گزیده خبرهای 3 مهر -93 قسمت 3

گزیده خبرهای 3 مهر -93 قسمت 3
معاون سازمان حج و زیارت با بیان اینکه متأسفانه مشکل مواد مخدر یکی از معضلات جدی ما در موسم حج است، گفت: تاکنون بیش از ۵۰ نفر از سراسر کشور به دلیل مشکل مواد مخدر از رفتن به خانه خدا بازمانده‌اند.ناصر خدر نژاد که هم‌اکنون در مدینه منوره به سر می‌برد در گفت و گو با فارس گفت: متاسفانه مشکل مواد مخدر یکی از معضلات جدی ما در موسم حج است و تاکنون بیش از 50 نفر از زائران از سراسر کشور به دلیل حمل مواد مخدر از اعزام به خانه خدا بازماندند.وی ادامه داد: این در حالی است که هنوز پروازهای برخی از شهرهای ما آغاز نشده است و اگر ما بتوانیم مشکل آنها را حل کنیم با پروازهای بعدی اعزام می‌شوند اما اگر آنها مشکل اعتیاد داشته باشند ویزای آنها لغو شده و افرادی که در لیست انتظار هستند جایگزین آنها می‌شوند.معاون سازمان حج و زیارت ادامه داد: خوشبختانه بجز این موضوع در موسم حج امسال تاکنون مشکل خاصی مشاهده نشده است و در بازدیدهایی که به همراه سرپرست حجاج ایرانی از هتل‌ها انجام داده‌ایم شاهد هستیم که همه زائران از روند اجرایی حج امسال ابراز رضایت کردند.خدر نژاد ادامه داد: بحث انعقاد قرارداد برای مسکن و هتل در سال آینده در مدینه منوره را آغاز کردیم و امیدوار هستیم با توجه به مشکل کمبود هتل در مدینه، بتوانیم تا پایان عملیات حج، موضوع اجاره هتل‌های مدینه را به پایان برسانیم و به دنبال این هستیم که هتل‌های جدید را در گردونه خدمت‌رسانی به زائران قرار دهیم.وی همچنین به بحث تغذیه زائران اشاره کرد و افزود: با توجه به اینکه امسال نیروهای بسیار مجربی را برای آشپزخانه‌ها انتخاب کرده‌ایم، این افراد تنوع غذایی را در دستور کار خود قرار دادند و در نظرسنجی انجام شده تاکنون زائران از بخش تغذیه بیش از 93 درصد ابراز رضایت کردند که امیدوار هستیم این روند تا پایان عملیات حج ادامه یابد.معاون سازمان حج و زیارت درخصوص حمل و نقل زائران نیز گفت: خداروشکر تاکنون وضعیت بسیار خوبی را در این زمینه داشته‌این و هیچ شکایتی در این مورد تا این لحظه به ما نرسیده است و این نشان می‌دهد خدمت‌رسانی شرکت‌هایی که با آنها قرارداد داشته‌ایم تا این لحظه به خوبی انجام شده است.
سخنگوی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر از نجات دو شکارچی گرفتار در سد کرج خبر داد.حسین درخشان در گفت‌وگو با ایسنا در تشریح جزئیات این خبر گفت: در ساعت 20 شب گذشته (سه شنبه) از طریق تماس مردمی با مرکز فوریت‌های امدادی 112، امدادگران پایگاه چالوس در جریان گرفتار شدن دو تن قرار گرفتند.وی با بیان اینکه بلافاصله دو تیم جستجو به ضلع شرقی سد کرج واقع در محور کرج چالوس اعزام شدند گفت: امدادگران پس از ساعت‌ها توانستند دو شکارچی گرفتار در محل را بیابند.سخنگوی سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر با بیان اینکه این دو شکارچی به دلیل تاریکی هوا راه خود را گم کرده بودند، گفت: سرانجام امدادگران این دو نفر را نجات دادند. 
