۴۳۰ دشت کشور در وضعیت بحرانی۱۰-مهر-۱۴۰۲
اعمال سیاست های ۴۵ ساله ضد محیط زیستی همراه با پروژه های ضد ملی احداث راه سازی ها وسدهای غیرکارشناسانه وحفر چاه های عمیق غیر مجاز ازسوی قرارگاه خاتم پاسداران غارتگر وشرکای شان موجب شده استتا سرنوشت ۴۳۰ دشت کشور بحرانی کردند.
در بسیاری از سفرههای زیرزمینی ایران، کیفیت آبهای زیرزمینی دستخوش تغییرات ناپایداری شده است که در صورت ادامه استفاده بیرویه، ذخایر آب زیرزمینی بسیار به انقراض نزدیک میشود. بیتوجهی به وضعیت آبهای زیرزمینی در ایران پیامدهای متعددی دارد. منابع آب چشمهها، قناتها، چاهها، رودخانهها و تالابها بهطور متوسط ۴۰ کاهش داشتهاند و همین موضوع منجر به مجموعهای از مشکلات محیط زیستی و اجتماعی اقتصادی در سراسر کشور شده است.
به گزارش «تابناک» به نقل از اعتماد، تنش آبی در ایران دلیل اصلی همه پروژههای انتقال آب اعلام شده که وضعیت آبهای زیرزمینی کشور به خوبی این تنش را نشان میدهد. «دکتر مهدی زارع» در گفتوگویی در این خصوص، درباره وضعیت منابع آب زیرزمینی در ایران به «اعتماد» توضیح میدهد.میزان کاهش حجم سفرههای آب زیرزمینی در کدام مناطق ایران وضعیت بحرانیتری دارد؟ این موضوع چقدر به تغییرات اقلیمی و چه اندازه به آمایش نادرست سرزمینی مربوط است و چه تغییری نسبت به سالهای قبل رخ داده است؟ایران به شش حوضه اصلی و ۳۱ حوضه آبریز فرعی تقسیم میشود. شش حوضه اصلی عبارتند از: فلات مرکزی در وسط کشور (۸۲۴۴۰۰ کیلومتر مربع)، حوضه دریاچه ارومیه در شمال غرب (۵۱۸۰۰ کیلومتر مربع)، خلیجفارس و حوضه دریای عمان (۴۲۴,۵۰۰ کیلومتر مربع)، حوضه مرزی شرقی در شرق که قبلا هامون شناخته میشد (۱۰۳۲۰۰ کیلومتر مربع)، حوضه قرهقروم که قبلا سرخس نامیده میشد در شمال شرقی (۴۴۲۰۰ کیلومتر مربع) و حوضه دریای کاسپین در شمال (۱۷۴۰۰۰ کیلومتر مربع). همه این حوضهها به جز حوزه خلیج فارس و دریای عمان، حوضه داخلی هستند. تقریبا نیمی از منابع آب تجدیدپذیر کشور در خلیج فارس و حوضه خلیج عمان قرار دارند که یک چهارم کشور را در بر میگیرد. در مقام مقایسه، کمتر از یک سوم کل منابع آب تجدیدپذیر در حوزه مرکزی قرار دارد که بیش از نیمی از کشور را در بر میگیرد. بیشترین میزان تخلیه آب از حوضه آبریز فرعی دریاچه نمک در فلات مرکزی مشاهده شده است که بیش از ۲۶ درصد از جمعیت ایران در محدوده تهران و البرز را تامین میکند و ۲۰ کیلومتر مکعب در چهارده سال ابتدایی قرن بیستویکم از این حوزه تخلیه شده است. حوضه طشک و بختگان با حدود ۳.۵ درصد جمعیت ایران، بیشترین تغییر نسبی ذخیره آب زیرزمینی را نشان میدهد. کمترین کاهش و تغییر نسبی ذخیره آب زیرزمینی (۲۰ درصد) در حوضه هراز - قرهسو در شمال کشور بوده که حدود ۴ درصد از کل جمعیت ایران را تامین میکند. در مقیاس کشور، ذخایر آب زیرزمینی ایران در ۱۰ دهه ابتدای قرن بیستویکم حدود ۵.۵ کیلومتر مکعب در سال کاهش تدریجی داشته است.