فخاری در گفتوگو با ایلنا:
رویکرد دستوری در مورد لباس و سبک زندگی افراد با واقعیت زندگی روانی - اجتماعی آدمها ناسازگار است/ تنشهای هولناک دو سال اخیر را با دوربین و بگیر و ببند نمیتوان مدیریت کرد۸-اردیبهشت-۱۴۰۲
عجیب است به جز نیروهای امنیتی - اطلاعاتی- پاسداری وقضایی و خامنه ای ر مال وآخوندهای مفت خور غیرمولد وانگل مریدان زن ستیتز خامنه ای رمال بقیه جناح های غالب ومغلوب و.... مخالف اعمال حجاب اجباری اند. ولی گوش شنوایی به افزایش اعتراضات حجاب اجباری وجودندارد!
عضو پیشین شورای شهر تهران گفت: در حالی که مسائل کشور در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطزیستی سال به سال پیچیدهتر و پرشمارتر شده، محدود کردن چالش کنونی به حجاب دستوری پرسشانگیز است. بخش چشمگیری از جامعهی فرسوده از فشارهای سنگین اقتصادی-اجتماعی میخواهد رنج و ناخرسندی خود را بیان کند که امروزه در پس زدن اجبار در امور شخصی آن را نمایان میسازد.الهام فخاری عضو پیشین شورای شهر تهران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که اخیرا موضوع حجاب به بحث مورد مناقشهای بین جامعه و حاکمیت و فعالان سیاسی و دستگاهها تبدیل شده است در این خصوص چه راهکاری وجود دارد که ضمن تامین رضایت مردم عرف جامعه هم در مورد حداقلی از حجاب رعایت شود، گفت: در حالی که مسالههای کشور در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطزیستی سال به سال پیچیدهتر و پرشمارتر شده، محدود کردن چالش کنونی به حجاب دستوری پرسشانگیز است. از یکسو بخش چشمگیری از جامعهی فرسوده از فشارهای سنگین اقتصادی-اجتماعی میخواهد رنج و ناخرسندی خود را بیان کند که امروزه در پس زدن اجبار در امور شخصی آن را نمایان میسازد.وی افزود: از سوی دیگر نهادهای حاکمیت یکدستترشده و بدون توجه به هشدارهای متخصصان، خواستهاند از فشار بیشتر برای سبک زندگی دستوری برای مهار ناخرسندیها و اداره امور بهره بگیرند. این که یک مسالهی مورد مناقشه و نیازمند گفتوگو و توافق عرفی و اجتماعی را بهمثابه یک خاکریز یا خط قرمز تلقی کردهاند، نه تنها مسالهای را حل نمیکند بلکه با این کشمکش گره را کور میکنند. رویکرد دستوری و یکسانسازی لباس و سبک زندگی مردم، با واقعیت زندگی روانی-اجتماعی آدمها ناسازگار است. فشار آوردن در خردترین جنبههای زندگی آدمها یک جایی با پس زدن و نافرمانی روبرو میشود آنهم موضوعی که مور بحث و مناقشه بوده و میان فقیهان هم درباره آن ناهمرایی وجود داشته است.فخاری تصریح کرد: این که نهادهای حاکمیتی بهجای پاسخگویی و پرداختن به کارهای بنیادی ازجمله فراهمسازی خانه، کار، آموزش، بهداشت و درمان و بهزیستی اجتماعی با عنوان حجاب در جزئیترین مناسبات و فضاها و کارها، رویهی دستوری تحقیرآمیز و برخوردهای فراقانونی در پیش گرفتهاند، جای پرسش دارد. بسیاری از شخصیتهای سیاسی و متخصصان هم بارها در این ماهها این پرسش را گفتهاند ولی وقتی پاسخی دریافت نمیکنید و همچنان در بر همان پاشنه میچرخد، پس معلوم میشود از سر ناآگاهی نیست. یک هستهی یکدست در قدرت بنا به تحلیلی که داشته این راهبرد را برای مهار ناخرسندی و پرسشگری در زمینههای گستردهتر یعنی اقتصاد و روابط خارجی و ... بهکار میگیرد و گمان میکند که از این راه میتواند وضعیت را اداره کند، این فرضیه دچار مساله است.وی افزود: تنظیم پوشش یک توافق عرفی و اجتماعی مبتنی بر جامعهپذیری و درونیشدن فرهنگی است. شما لباس رنگین و هویتمند محلی و بومی را که از زندگی مردم بزدایید، یکسانسازی اجباری پوشش بهطور انحصاری تجارت خصوصی راه بیاندازید، گوناگونی فرهنگی و نیاز آدمها به تنوع و رنگ را نادیده بگیرید و گمان کنید همه باید به سلیقه شما بپوشند و زندگی کنند، نتیجه جز چنین واکنشهای انفجاری در پی ندارد. این یک خطای راهبردی است که بر چنین موضوعی این همه تاکید نامتناسب بشود. نباید در موضوعی فرهنگی_عرفی مداخله بیش از حد بشود و آن را تبدیل به شیوه ابراز انتقاد و مخالفت کنیم. این واکنشها پیامی است از ناخرسندی آدمها از کیفیت زندگی، از نابرابری در بهرهبرداری از سرمایه و فرصتها، از ناشاد بودن جامعه. با زور نمیتوان کسی را وادار به پذیرش کاری یا چیزی کرد، حتی فرمانبری گویای پذیرش درونی نیست. فشار زیاد آوردن سطح شیشهای باورها و ارزشها را درهم میشکند.