گزیده ها قسمت پنجم

گزیده ها قسمت پنجم 11 تیر - 97
معامله اوراق سکه شاید وقتی دیگر!
 در روزهای گذشته شنیده شد که افرادی در طرح پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی تعداد زیادی سفارش ثبت کرده بودند این موضوعات و حواشی مربوط به آن سبب شد یکی از نمایندگان مجلس در این مورد موضع گیری کند. علی بختیار در رابطه با جزئیات طرح دو فوریتی ممنوعیت واگذاری سکه به صورت نامحدود، بیان کرد: متاسفانه ما افرادی داریم که ۳۰ تا ۴۰ هزار سکه پیش خرید کرده‌اند. در حالی که قرار بود اوراق گواهی سکه پیش فروش از امروز در بورس کالا داد و ستد شود به دلایلی این موضوع به تعویق افتاده است. به گزارش ایسنا، در روزهای گذشته شنیده شد که افرادی در طرح پیش فروش سکه توسط بانک مرکزی تعداد زیادی سفارش ثبت کرده بودند این موضوعات و حواشی مربوط به آن سبب شد یکی از نمایندگان مجلس در این مورد موضع گیری کند. علی بختیار در رابطه با جزئیات طرح دو فوریتی ممنوعیت واگذاری سکه به صورت نامحدود، بیان کرد: متاسفانه ما افرادی داریم که ۳۰ تا ۴۰ هزار سکه پیش خرید کرده‌اند. در این طرح در واگذاری سکه‌ها محدودیت در نظر گرفته می‌شود؛ به عنوان مثال اگر کسی ۳۰ تا ۴۰ هزار سکه پیش خرید کرده باشد، ۱۰ سکه را تحویل می‌گیرد و مابقی پول به آن باز می‌گردد. از طرفی بانک مرکزی اعلام کرده بود که از امروز گواهی سپرده سکه در بورس کالا داد و ستد می شود اما در نهایت این موضوع محقق نشد. شنیده شده مسئولان هنوز درباره پرداخت مالیات از سوی خریداران اوراق سکه در این طرح به توافق نرسیده اند. این در حالی است که اوراق سلف موازی در بورس کالا معاف از مالیات است و اگر اوراق پیش فروش بخواهد در بورس کالا داد و ستد شود قاعدتا مالیاتی نباید به آن تعلق گیرد. از طرفی موضوع مربوط به افرادی که تعداد زیادی سکه پیش خرید کرده اند هنوز حل نشده است و مشخص نیست که این افراد به تعداد سفارششان سکه می‌گیرند یا حداکثر ۱۰ سکه خواهند گرفت. البته طبیعی است که اتخاذ این تصمیم می تواند به اعتماد بازار ضربه وارد کند، چرا که در هنگام پیش فروش هر شخصی قانونا می‌توانست به هر تعداد سکه بخرد بسیاری معتقدند این موضوع باید در هنگام پیش فروش اعلام می‌شد و متولیان امر از ایجاد رانت در این مورد جلوگیری می‌کردند. در هر حال این موضوعات سبب شده معامله اوراق پیش فروش سکه در بورس کالا تاکنون عملیاتی نشود.
