پابلو نرودا
به آرامي
تسليم مرگ ميشوي
اگر:
سفر نكني
نخواني
صداي هستي را نشنوي
از خودت قدرداني نكني.
خاموش و بيصدا
ميميري
اگر:
خودباوري را در وجودت بكشي
و نگذاري ديگران كمكت كنند
به آساني
تسليم مرگ ميشوي
اگر:
اسير عادتها شوي
هميشه يك راه را بروي
روز مرگي را، فرو نپاشي
رنگهاي متفاوت به زندگي نپوشاني
و با كساني كه هنوز نميشناسي
باب آشنايي و گفتگو را باز نكني.
دور از چشم همگان ميميري
اگر:
از شور و حرارت
از احساسات پرطنين
از آنچه چشمانت را برق مياندازد
و ضربان قلبت را تند ميكند
- دوري كني.
به آرامي دردامن مرگ فرو ميغلتي
اگر:
آنچه را كه موجب ملال توست تغيير ندهي
اگر براي آنچه اعتقادداري در برابر آنچه مورد ترديد توست خطر نكني
اگر از روياهايت فراتر نروي
اگر براي يك بار هم شده
فراتر از مصلحت عمل نكني.
اكنون آغاز كن
خطر كن
كاري كن
- كه به آرامي و بيصدا نميري.
به آرامي
تسليم مرگ ميشوي
اگر:
سفر نكني
نخواني
صداي هستي را نشنوي
از خودت قدرداني نكني.
خاموش و بيصدا
ميميري
اگر:
خودباوري را در وجودت بكشي
و نگذاري ديگران كمكت كنند
به آساني
تسليم مرگ ميشوي
اگر:
اسير عادتها شوي
هميشه يك راه را بروي
روز مرگي را، فرو نپاشي
رنگهاي متفاوت به زندگي نپوشاني
و با كساني كه هنوز نميشناسي
باب آشنايي و گفتگو را باز نكني.
دور از چشم همگان ميميري
اگر:
از شور و حرارت
از احساسات پرطنين
از آنچه چشمانت را برق مياندازد
و ضربان قلبت را تند ميكند
- دوري كني.
به آرامي دردامن مرگ فرو ميغلتي
اگر:
آنچه را كه موجب ملال توست تغيير ندهي
اگر براي آنچه اعتقادداري در برابر آنچه مورد ترديد توست خطر نكني
اگر از روياهايت فراتر نروي
اگر براي يك بار هم شده
فراتر از مصلحت عمل نكني.
اكنون آغاز كن
خطر كن
كاري كن
- كه به آرامي و بيصدا نميري.
جمهوری اسلامی : درباره شاعر: پابلونرودا سياستمدار، سناتور و شاعر شيليايي
برنده جايزه نوبل ادبي كه نام مستعار خود را از نام شاعر چك "يان نرودا"
گرفته بود، بعدها اين نام مستعار را نام رسمي خود ساخت. وي كه از كودكي به
نوشتن علاقمند بود، نخستين مقالهاش را در شانزده سالگي در يك روزنامه محلي چاپ
كرد و پس از آن در دوره دانشجويي با انتشار چند مجموعه شعر به شهرت رسيد. سپس
مدتي به عنوان ديپلمات در كسنولگريهاي مختلف شيلي خدمت كرد و هنگامي كه كنسول
شيلي در مادريد بود با فدريكو گارسيا لوركا دوستي صميمانه پيدا كرد. نرودا پس
از اسپانيا در فرانسه و مكزيك نيز كنسول كشورش بود و پس از آن به عضويت سناي شيلي
درآمد. اما با بحراني شدن اوضاع كشور مجبور شد با استفاده از گذرنامه ميگل آنخل
استورياس كه شباهتي زياد با وي داشت به پاريس بگريزد. بيست سال بعد در حالي
كه خود نيز كانديداري رياست جمهوري شيلي بود به حمايت از رياست جمهوري سالوادور
آلنده پرداخت و سال بعد برنده جايزه نوبل شد. پابلو نرودا كه نام اصلياش
ريكاردو الي سر نفتالي ري يس باسوالتو بود سرانجام چهار روز پس از كودتاي پينوشه و
مرگ آلنده در شصت و نه سالگي درگذشت. بلنديهاي ماچوپيچو،سرود اعتراض،
اسپانيا در قلب ما، عاشقانهها، هوا را از من بگير خندهات را نه و پايان جهان از
كتابهاي ترجمه شده نرودا به زبان فارسي هستند.