روزی نامه طی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 11 دیماه سال 1390
نقد وبررسی : سرمقاله  روزی نامه ی حکومتس جمهوری " اروپاي سال جديد ميلادي كجا ايستاده است؟ "
"سرمقاله نویس  اشاره به نقش جنگ برای اروپا و آمریکا  کرده است . باید گفت فقط این آمریکا نمی باشد که هر 10 سال یکبار یک جنگ خارجی داشته است . زیرا هر زمان که دچار بحران یا رکود اقتصادی ومالی  شده برای برون رفت از این بحران به استقبال  جنگ رفته است.از طرف دیگر رژیم فاشیستی مذهبی ایران هم بقای ننگین خودش را مدیون جنگ 8 ساله ی خانمان بر اندازانه ی ایران وعراق می داند .طوری که خمینی شیاد اذعان کرد که جنگ نعمت الهی است و افزود تا زمانی که فتنه در جهان باشد لاکن جنگ هم هست.حتی برای بهره مند شدن از این نعمت از زمان آتش بس تا کنون هنوز  سایه فضای  جنگی در ایران حاکم شده است"
طوری سرمقاله نویس  ازبحران اقتصادی آمریکا  واروپا در سال میلیادی گذشته گزارش تحلیلی داده است که انگاری در ایران هیچ خبری نیست و  شرایط بدتر  از آمریکا و اروپا در ایران  حاکم نیست . حتی اختلاس های بانکی 3 هزار میلیارد تومان بانکی در ایران رخ نمی دهد که مشابه ی آن در هیچیک از کشور های اروپایی و آمریکا اتفاق نیفتاده است . مهمتر اینکه مگر دولت با  کاهش کسر بودجه و رشد این کسری  مواجه نمی باشد؟. مگر برای ساکت کردن صدای اعتراضی مردم ناراضی  سانسور وسانسور موازی با چوبه های در برپا نیست؟. آنچنان که موجب  تصویب قطعنمامه ی محکومیت نقض حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل شده است . بهر حال سرمقاله نویس بدون آنکه به رتبه بندی جایگاه جهانی ر ژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران  اشاره نماید که از نظر اقتصادی ورشد تورم وگرانی و کاهش ارزش ریال وافزایش قیمت دلار وارز چگونه می باشد . ولی  به تحولات 2011  در اروپا وآمریکا وتعویض جایگاه انگلیس با برزیل این چنین نگریسته  و تحلیل داده است :
"جهان در حالي با سال 2011 ميلادي وداع گفت كه بسياري از كشورهاي دنيا در آن با مشكلات و معضلات متعددي در حوزه‌هاي سياسي و اقتصادي مواجه بودند؛ مشكلاتي كه دامنه اثرگذاري آن‌ها بي‌ترديد نه تنها در سال جديد بلكه تا سال‌ها گسترش خواهد داشتدر ميان انبوه حوادث و اتفاقاتي كه جهانيان در سال 2011 ميلادي شاهد آن بودند، بي‌شك تحولات و اتفاقات حوزه اقتصاد بيش از ساير رويدادها، كشورهاي حوزه اروپا و آمريكا را تحت تأثير خود قرار داد. آنچه در ميان تنش‌هاي اقتصادي در كنار مشكلات فراوان ناشي از افت سطح اعتبار اقتصادي و افزايش ريسك سرمايه گذاري، براي كشورهاي اروپايي نگران‌كننده بود، سرعت چشمگير كشورهاي در حال توسعه در پيشرفت و ارتقاي جايگاه اقتصادي است. به عنوان نمونه، انگلستان در روزهاي پاياني سال 2011 ميلادي با واقعيتي به شدت تحقير آميز و تلخ مواجه شد و دريافت كه كشور برزيل به عنوان يك كشور آمريكاي لاتين توانسته است جايگاه اين كشور را به عنوان ششمين اقتصاد جهان تسخير كند "