عراق از لیست سیاه خارج شد
اقدام بانک مرکزی عراق در زمینه رفع کاستی ها، پایبندی به توصیه‌های گروه ویژه اقدام مالی و فراهم کردن الزامات مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم از محور‌هایی است که در توضیح خروج عراق از لیست سیاه مطرح شده است. عراق بشکل رسمی و کامل از لیست سیاه پیگیری گروه ویژه اقدام مالی (FATF) خارج شد. به گزارش ایرنا، بانک مرکزی عراق روز یکشنبه در بیانیه‌ای با اعلام این خبر افزود: گروه ویژه اقدام مالی رسما خروج عراق را از لیست سیاه پیگیری خود اعلام کرد. بر اساس بیانیه، این امر در پی تحقق پیشرفت‌های فراوانی صورت گرفت که بانک مرکزی عراق و دفتر مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم در این کشور در زمینه مقابله با پولشویی بدست آوردند. اقدام بانک مرکزی عراق در زمینه رفع کاستی ها، پایبندی به توصیه‌های گروه ویژه اقدام مالی و فراهم کردن الزامات مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم از محور‌هایی است که در توضیح خروج عراق از لیست سیاه مطرح شده است. در این گزارش همچنین به تصویب قانون مبارزه با پولشویی در عراق در سال ۲۰۱۵ و صدور دستورالعمل ها، ضوابط و مقررات مربوط و نیز تاسیس و فعالیت شورای مبارزه با پولشویی و نیز کمیته توقیف دارایی تروریست‌ها در این کشور اشاره شده است. گروه ویژه اقدام مالی (به اختصار FATF) یک سازمان بین دولتی است که در سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۷) با ابتکار گروه ۷ با توجه به سیاست‌های توسعه برای مبارزه با پول‌شویی تاسیس شد. اهداف این سازمان در تعیین استاندارد‌ها و ارتقای اجرای موثر اقدامات حقوقی و عملی برای مقابله با پولشویی، تامین مالی تروریسم و دیگر تهدیدات وارد بر انسجام سامانه مالی جهانی، خلاصه می‌شود. دبیرخانه FATF در مقر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه پاریس مستقر است.
جنایت؛ پایان رابطه زن و مرد متاهل
متهم در پاسخ به این سؤال که چرا به همسرش وفادار نمانده ‌است، گفت: زن من زن خوبی است، اما شیما خیلی خوب، فهیم، باشخصیت و با‌احساس بود ضمن اینکه من فکر می‌کردم مثل شیما که نیاز به محبت دارد نیاز به محبت دارم و به همین خاطر هم به‌هم نزدیک شدیم. عشق ممنوعه زن و مرد متأهل باعث درگیری شد که در جریان آن مرد، زن جوان را کشت و جسدش را به بیابان منتقل کرد. به گزارش شرق، سال 95 خانواده زنی جوان به نام شیما به پلیس گزارش دادند این زن گم شده ‌است. آنها گفتند شیما شب سال تحویل از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته ‌است. مدتی بعد مأموران جسد زنی را با مشخصاتی که خانواده شیما داده بودند، پیدا کردند. بعد از اینکه اولیای‌دم تأیید کردند جسد متعلق به شیما است، تحقیقات برای مشخص‌کردن راز جنایت آغاز شد. تحقیقات بعدی نشان داد شیما هرچند متأهل بوده، اما با مردی به نام سامان رابطه داشته و روز آخر قبل از ناپدید‌شدن با او تماس گرفته بود. به این ترتیب، سامان بازداشت و بازجویی شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من و شیما مدتی بود با هم رابطه داشتیم روز حادثه او به دیدن من آمد و گفت می‌خواهد با من رابطه داشته باشد. ما سر این موضوع با هم بحث کردیم و بعد هم من دستم را روی سینه‌اش گذاشتم و هل دادم که باعث مرگش شد. متهم گفت: جسد را برادرم به بیابان برد من در جریان نبودم. پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. روز گذشته جلسه محاکمه متهمان در شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس اولیای‌دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام