طنزی که در محضر خامنه ای خوانده شد





۹شب گذشته در دیدار سالیانه شاعران با  خامنه ای ، سعید طلایی شعر طنزی را قرائت کرد.

فکرم همه جا هست ولی پیش خدا نیست
سجاده ی زر دوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ای دوست کجا نیست
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد! ابداً قصد ریا نیست!
از کمیت کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک ذره فقط کند تر از سرعت نور است
هر رکعت من حائز عنوان جهانی­ست...

در این جای شعر  خامنه ای می گوید  بدهید در گینس ثبت اش کنند.

این سجده سهو است و یا رکعت آخر؟
چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست!
بی دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقب مانده جدا نیست
هر سکه که دادند دو تا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکی­ست ربا نیست
از بس که پی نیم وجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست صفا نیست
گویند که گنجی ست به هر سجده، بیایید!
من رفتم و پیدا نشد ای دوست، نیا! نیست...
به به! چه نمازی­ست همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست...

در پایان باز هم  خامنه ای  به مزاح این جمله را بیان کرد: خدا ان شاء الله این نماز رو از شما قبول کنه!