یک اسقف اعظم کلیسای کاتولیک به اسم «یوزف وسولوسکی» که قبلا سفیر واتیکان در جمهوری دومینیکن بوده به اتهام کودک‌آزاری بازداشت شده است.به گزارش ایسنا، این اسقف اعظم سابق متهم است که در دوره مسئولیت خود در جمهوری دومینیکن برای داشتن رابطه غیراخلاقی با کودکان و سوءاستفاده جنسی از آنها پول می‌پرداخته است.به گزارش یورونیوز، یک سخنگوی واتیکان گفت: پاپ فرانچسکو، رهبر کاتولیک‌های جهان که بنا به اعلام قبلی خود، کمترین انعطافی نسبت به کودک‌آزاری ندارد، دستور بازداشت این اسقف ارشد را داده و پلیس واتیکان نیز او را دستگیر کرده است.با این حال یوزف وسولوسکی برای روشن شدن برخی ابهامات در حال حاضر در بازداشت خانگی به سر می‌برد
فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی گفت: همسرم به منظور درمان ناراحتی های دستگاه گوارشی به بیمارستان منتقل شده است.به گزارش ایرنا، فاطمه کروبی در گفت وگوی خود با یک سایت خبری که سه شنبه (دیروز) انجام شده، از بستری شدن مهدی مهدی کروبی در بیمارستان خبر داده است.به گفته فاطمه کروبی، او در یک سال گذشته چند عمل جراحی داشته و اکنون مبتلا به بیماری زوناست وروند درمان تاکنون در خانه انجام می شده است.بنا بر این گزارش، علت انتقال مهدی کروبی به بیمارستان، تشدید مشکلات گوارشی اوست که به گفته همسرش درمان آن در بیمارستان تحت نظر پزشکان معتمد خانواده در حال انجام است.فاطمه کروبی همچنین همکاری ماموران با خانواده، انجام روند درمانی، انتقال مهدی کروبی به بیمارستان و تیم پزشکی را خوب توصیف کرده است. 
زن 75 ساله‌ای در حمله مرگبار یک سگ وحشی به کام مرگ فرو رفت. این حادثه در روستای مرزرود ساری هنگامی رخ داد که این پیرزن در حیاط خانه‌اش مشغول کار بود.بنابر این گزارش، با مراجعه مردی به نام «فتح‌الله» به پاسگاه خزرآباد ساری مبنی بر اینکه خواهر 75 ساله وی به نام «خیرالنساء» به دلیل حمله یک سگ جان خود را از دست داده است، مأموران در جریان قرار گرفتند.پلیس بلافاصله با حضور در محل حادثه تحقیق در این باره را آغاز کرد تا اینکه مشخص شد سگ مهاجم متعلق به پسر ناتنی قربانی حادثه است.براساس تحقیقات مأموران، قربانی حادثه در حیاط خانه‌اش مشغول به کار بود که ناگهان از سوی سگی که توسط پسر ناتنی‌اش در خانه نگهداری می‌شد مورد حمله قرار گرفت.در ادامه این گزارش آمده است، این زن 75 ساله که از ناحیه گردن زخمی شده بود هنگام انتقال به بیمارستان به علت شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد.منبع: ایران
بدون شک اگر آخوندهای حکومتی یا آقازاده های شان پیدا کرده بودند بالا می کشیدند چون د زد ومفت خور وغارتگرند
اين بار نوبت كارگر شهرداري انديمشك بود كه يك كيف پر از طلا و پول را پيدا كند و بدون هيچ چشمداشتي آن را به صاحبش برگرداند. ارزش ريالي كيف طلا، 500 ميليون ريال بود.ساعت يك و نيم نيمه‌شب؛ جز صداي جاروكشي چهار كارگر شهرداري كه به اتفاق هم مشغول تميز كردن خياباني در انديمشك بودند، صداي ديگري شنيده نمي‌شد. جاروكشي كه تمام شد، تصميم گرفتند به خانه برگردند. بختيار هم يكي از همين مردان بود. داشت آماده مي‌شد كه به خانه و نزد زن و بچه‌اش برود كه تلفن همراهش به صدا درآمد. پشت خط كريم طرفيان سركارگرش بود. به او گفت كه در يكي از خيابان‌ها مشكلي پيش آمده و بهتر است به آنجا بيايد. بختيار هم رفت. جوي آب به خاطر زباله‌هايي كه مردم در آن رها كرده بودند، دچار گرفتگي شده بود و بايد باز مي‌شد. هر دو به كمك هم راه آب را باز كردند و كار كه تمام شد، سوار موتور شدند تا به خانه برگردند.

