گفت و شنود( نبض)

گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 17 دی -92

گفت و شنود( نبض)

گفتم : چرا سربازجو دست زده به خود زنی؟ به خودش زده تو دهنی

چرا جوش آورده ، شده بی تاب؟  این  نوکر گیر داده به   ارباب؟

گفت : دو پزشک بالای سر بیمار ،  معاینه کردند وتیمار

دست بردند زیر پتو برای رمز ، تااز بیمار گیرند نبض

پس از چند دفیفه کردند عیان ،  تا نظرشان کنند بیان

گفتند نیست جای نگرانی ،  اما بیمار پتو پس زد با حیرانی

معلوم شد که دو پزشک ، نبض هم گرفتند، آی زرشک

نبض گفت: مگه انگلیس آن همه کینه‌توزی علیه ایران نکرده و مگر هنوز هم به دشمنی‌های خود ادامه نمی‌دهد؟

گفت: مگه انگلیس آن همه کینه‌توزی علیه ایران نکرده و مگر هنوز هم به دشمنی‌های خود ادامه نمی‌دهد؟
گفتم: بر منکرش لعنت.
گفت: پس چه خبر شده که انگلیسی‌ها برای ورود به ایران ریسه شده‌اند؟!
گفتم: ولی قرار است مجلس از جایگاه نظارتی و وزارت اطلاعات از جایگاه امنیتی و وزارت خارجه از جایگاه مسئولیت سیاست خارجی خود اینگونه حرکت‌های مشکوک را کنترل کنند.
گفت: چند هفته قبل هیئت پارلمانی اروپا وارد کشور شد و با عوامل فتنه ملاقات کرد و بالاخره معلوم نشد کدامیک از دستگاه‌های مربوطه در وظیفه خود کوتاهی کرده است و هر کدام مسئولیت را به گردن دیگری انداختند.
گفتم: چه عرض کنم؟! دو تا پزشک بر بالین بیماری حاضر شده و دست زیر پتو بردند تا نبض بیمار را بگیرند و بعد از چند دقیقه هر دو اعلام کردند که مورد نگران‌کننده‌ای نیست. بیمار پتو را کنار زد و معلوم شد پزشکان در زیر پتو نبض همدیگر را گرفته‌اند!

گفت : سربازجوی بدتر ازابلیس ،گرفته پاچه دولت انگلیس

گفتم :  چرا سربازجوی کاسه لیس ؟ به انگلیس پریده این ابلیس پیس

گفت : پس ازاشفال سفارت انگلیس در تهران ، رژیم ضد بشری فرو رفت در بحران

رابطه دو کشور تنش زا شد شدید ، طرفین همدیگر کردند تهدید

حال سرباز جوی پلید ، میگه چرا پرونده سیاه شده سفید؟

چه جوابی داره بازار مکاره ؟ مدعیست در رأس  اموره و همکاره

چرا  خاموشه  هیأت رئیسه؟ نمیگه چرا انگلیس میره ریسه

چرا رژیم فتاده به پیسی و خواری ؟ برای ورود هیأت انگلیس کرده بی قراری

چرا نه مجلس، نه وزارت بد نام اطلاعات؟، نه وزارت خارجه، نه دستگاه تبلیغات

نگفتند  کدامین مسئوال کله پوک؟ قبول کرد یه  سفر مشکوک

 چرا  شکسته شد حرمت عزت؟ انگلیس توی  صف و نوبت

گفتم : چرا سربازجو دست زده به خود زنی؟ به خودش زده تو دهنی

چرا جوش آورده ، شده بی تاب؟  این  نوکر گیر داده به   ارباب؟

گفت : دو پزشک بالای سر بیمار ،  معاینه کردند وتیمار

دست بردند زیر پتو برای رمز ، تااز بیمار گیرند نبض

پس از چند دفیفه کردند عیان ،  تا نظرشان کنند بیان

گفتند نیست جای نگرانی ،  اما بیمار پتو پس زد با حیرانی

معلوم شد که دو پزشک ، نبض هم گرفتند، آی زرشک