روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 18 بهمن ماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله ی  روزی نامه ی حکومتی جمهوری "  بيداري اسلامي و ميوه‌چينان "
"سرمقاله نویس به وضوح  فاش ساخته   که تغییر وتحولات مصر آنگونه نیست  که به نفع حاکمان ایران تمام شده باشد .چون رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف همچون عراق وسوریه ولبنان هیچ رد وجای پایی درمصر ندارد . برای همین مداخله گری در امور داخلی این کشور می کند  و جوانان گول خورده مصری را به جماران می کشاند تا با آموزش وپول ولوازم تبلیغاتی از اینان همچون حزب الله لبنان در مصر ساخته شود.آنگونه که چند نفرشان پس از بازگشت از بیت جماران در مصر بازداشت و مورد سئوال وپرسش واقع شدند "
سرمقاله نویس با همان شیوه موج سواری وفرصت طلبی قلم زنی می کند  که الگو گرفته از سیاست خمینی شیاد است که 33 سال پیش دنبال کرد . زیرا هم زمان با شروع اعتصاب سراسری معلمین در 15 مهر 57 که فراخوان آن از اردیبهشت 57 داده شده بود. از نجف به سوی پارس حرکت کرد تا با قول وقرار های گذاشته شده زیر درخت سیب در پاریس  تلاش فرصت طلبانه کند با قول های دروغین دادن  دست به سیاهکاری بزند که پیامش از طریق رسانه های خبری به خصوص بی بی سی مخابره می شد. رهبری قیام وسپس انقلاب مردم ایران را در اختیار خودبگیرد تا پس از ورود به ایران  از موضع مستبد مذهبی و اصرار تهدید آمیز نه یک کلمه ونه یک کلمه بیش جمهوری اسلامی مورد نظر یا توافق شده زیر درخت سیب پاریس را به مردم ایران تحمیل نماید . در ادامه با ترفند طرح اشغال سفارت آمریکا موجب سقوط دولت موقت مهندس بازرگان شد . سپس نیروها و سازمان های انقلابی از صحنه حذف شدند و قدرت از سوی خمینی شیاد و شرکا وپیروانش انحصاری شد و تا کنون ادامه داشته است . بنابراین سرمقاله نویس اکنون با همین شیوه وتجربه نسبت  به تغییر وتحول منطقه و سقوط دیکتار تور ها بر خورد می شود. برای همین ادعا می شود بلی ملت های منطقه نه به خاطر دیکتاتوری وبی عدالتی وفقر وبیکاری وعدم آزادی مبارزه کردند ، بلکه بدلیل اسلام آنهم مدل آنچه در ایران 33 سال حاکم شده بوده اند . در صورتی که رکوردار اول جهانی محکومیت نقض حقوق بشر می باشد و دو حکومت هم پیمانش در عراق وسوریه بدلیل دیکته و تحمیل کردن سیاست ضرب وشتم و سرکوب از سوی حاکمان ایران برای حفظ قدرت روزانه اقدامات جنایتکارانه ی ضد انسانی مرتکب می شوند.در صورتی که آغاز شروع تظاهرات مصر که جوانان بودند  واخوان المسلمین نه حمایت که مخالفت می کردند . سلفی ها که اصلاً حضور نداشتند . ولی بدلیل ایستادگی ومقاومت جوانان مصری ومبارزه شان که از طریق شبکه ی اینترنتی وفیس بوک سازماندهی می شدند . بدلیل ادامه ی مبارزه وهمه گیر شدنش موجب تضعیف مبارک شد . آنگاه سر وکله سایر جریانات مذهبی هم پیدا شد . اما در انتخابات مصر که آمریکا وشورای نظامی مصر خواهان بر گزاری اش بودند تا که آرا به نفع اخوان المسلمین تمام وبرنده شود  تا حکومت مدل ترکیه را در مصر دنبال کند که هرگز نمی تواند مدل الگوی حکومت ایران  باشد . در صورتی که  سرمقاله نویس همچون علی خائنه ای تلاش کرده است بهار  عرب را به جنبش بیداری اسلامی منطقه بر گردان کنند ورهبریت آن را هم به خودشان نسبت دهند. بنابراین سرمقاله نویس در ابتدای سرمقاله ی خود در مورد جابهجایی قدرت در مصر چنین گفته است :