همانگونه که اشاره شد مشخص نیست  چرا برای مقایسه  هم که شده به جایگاه ایران در لیست کشورهای ضمیمه شده سکوت شده است و گفته نشده  که این جایگاه کجاست .تا مشخص شود منتقد از چه موضعی دارد اینگونه  تحلیل و تفسیر ارائه  می کند :  
"مروري بر فهرست كشورهايي كه بيشترين رشد اقتصادي را در سال 2011 ميلادي خواهند داشت نشان مي‌دهد كه كشورهاي اروپايي جايي در ميان اين كشورها ندارند.؛ بر اساس يكي از اين گزارش‌ها ماكائو با 15 درصد رشد توانسته است در صدر جدول اقتصادهاي قدرتمند دنيا قرار گيرد و پس از آن مغولستان با 8/14 درصد، ليبي با 6/13 درصد، عراق با 9/10درصد، آنگولا با 9/9 درصد، نيجر با 5/8 درصد، چين با 2/8 درصد، اتيوپي با 0/8 درصد، روآندا با 8 درصد و لائوس با 9/7 درصد رشد اقتصادي به ترتيب در رتبه‌هاي نخست رشد اقتصادي جهان قرار گرفته‌اندهند و روسيه نيز در رقابت با برزيل سال 2011 در جايگاه نهم و دهم قرار گرفتند و سوداي پيشرفت در سال‌هاي آينده را در سر مي‌پرورانند؛ سودايي كه پيش بيني‌هاي مؤسسات بين‌المللي هم آن را ممكن مي‌داند. آخرين برآوردها از پيشرفت كشورهاي در حال توسعه نشان مي‌دهد كه در سال 2020 ميلادي يعني حدود 8 سال ديگر پس از چين كه سال‌هاست در رتبه دوم بعد از آمريكا قرار دارد، كشورهاي ژاپن، روسيه، هند و برزيل به ترتيب رتبه‌هاي سوم تا ششم اقتصادهاي پرقدرت جهان را به خود اختصاص خواهند داد و آلمان، انگلستان، فرانسه و ايتاليا در رتبه‌هاي بعدي خواهند بوددر همين حال، مؤسسه اكونوميست پيش‌بيني كرده است كه خطر ركود جهاني در حدود 40 درصد است كه رقمي بسيار بالاست و بحران بدهي اروپا در سال 2011 ميلادي و ترس سرمايه گذاران از احتمال تاثير آن بر اقتصاد جهان، بازارهاي بورس را همچنان آشفته و ناآرام نگاه خواهد داشت"
سرمقاله نویس با وجود اینکه اعتراف کرده است که اقتصاد جهانی بهم تنیده شده است و ترکش نوسان آن سایر کشورها را بی نصیب نمی گذارد. به خصوص اینکه هر کشوری که بیشتر به اقتصاد جهانی وابسته باشد ضربه و آسیب پذیر تر است  مثل وضعیتی که در ایران وجود دارد .زیرا که رشد چند برابری واردات کالاها موجب نابودی اقتصاد داخلی و تعطیلی کار خانجات و بیکار شدن کار گران شده است . ولی عجیب است که سرمقاله به این مورد اشاره نکرده است. مشروط بر اینکه اذعان کرده است که در شرایط بحران اقتصادی و تورم بر ای گذر از آن برپایی جنگ خارجی یکی از راه های حل می باشد که این چنین به افت جایگاه کشورهای پیشرفته وتعویض جای شان با در کشورهای در حال رشد شده  است همچنین به دلیل تهاجم نظامی لیبی اشاره کرده است :
"اين روند اگرچه در شرايط درهم تنيده اقتصاد امروز جهان نمي‌تواند تنها در مرزهاي جغرافيايي محصور بماند اما بي‌ترديد پيامدهاي خودخواسته ديگري را نيز به دنبال دارد؛ تجربه در سال‌هاي پس از بحران مالي بزرگ در آمريكا در سال 1386 كه به بحران سال 2008 ميلادي معروف است به روشني نشان مي‌دهد كشورهاي بحران زده علاوه بر اينكه ناخواسته و به علت ارتباطات تنگاتنگ با كشورهاي ديگر، آثار بحران را به ديگران را نيز سرايت مي‌دهند، با توسل به شيوه‌هايي مانند ايجاد بحران در مناطق مستعد كه گاه تا برپايي درگيري‌هاي نظامي نيز پيش مي‌رود، به دنبال افزايش تقاضا براي كارخانه‌هاي خود و بسترهاي سرمايه‌گذاري براي صنايع در آستانه ورشكستگيشان نيز هستندبه عنوان نمونه در اتفاقاتي مانند دخالت نظامي ناتو در ليبي مي‌توان ردپاي چنين انگيزه‌هايي را نيز جستجو كرد.