را قبول ندارم چون واقعا عمدی برای کشتن در کار نبود. او که به‌شدت گریه می‌کرد، گفت: دو سال قبل از این حادثه من با شیما آشنا شدم. واسطه این کار خانمی به نام رعنا بود که آشنای هردوی ما بود. رعنا به من گفت دوستش شیما مبل می‌خواهد و از آنجایی که من هم کارگاه مبل‌سازی داشتم، یک روز شیما به کارگاه من آمد و مدل‌ها را دید. قرار شد تصمیم بگیرد و به من خبر دهد. شماره تلفنم را گرفت و از آن به بعد بود که ما با هم ارتباط داشتیم. این ارتباط دو ماه طول کشید من و شیما به‌شدت به هم وابسته شدیم. او زنی برازنده‌، تحصیل‌کرده و خانم بود. از آنجایی که رعنا به من گفته ‌بود بیوه ‌است از اینکه به او نزدیک شوم ترسی نداشتم. تا اینکه بعد از دو ماه متوجه شدم متأهل است. یک روز به او گفتم رعنا همه واقعیت را به من گفته. شیما گریه کرد و گفت: من با شوهرم رابطه خوبی ندارم. او من را اذیت می‌کند و اختلافات شدیدی با هم داریم می‌خواستم از همان ابتدا به تو بگویم که همسر دارم، اما رعنا گفت که تو آدمی مذهبی هستی و اگر این موضوع را مطرح کنم رابطه‌ات را با من قطع می‌کنی به همین دلیل هم پنهان کردم. متهم ادامه داد: بعد از فاش‌شدن این موضوع من با او قطع رابطه کردم و گفتم دیگر نمی‌خواهم او را ببینم. او مدام به من زنگ می‌زد وقتی جواب نمی‌دادم از شماره غریبه به من زنگ می‌زد تا اینکه دو سال گذشت. روز حادثه او با من تماس گرفت و از من خواست که برای آخرین‌ ‌بار همدیگر را ببینیم. او گفت یکی از نزدیکانش فوت کرده و از آنجایی که وابستگی زیادی بین آنها بوده، خیلی ناراحت است. به من گفت فقط تو می‌توانی من را آرام کنی. وقتی شیما به کارگاه آمد کارگاه تعطیل بود و من تنها بودم خیلی گریه کرد من از گریه‌هایش ناراحت شدم. می‌گفت فشار زندگی روی او زیاد است. بعد خواست با هم رابطه داشته ‌باشیم. من امتناع کردم، نزدیک‌تر آمد بازهم من امتناع کردم و خودم را دور کردم یک‌دفعه عصبانی شد و سرش را به دیوار کوبید دستم را روی سینه‌اش گذاشتم و هلش دادم تا شاید آرام شود اما از حال رفت. فکر کردم بیهوش شده با خودم گفتم از مغازه خارج شوم حتما به‌هوش می‌آید و می‌رود. وقتی به مغازه برگشتم، دیدم به‌هوش نیامده و فوت کرده ‌است. خیلی ترسیده ‌بودم، باورم نمی‌شد چنین اتفاقی افتاده ‌است. به خانه مادرم رفتم و گفتم می‌خواهم یکی، دو ساعتی بخوابم. خیلی گریه کرده‌ بودم خوابم برد با خودم گفتم بیدار شوم حتما فکری می‌کنم و خودم را به مأموران معرفی می‌کنم. برادرم بیدارم کرد گفت کلید کارگاه را می‌خواهد تا مبل‌های خواهرمان را به خانه‌اش ببرد. مجبور شدم به برادرم بگویم چه شده ‌است. او دو قرص آرام‌بخش به من داد و من خیلی عمیق خوابیدم وقتی بیدار شدم شب بود به برادرم گفتم چه کردی، گفت جسد را به بیابان‌های اطراف تهران برده و رها کرده ‌است. متهم گفت: خیلی ناراحت شدم به برادرم گفتم اصلا چرا خودت را دخالت دادی؟ گفت که می‌خواسته به من کمک کند. بعد از 45 روز هم دستگیر شدم. متهم در پاسخ به این سؤال که آیا متأهل است یا مجرد، گفت: من متأهل بودم و زنم را هم دوست داشتم و مشکلی با هم نداشتیم. وی همچنین در پاسخ به این سؤال که چرا به همسرش وفادار نمانده ‌است، گفت: زن من زن خوبی است، اما شیما خیلی خوب، فهیم، باشخصیت و با‌احساس بود ضمن اینکه من فکر می‌کردم مثل شیما که نیاز به محبت دارد نیاز به محبت دارم و به همین خاطر هم به‌هم نزدیک شدیم. بعد از گفته‌های متهم، وکیل‌مدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیاتش را مطرح کرد. در پایان هیئت قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.