"هر چند نمي‌توان منكر وجود گروه‌هاي ملي، كمونيست و سكولار در ميان مخالفان نظام‌هاي حكومتي كشورهاي تونس، مصر، ليبي و يمن شد، لكن اين واقعيت نيز غيرقابل انكار است كه آنچه قيام‌هاي مردمي در اين كشورها را سازمان‌دهي كرد و به سرانجام رساند، انگيزه‌هاي اسلامي مردم بود. گروه‌هاي غيراسلامي نيز با اسلامي‌ها همراهي كردند و به همان اندازه كه اكنون در مجالس تونس و مصر كرسي به دست آورده‌اند در اين انقلاب‌ها سهم داشتند"
در ادامه سرمقاله نویس نگفته است که موضوع حضور در انقلاب تا شرکت در انتخابات فرق دارد . زیرا که خیلی در مبارزه حضور داشتند که در انتخابات حضور نداشتند . عکس این موضوع هم صادق است . زیرا که  بستگی به محتوا وشیوه  ومحدودیت ها و اهداف  برگزاری انتخابات دارد. اما وی آنگونه که خود خواسته اینگونه در موردش توضیح داده است:
"در انتخابات مجلس مصر، اسلامي‌ها 70 درصد كرسي‌ها را تصاحب كردند و 30 درصد بقيه، سهم گروه‌هاي ديگر شد. اين، مي‌تواند نشان دهنده ميزان حضور اسلامي‌ها و غيراسلامي‌ها در انقلاب نيز باشد. همين نسبت را مي‌توان در تونس نيز در نظر گرفت ولي در يمن و ليبي احتمال بالاتر بودن سهم اسلامي‌ها زياد است. بطوري كه ممكن است گروه‌هاي ديگر حضوري كمتر از 10 درصد داشته باشند. اين واقعيت را علاوه بر شرايط خاص فرهنگي اين دو كشور، از شعارهاي آنها در راه پيمائي‌هاي اين روزها كه با دست نوشته‌هاي "الاسلام هوالحل" (چاره كار فقط اسلام است) اعلام مي‌نمايند، مي‌توان تشخيص داددر عين حال، نبايد از كشورهائي همچون مصر، تونس، ليبي و يمن انتظار داشته باشيم به نظام حكومتي مشابه آنچه در ايران تأسيس شده است روي آورند. شرايط اين كشورها از جهات مختلف با ايران متفاوت است و نظام حكومتي آنها نيز براساس همين شرايط اقتضائاتي دارد كه آن را متفاوت مي‌كند. آنچه قطعي است اينست كه نظام‌هاي حكومتي در اين كشورها، سكولار يا لائيك نخواهند بود و حتي صبغه اسلامي نيز خواهند داشت هر چند ميزان حضور احكام و مقررات اسلامي در قوانين هر كشوري با كشور ديگر متفاوت خواهد بود"
جالب است که سرمقاله نویس  در دنباله تضاد با عربستان وترکیه  را ابا مطرح کردن سلفی های مصر که خطر برای آینده مصر هستند  زیرا که اینان به بیگانه یا گرایش به عربستان دارند . همچنین  گفته که ا ینگونه اخوان المسلمین گرایش معتدل لیبرالیستی به سوی آمریکا واسراییل دارد :
"در مصر، وجود سلفي‌ها در كميت قابل ملاحظه اي، كه خود را در انتخابات مجلس اين كشور نشان داده، اكنون يك خطر عمده است. سلفي‌ها حدود يك چهارم كرسي‌هاي مجلس جديد مصر را در اختيار دارند و اين به معناي حضور قابل توجه آنها در بدنه نظام حكومتي اين كشور تازه انقلاب كرده است، زيرا سلفي‌ها با تفكر افراطي خود مي‌توانند انقلاب مصر را به ورطه هولناكي بكشانند كه از دل آن يك تفكر تفريطي در قالب سكولاريسم ظاهر شود و در آينده‌اي نه چندان دور، خود را بر نظام حكومتي مصر تحميل نمايداخوان المسلمين، كه حدود دو برابر سلفي‌ها در مجلس مصر حضور دارند، در عين حال كه داراي مشي اعتدالي هستند، متأسفانه گرفتار تفكر ليبرالي شده‌اند و همين امر مي‌تواند آنها را از چشم مردم بياندازد