فخاری در پاسخ به این سوال اخیرا آقای رادان در مورد سیستمهای کنترل حجاب صحبت کردند اجرای چنین چیزی چه اثراتی دارد آیا این را به عنوان راهکار میپذیرید یا بیشتر موجب شکاف در جامعه خواهد شد، گفت: این کشمکش و تنشهای هولناک یکی دو سال اخیر را با دوربین و بگیر و ببند و برانگیختن مردم برای آسیب زدن به یکدیگر و ... نمیتوان مدیریت کرد. نتیجهاش گسست بیشتر، بیزاری و خشونت و تحریکپذیری بیشتر خواهد شد.وی افزود: اگر بخشی از جامعه در واکنش به رخدادها و رفتارها، به توهین و تحقیر، به نادیده گرفتن خواستهها و بیپاسخ گذاشتن پرسشها در قالب چنین رفتاری عمل کرده علتش این است که نهادهای مسئول و متصدی موضع خدمتگزار و حتی برابر با مردم نشان ندادهاند. شما باید با مردم، به مثابه مرجع اصلی قدرت یک کشور و مالکان اصلی یک سرزمین، گفتوگو کنید، با نهادهای مدنی و تخصصی با نخبگان و چهرهها به مثابه نمایندگان از سلیقهها و گروههای مختلف بیانگر خواست عمومی همفکری کنید و بگذارید جامعه در شرایط آرام و پایدار تعادل خود را برقرار کند.فخاری تصریح کرد: اینکه هر روز یک دستور بدهید، تهدیدی یا تشویقی، و بهویژه به رویه و ابزارهای شرطیسازی متوسل شوید، برای جامعهی پویای امروز نه تنها سودمند نخواهد بود بلکه ماجرا پیچیدهتر خواهد شد و خودتان موجب بیاعتبار شدن فرمانها خواهید شد. نگاه تودهای به جامعه در تجربهی جهانی در تاریخ شکست خورده است، برای حل این مساله و گرهای که روزبهروز بدتر میشود، باید از موضع بالا به وضعیت خدمتگزار پاسخگو تغییر وضعیت بدهند، با گروههای مدنی به گفتوگو بنشینند و در یک توافق مبتنی بر فرهنگ روش حل مساله در پیش بگیرند.وی در پاسخ به این سوال که اساسا با زیرساختهای موجود در کشور چقدر احتمال پیادهسازی اظهارات آقای رادان با موفقیت وجود دارد، گفت: همه منابع کشور را میتوان صرف یک مناقشه اینچنینی کرد؟! آیا اگر هم بشود انجام چنین کاری با اصول حکمرانی شایسته سازگاری دارد؟ کنار خیابان های شما آدم های گرسنه در سطح آشغال دنبال خوراک بگردند، مردم روزبهروز روز فقیرتر بشوند درهمان حال شما بودجه ملی را صرف ابزارهای کاری کنید که مساله ای را حل نمیکند؟فخاری در پاسخ به این سوال که در برخی کشورهای اسلامی شاهد الگوهایی از پیاده سازی حجاب هستیم چقدر میتوان از آن الگوها در ایران هم استفاده کرد، گفت: بهترین سازوکار پذیرش اجتماعی در قالب توافق های نانوشته فرهنگی و عرفی است. فشار بیش از حد و مداخله و کاوش در همه زندگی شخصی آدمها نتیجهای جز ملال و سرخوردگی و واکنش های انفجاری چیزی در پی ندارد. قانون برای حفظ حریم حقوقی متقابل آدمهاست، نه برای کوبیدن برتری سلیقه یک عده بر سر اکثریت جامعه. پوشش موضوعی فرهنگی است و فرهنگ دستوری پدید نیامده، دگرگون نشده و قالب نمیگیرد.وی افزود: نمونه تاریخی اش چه در برسر کردن چه از سر کندن توسط حاکمان در تاریخ این کشور درسآموز است. البته رویکرد مدیریتی دستوری قبلا بهکار رفته و همهی پژوهشهای فرهنگی اجتماعی و روانشناختی موجود در پژوهشگاههای رسمی هم گویا است که رویکرد دستور و اجبار به بالندگی و پویایی فرهنگی آسیبهای بزرگی زده و میزند. مردم و نهادهای مردمی و خانواده و هنرمندان و کنشگران فرهنگی هستند که میتوانند به برقراری تعادل و آرامش در جامعه کمک کنند، نه اسلحه و دوربین. کاربرد دوربین و جنگافزار در پاسداری از جان و مال و امنیت است. قانون برای سامانبخشی به زندگی اجتماعی مردم است. اینکه قانون را آنقدر دستکاری کنید که بیشتر مردم بالقوه یا بالفعل مجرم، متهم یا ناقض قانون تلقی شوند که هنر نیست، با اصل فلسفه و تعریف قانون در تضاد است.