شکایت به اتهام تعرض بعد از ناامیدی از ازدواج
 اولین‌بار رامین من را به خانه مادرش دعوت کرد و به‌زور به من تعرض کرد، بعد که اعتراض کردم گفت می‌خواهد با من ازدواج کند. پنج سال با همین وعده با من در ارتباط بود و در نهایت وقتی به او گفتم که چه زمانی به خواستگاری من می‌آیی؟ گفت قصدی برای ازدواج با من ندارد. از آنجایی که زندگی‌ام تحت‌تأثیر قرار گرفته‌ بود، اقدام به خودکشی کردم، ولی نجاتم دادند دختر جوان وقتی از پسر مورد علاقه‌اش جواب رد شنید، به خاطر پنج سال رابطه‌ای که با هم داشتند، به دادگاه شکایت کرد و مدعی ‌شد مرد جوان او را اغفال کرده ‌است. به گزارش شرق، این دختر جوان به نام کتایون که اوایل سال جاری به دادسرا شکایت کرده‌ بود، ادعا کرد مردی به نام رامین او را اغفال کرده و پنج سال مورد آزارواذیت قرار داده ‌است. این دختر به مأموران گفت: اولین‌بار رامین من را به خانه مادرش دعوت کرد و به‌زور به من تعرض کرد، بعد که اعتراض کردم گفت می‌خواهد با من ازدواج کند. پنج سال با همین وعده با من در ارتباط بود و در نهایت وقتی به او گفتم که چه زمانی به خواستگاری من می‌آیی؟ گفت قصدی برای ازدواج با من ندارد. از آنجایی که زندگی‌ام تحت‌تأثیر قرار گرفته‌ بود، اقدام به خودکشی کردم، ولی نجاتم دادند. ضمن اینکه چند ماه قبل از اینکه رامین به من بگوید دیگر من را دوست ندارد و نمی‌خواهد با من ازدواج کند، فهمیدم با چند دختر دیگر هم ارتباط دارد. با بازداشت پسر جوان او ادعا کرد رابطه‌ای با دختر جوان نداشته ‌است. او گفت: من با برادر کتایون دوست بودم و با هم به باشگاه می‌رفتیم. دوستی ما عمیق شد و رابطه خانوادگی پیدا کردیم و در این مدت کتایون هم با من دوست شد، اما رابطه خاصی با هم نداشتیم. متهم ادامه داد: روابط ما آن‌قدر صمیمی‌ شد که حتی آنها خانه‌شان را در شهرستان در اختیار من قرار دادند، چون من دانشگاه قبول شده‌ بودم و باید به شهرستان می‌رفتم. بعد از دانشگاه بود که کتایون به من ابراز علاقه کرد و گفت من را دوست دارد و می‌خواهد با من ازدواج کند، اما من گفتم که به او علاقه‌ای ندارم. گفتن این حرف برایم خیلی سخت بود، چون رابطه خوبی با خانواده کتایون داشتم و او را هم دوست داشتم، اما نه برای ازدواج. وقتی کتایون از من ناامید شد خودکشی کرد، موضوع را که شنیدم خیلی ناراحت شدم و حتی برای دیدارش به بیمارستان رفتم؛ او یک‌بار دیگر امیدوار شد البته برای خانواده‌اش توضیح دادم که آمدنم به این دلیل بود که آنها خیلی به من لطف داشتند و من نمی‌توانستم نسبت به کتایون بی‌تفاوت باشم. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شد، باز هم به او گفتم که نمی‌خواهم ازدواج کنم و اینکه با چه کسی رابطه دارم، به او ربطی ندارد. ضمن اینکه من رابطه‌ای با کتایون نداشتم و آنچه درباره اغفال می‌گوید کذب محض است. با توجه به مطرح‌شدن عنوان تجاوز به عنف، پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز برگزار شده‌ بود، ابتدا دختر جوان در جایگاه حاضر شد و گفت: متهم به من تجاوز به عنف کرده ‌است. او به من وعده ازدواج داد و من را اغفال کرد. وقتی قاضی از او پرسید آیا می‌دانی معنی تجاوز به عنف این است که فردی به‌زور با تو رابطه جنسی برقرار کند؟ دختر جوان گفت: نه. هیچ اجباری نبود، اما به من وعده ازدواج داد و من هم قبول کردم. ولی او زیر حرفش زد اگر به من می‌گفت که قصد ندارد با من ازدواج کند، هرگز تن به این رابطه نمی‌دادم. خواهر رامین در جریان است که او من را چندبار به خانه‌ مادرش برد و با من رابطه برقرار کرد. سپس مرد جوان در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من هیچ قولی به کتایون ندادم. ما هیچ رابطه خاصی با هم نداشتیم و فقط من با برادر کتایون دوست بودم؛ اتهامات را قبول ندارم. با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی پرونده وارد شور شدند و متهم را به شلاق و 2 سال تبعید محکوم کردند.