اين انگيزه اگر چه تنها عامل دخالت نظامي ناتو در ليبي نبود اما قطعا به عنوان يكي از انگيزه‌هاي اين پيمان فرامنطقه‌اي قابل تأمل استاز اين رو بيراه نخواهد بود اگر در كنار آگاهي از شرايط نامطلوب اقتصادي كشورهاي اروپايي در سال‌هاي آتي، بر اين واقعيت نيز تمركز شود كه اين روند، مي‌تواند پيامدهايي از جنس غير اقتصادي براي ساير كشورها، خصوصا كشورهايي كه بستر‌هاي مناسبي از لحاط تنش‌هاي سياسي و... دارند، به دنبال داشته باشد"
در خاتمه اینکه  اکنون که سرمقاله نویس  اشاره به نقش جنگ برای اروپا و آمریکا  کرده است . باید گفت فقط این آمریکا نمی باشد که هر 10 سال یکبار یک جنگ خارجی داشته است . زیرا هر زمان که دچار بحران یا رکود اقتصادی ومالی  شده برای برون رفت از این بحران به استقبال  جنگ رفته است.از طرف دیگر رژیم فاشیستی مذهبی ایران هم بقای ننگین خودش را مدیون جنگ 8 ساله ی خانمان بر اندازانه ی ایران وعراق می داند .طوری که خمینی شیاد اذعان کرد که جنگ نعمت الهی است و افزود تا زمانی که فتنه در جهان باشد لاکن جنگ هم هست.حتی برای بهره مند شدن از این نعمت از زمان آتش بس تا کنون هنوز  سایه فضای  جنگی در ایران حاکم شده است . زیرا که شاهد بوده ایم  که در طول هر سال چه تعداد همایش و رز مایش و نمایش و مانور های نظامی بر گزار می شود و دست به آزمایش موشک های دوربرد  وکوتاه برد زده می شود . به ویژه اینکه کودتای  22 خرداد تظاهرات ناراضیان ضد حکومتی فتنه نامیده شده است که  بنا بر تأیید اخیر سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری فتنه 88  هم  جزو موهبت الهی می باشد. از طرف دیگر حاکمان ایران پیگیری اهداف هسته ای و تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای می کند که موجب گسترش تحریم های بیشتر جهانی شده است . آنگونه که هر روز که سپری می شود احتمال تحریم نفتی هم بیشتر می شود که  با تهدید تبلیغاتی که حاکمان ایران  به مسدود کردن تنگه ی هرمز کرده اند  احتمال ضریب جنگ را افزایش یافته است که در صورت بروز جنگ  برخلاف تصور ظاهری حاکمان ایران که نه جنگ نه این بار برای شان نعمت الهی نیست ، بلکه برای ملت محنت و ویرانی برای کشور وشتاب دادن به سقوط بدتر  از قذافی برای حاکمان ایران  خواهد شد. چون نه سلاح مدرن وپیشرفته دارند و با مسدود شدن تنگه هرمز یا جنگ نه صادرات نفت ودریافت دلار ونه پشتیبانی مردم ایران برای شان وجود دارد . به خصوص اینکه نه آمریکا عراق است .نه شرایط مشابه آن دوران جنگ با عراق است  و نه مردم ایران  همچون 32 سال پیش توهم دارند که عاشق شهادت وبهشت و روی مین رفتن بطور صلواتی  باشند.
هوشنگ بهداد
روزی نامه طی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 11 دیماه سال 1390
اروپاي سال جديد ميلادي كجا ايستاده است؟