دروغ نامه کیهان ۶ اردیبهشت -۱۴۰۲
کج و کوله! (گفت و شنود)
سربازجوعمدی برده ازیاد
رئیسی دژخیم با۶ کلاس
سواد
قلابی شدرئیس جمهور
تاهمراه با دروغ و زور
دنبال کنه اهداف سفارشی
ولی سربازجوی باکلاشی
نشنیده استاد دانشگاه
شهروندان جوان کرد آگاه
گفت مردم در دوران انقلاب
شعار ندادند برای حجاب
چرا بادروغ وفریبکاری؟
حجاب شده اجباری
ولی سربازجو رذل شیاد
به منتقد رقیب کرده انتقاد
چرا گفته باشیوه بازجویی
اوین؟
حجاب کنترل میشه
بادوربین
چون این اقدام و اتفاق
تبلیغ میشه برای نفاق
جلوی دوربین هست حجاب برسر
خیابون بعدی برداشته
میشه از سر
سربازجو برای خودکنه
راضی
نقل کرده ازش پرسیده
قاضی
سوادداری گفته نمی تونه
بخوانم
ولی برای نوشتن کمی می دانم
قاضی ورقه میده به این
مکاره
تاچیزی بنویسه روی ورق
پاره
چندخط کج وکوله کشیداین
زنگی مست
به قاضی داد؛ قاضی آن برگرفت بردست
قاضی گفت چه نوشتی خودت بخوان؟
جواب داد گفتم نمی تونم
بخوانم قربان
گفت: آقای فاضل میبدی در اعتراض به
استفاده پلیس از دوربینها برای تذکر درباره کشف حجاب گفته است؛ این کار نفاقپروری
است(!)
گفتم: به حق چیزهای نشنیده! کجای تذکر برای حفظ حجاب نفاقپروری است؟!
گفت: میگوید برای اینکه فلان خانم با تذکر حجابش را رعایت میکند ولی یک خیابان
آن طرفتر دوباره روسری را برمیدارد و این ترویج نفاق و دورویي است!
گفتم: اخلاص همیشه ضروری و لازمه انجام تکالیف شرعی است ولی ایشان که لباس مقدس
روحانیت هم به تن دارد این نکته بدیهی را
نمیداند که شرط انجام احکام دینی و رعایت قانون اخلاص نیست؟! مثلاً شرابخواری و
آدمکشی ممنوع است حالا از نظر ایشان اگر کسی در ملأ عام شراب بخورد یا در حال قتل
یک انسان بیگناه باشد،
نباید مانع او شد!! چون به اخلاص! او لطمه میخورد؟!
گفت: تازه این آقا در دانشگاه هم تدریس میکند و معلوم نیست شورای عالی انقلاب
فرهنگی چرا بدون آزمون میزان سواد اینگونه افراد به آنها اجازه تدریس میدهد؟!
گفتم: قاضی از متهم پرسید؛ سواد داری؟ گفت؛ سواد نوشتن دارم ولی سواد خواندن
ندارم! یک ورق کاغذ به او داد و گفت؛ بنویس! طرف چند تا خط کج و کوله روی کاغذ
کشید و تحویل داد! قاضی با تعجب گفت؛ این خط خطیها چیست؟! و ورقه را به دست او
داد و گفت؛ خودت بخوان ببینم چه نوشتهای؟! متهم گفت؛ عرض کردم که سواد خواندن
ندارم!