كيفي پر از طلا وسط خيابان
درست در زماني كه بختيار و كريم سوار بر موتور به سمت خانه حركت مي‌كردند، كيف مشكي رنگ هم وسط خيابان رها شده بود. خيابان سوت و كور و بدون حتي عبور يك عابر يا خودرو بود. دو مرد سوار بر موتور با هم مشغول حرف زدن بودند كه ناگهان چشم بختيار به كيف افتاد. هر دو از موتور پياده شدند و كيف را از روي زمين برداشتند. بختيار مي‌گويد: «داخل كيف را نگاه نكرديم و همان‌طور دربسته به دفتر حضور و غياب نگهباني برديم. در دفتر كيف را باز كرديم و داخلش را نگاه كرديم پر از طلا بود؛ طلاهايي كه برق عجيبي داشتند. سينه‌ريز، گوشواره، دستبند، سكه بهار آزادي و مقداري ارز خارجي در كيف وجود داشت. كاغذ خريد طلاها هم كنارشان بود. نگاه كه كرديم، ديديم آدرس درج شده روي كاغذ متعلق به يك طلافروشي در همان خياباني است كه جوي آب گرفته را باز كرده بودمثبت فيلم در دوربين مدار بسته
صبح كه آفتاب بالا آمد، كريم دوست بختيار با شهردار انديمشك تماس گرفت و او را درجريان پيدا شدن كيف پر از طلا قرار داد. شهردار هم به او گفت كه كيف را همانجا كه هست نگه دارد و در را قفل كند تا روز شنبه به موضوع رسيدگي كند. دو مرد كه استرس گم شدن طلاها را داشتند، در را قفل كردند و رفتند. در حالي كه كيف حاوي طلاها در دفتر حضور و غياب شهرداري مانده بود، صاحب كيف وقتي متوجه شد كه كيف طلاها را گم كرده است، آرام و قرار نداشت و به اين فكر مي‌كرد كه كيف دست چه كسي افتاده است. اما نمي‌توانست دست روي دست بگذارد و به همين خاطر به نيروي انتظامي مراجعه كرد و موضوع را به آنها گفت. ماموران كه در جريان گم شدن كيف حاوي طلا قرار گرفته بودند، اقدامات خود را براي پيدا كردن كيف آغاز كردند و در اولين مرحله، خياباني كه احتمال مي‌رفت كيف گم شده باشد را جست‌وجو كردند. دوربين مداربسته نصب شده در مغازه طلافروشي سرنخ مهمي بود كه ماموران نيروي انتظامي به آن دست پيدا كردند. فيلم را بازبيني كردند. دوربين‌ها دقيقا لحظه‌يي را كه كيف وسط خيابان افتاده و بختيار آن را برداشته بود، ثبت كرده بودند. ماموري كه فيلم را نگاه مي‌كرد، احساس كرد كه كارگر را مي‌شناسد. حسش درست بود. او بختيار بود. كارگر شهرداري كه هر شب خيابان را جارو مي‌كشيد و بارها و بارها او را در خيابان ديده بود.دنياي ديگري هم وجود دارد
مامور نيروي انتظامي بلافاصله از طريق شهرداري شماره بختيار را پيدا كرد و با او تماس گرفت. بختيار مي‌گويد: «صبح روز جمعه مشغول انجام كارم بود كه تلفنم زنگ زد. جواب كه دادم مامور بود كه به من گفت كيف طلا پيدا كردي؟ من هم گفتم بله پيدا كردم. گفت كه كجا مي‌توانيم همديگر را ببينيم؟ صاحب كيفي كه تو پيدا كرده‌يي، همراه من و حسابي نگران است. در دفتر خدمات شهرداري با او قرار گذاشتم و آمد. باورتان نمي‌شود صاحبش كه آمد اصلا باورش نمي‌شد ما كيفش را پيدا كرده باشيم. دخترش كه همراهش بود نيز مي‌گفت شما مي‌خواهيد ما را اذيت كنيد. وقتي كيف را به او دادم، در عين حيرت‌زدگي، بسيار خوشحال بود. با اينكه مژدگاني به من نداد، اما براي تشكر از من پلاكاردي را در يكي از خيابان‌ها نصب كرده و به خاطر پيدا شدن كيفش تشكر كرده است. پيدا شدن اين همه طلا وسوسه را به جان هركسي مي‌اندازد. من هم مثل بقيه يك آدم هستم. من در خانه پدرم زندگي مي‌كنم و ماهي 700 هزار تومان درآمد دارم. تازه زن و بچه دارم و زندگي هم خرج‌بردار است. اما حتي يك لحظه هم به فكرم خطور نكرد كه دست به آن طلاها بزنم و چيزي از روي‌شان بردارم. به هرحال خدا و دنياي ديگري هم وجود دارد.