و راه را براي افراطيون سلفي هموار نمايد. سلفي‌ها نيز با سوءاستفاده از اين فرصت و دنبال كردن مشي افراطي خود، همان بلائي را بر سر انقلاب مصر خواهند آورد كه همواره عناصر افراطي بر هر جامعه‌اي نازل مي‌كنندمسامحه در برابر رئيس شوراي نظامي حاكم بر مصر كه دستش به خون ده‌ها نفر از انقلابيون مصري آلوده است و موضع عجيب اخوان المسلمين درباره قرارداد ننگين كمپ ديويد كه خود را به آن وفادار اعلام كرده، از نشانه‌هاي بارز مشي ليبرالي و غيرانقلابي گروه اخوان المسلمين مصر استاكنون سلفي‌ها در شكل و شمايل گوناگون درحال نفوذ در نظام‌هاي حكومتي اين كشورها هستند و از شرايط خاص حاكم بر جوامع انقلاب كرده سوءاستفاده مي‌كنند. قدرت‌هاي استعماري و سلطه گر غربي نيز با درك همين واقعيت، به صورت پنهاني از سلفي‌ها حمايت مي‌كنند تا در موقع مقتضي بتوانند از آب گل آلود شده در اثر برخوردهاي افراطي و تفريطي، ماهي مقصود را بگيرند و اين انقلاب‌ها را مصادره نمايند و به مسيري كه خود مي‌خواهند هدايت كنند." 
در خاتمه اینکه آنچه سرمقاله نویس اعتراف کرده است درست بر خلاف ادعای علی خائنه ای است که در خطبه ی نماز جمعه به خصوص بخش عربی خطبه ی خود با مخاطب قرار دادن ملت های مسلمان منطقه چنین وانمود کرد که هم قیام های بهار عرب نه به  جنبش بیداری اسلامی در منطقه بر گردان کرده است ، بلکه مدعیست که الهام گرفته از اندیشه ومبارزه ی خمینی شیاد در 33 سال پیش است که اکنون  منتهی به  جنبش بیداری اسلامی منطقه شده است که هم ماهیت ضد آمریکایی واسراییلی دارد . هم اینکه رهبرش وی می باشد .مهمتر اینکه پیام این جنبش بیداری اسلامی از منطقه عبور کرده وبه وال استریت وسایر شهرها ی آمریکا رسیده است . در صورتی که سرمقاله نویش فاش ساخته  است  که  درست است که قیام های منطقه گرایش اسلامی دارند ولی تأکید کرده که مطلقاً حکومت ها سکولار نخواهند بود.برای اینکه اینگونه نیست که الگوی ایران در این کشور ها حاکم می شود . چونکه سلفی ها هستند که بقدرت نزدیک شدند ومی توانند با حمایت بیگانه تبدیل به خطر جدی شوند . از سوی دیگر اخوان المسلمین است که متهم  به گرایش لیبرالی نزدیک به آمریکاشده است.  به خصوص اینکه متهم  به مسامحه برابر رئيس شوراي نظامي حاكم مصر شده كه دستش به خون ده‌ها نفر از انقلابيون مصري آلوده است . همچنین  افزوده که  موضع عجيب اخوان المسلمين درباره قرارداد ننگين كمپ ديويد است كه خود را به آن وفادار اعلام كرده که این موضع گیری ، از نشانه‌هاي بارز مشي ليبرالي و غيرانقلابي گروه اخوان المسلمين مصر است . بهرحال سرمقاله نویس به وضوح  فاش ساخته   که تغییر وتحولات مصر آنگونه نیست  که به نفع حاکمان ایران تمام شده باشد .چون رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف همچون عراق وسوریه ولبنان هیچ رد وجای پایی درمصر ندارد . برای همین مداخله گری در امور داخلی این کشور می کند  و جوانان گول خورده مصری را به جماران می کشاند تا با آموزش وپول ولوازم تبلیغاتی از اینان همچون حزب الله لبنان در مصر ساخته شود.آنگونه که چند نفرشان پس از بازگشت از بیت جماران در مصر بازداشت و مورد سئوال وپرسش واقع شدند .
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 18 بهمن ماه سال 1390
يداري اسلامي و ميوه‌چينان