاص متهم به عدم بصیرت و درک و شناخت دشمن شناسی و مخدوش کردن مرز مددکار دشمن نامیده است:

" آمريكايي ها در تلاشند تا تركيه را تبديل به يك الگوي جايگزين در عرض ايران بكنند. آنگونه كه از رفتار ترك ها پيداست خود آنها هم چندان به اين موضوع بي ميل نيستند و گويي در معامله اي پنهان با آمريكا پذيرفته اند كه با افكندن خود به ميانه معركه انقلاب هاي منطقه، به رقابت با مدل انقلاب اسلامي ايران برخيزند.گام دوم آمريكا براي جلوگيري از تبديل شدن ايران به مدلي براي آينده منطقه شكست خورده نشان دادن مدل جمهوري اسلامي بوده است. اين شايد اصلي ترين راهبردي است كه اكنون آمريكايي ها در قبال تمام تحولات منطقه در پيش گرفته اند. اكنون همه سعي آمريكا اين است كه به مردم منطقه بگويد مدل ايران ارزش تقليد ندارد. بهترين و موثرترين كمك به آمريكا در اين مسير آن است كه كساني در داخل ايران خود پيشگام بحراني و سياه جلوه دادن فضا، بي دستاورد نشان دادن تلاش هاي نظام در مسير خدمت به مردم و هزينه زا قلمداد كردن راهبردهاي سياست خارجي كشور شوند. ابعاد خيانت آن دسته از خواص كه در اين مقطع حساس وظيفه خود را نفهميده و بي توجه به حساسيت بي نظير آنچه در منطقه مي گذرد، صرفا در پي آتش افروزي در داخل و تزريق مستمر بحران به فضاي سياسي و رسانه اي كشور هستند اين بار قابل مقايسه با گذشته نيست. آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامي در سال 88 بصيرت ناميد زماني به معناي مرزبندي صريح با دشمن بود، زماني ديگر معناي در نياميختن مرز دوست و دشمن به خود گرفت و اكنون به معناي آن است كه مددكار دشمن شكست خورده و رو به اضمحلال نشويم. كالاي انقلاب اسلامي و تجربه عظيم جمهوري اسلامي گرانبهاتر از آن است كه بشود آن را پيش پاي اين فساد و آن ناكارآمدي قرباني كرد، بويژه حالا كه مردم كف خيابان هاي خاورميانه ايستاده اند و به تهران نگاه مي كنند"

در خاتمه اینکه چگونه است در رژیم ضد بشری و قرون وسطایی که از رأس تا ذیل آن آنگونه به فساد آلوده می باشد و در گیر جنگ قدرت و ثروت و اختلاف و رقابت می باشد که پس از اینکه بدلیل نعمت الهی بودن جنگ ایران و عراق که با اصرار خمینی شیاد وپاسداران کودتا 7 سال اضافه ادامه یافت که منتهی به شکست و سر کشی جام زهر شد .مشروط بر اینکه 1000 میلیارد دلار خسارات مادی و اقتصادی برجای گذاشت . آنچنانکه هنوز آثار و پیآمدهای آسیب این جنگ نعمت در استان های جنگ زده بر طرف نشده است و خاموشی های برق مکمل عدم آب آشامیدنی همراه با رشد فقر وبیکاری شده است . مهمتر اینکه تازگی فاش شد که مبلغ 3000 میلیارد تومان اختلاس بانکی شده است و رئیس بانک ملی به کانادا فرار کرده یا فراری اش داده اند . در صورتی که در یکی دو روز گذشته گزارش شده است در اثر فقر نوزاد 3 روزه درون کیسه پلاستیکی یافت شده است . یا اینکه آمنه زنگنه دانشجوی 26 ساله ی دختر رشته کار شناسی ارشد بدلیل عدم خوابگاه در حمام زیر زمین به خاطر گاز گرفتگی یا پوسیده بودن لوله ها خفه یا کشته می شود . ولی قلم بر دست وارونه گوی با نا دیده گرفتن این واقعیات ملموس تلاش برای پاک صورت مسأله کرده است تا که بتواندا ادعای نخ نما شده ی ضد آمریکایی نارضایتی عمومی را به تحریک وتوطئه ی فتنه ی رقیب نسبت دهد و این رقیب را متهمش کند که همسو با دشمن بیگانه آمریکا حرکت می کند .احمقانه تر اینکه با ادعای کمدی پاسداری – حوزوی و ولایت وقیح گونه قیام های ضد دیکتاتور منطقه که دیکتاتوری ایران بدترینش می باشد بیداری اسلامی الگو گرفته از ایران است که آمریکا و اروپا وترکیه و اسراییل و عربستان سعودی و رقیب مغلوب برای منحرف کردن اذهان عمومی وتضعیف نقش الگوبودن جنبش بیداری اسلامی ایران برای منطقه بطور مشترک در ایران و سوریه فتنه گری وتوطئه می کنند.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900714/2.htm#other201

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 14 مهرماه سال 1390

تهران را نگاه مي كنند ! (يادداشت روز)