خشکسالیهای سالهای آبی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ به بعد، میانگین بارندگی طولانیمدت را از ۲۵۴ میلیمتر به حدود ۲۰۰ میلیمتر در سال کاهش داده است که کمتر از یکسوم میانگین جهانی و کمتر از نیمی از بارندگی قارهای در آسیا است. میزان استفاده از آبهای زیرزمینی در ایران سه برابر میانگین جهانی است. در نتیجه کاهش سطح آب زیرزمینی و حجم مخازن، حدود ۴۳۰ دشت از ۶۰۹ دشت کشور را در وضع ممنوعه و بحرانی قرار داده است. بیش از ۹۰ درصد از پتانسیل آب زیرزمینی ایران در مناطق محدودی میبارد. در ۵۰ سال گذشته مصرف مخزن آب زیرزمینی حدود ۱۳۰ میلیارد متر مکعب بوده است. حدود ۴۰ میلیارد متر مکعب از این تلفات در ۳۰ سال اول این دوره و بیست سال آخر آن بیش از ۹۰ میلیارد متر مکعب از دست رفته است.آیا درباره این روند پیشبینی وجود دارد و آیا این روند منجر به افزایش پهنههای بیابانی بیشتری شده است؟بازیابی سفرههای آب زیرزمینی با هدایت مجدد آب در سطح زمین از طریق کانالها، حوضچهها، افزودن شیارهای آبیاری یا سیستمهای بارانی، تزریق مستقیم آب به سطح زیرزمینی از طریق چاههای تزریقی و تزریق مجدد فاضلاب به لایههای سطحی از موارد مهم بازیابی آبهای زیرزمینی است. بازیافت آب از طریق افزایش تغذیه آبخوان و ذخیره و بازیابی آبخوان به استفاده از آب بازیافتی برای شارژ مجدد آبهای زیرزمینی میانجامد. افزایش تغذیه آبخوان با هدف افزایش منابع آب آشامیدنی و پر کردن سفرههای آبهای زیرزمینی انجام میشود، بازیابی فاضلاب در برخی از شهرها از جمله در استان تهران شروع شده است.امکان بازیابی سفرههای آب زیرزمینی وجود دارد؟در بسیاری از سفرههای زیرزمینی ایران، کیفیت آبهای زیرزمینی دستخوش تغییرات ناپایداری شده است که در صورت ادامه استفاده بیرویه، ذخایر آب زیرزمینی بسیار به انقراض نزدیک میشود. بیتوجهی به وضعیت آبهای زیرزمینی در ایران پیامدهای متعددی دارد. منابع آب چشمهها، قناتها، چاهها، رودخانهها و تالابها بهطور متوسط ۴۰ کاهش داشتهاند و همین موضوع منجر به مجموعهای از مشکلات محیط زیستی و اجتماعی اقتصادی در سراسر کشور شده است. بررسی دادههای ماهوارهای، میزان بارش و سطح آبهای زیرزمینی نشان داده است که از بارش سالانه حدود ۴۰۰ میلیارد متر مکعب، حدود ۲۸۰ میلیارد متر مکعب به صورت تبخیر و تعرق از بین میرود و حدود ۲۵ میلیارد متر مکعب برای تغذیه سفرههای آب زیرزمینی به زمین نفوذ میکند. حدود ۹۵ میلیارد متر مکعب نیز به صورت روانآب جاری میشود. بررسیهای ۲۳ ساله اخیر نشان میدهد که سالانه بین ۵.۵ میلیارد متر مکعب در سال - که در سالهایی تا ۱۳.۵ میلیار متر مکعب هم برآورد شده - آب زیرزمینی ایران از بین میرود. میانگین کاهش سطح آب زیرزمینی در ایران در همین مدت حدود سالانه ۳۰ سانتیمتر در سال بوده است. از دست دادن ذخیره آب زیرزمینی تنها به دلیل بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب تجدیدناپذیر، قابل توضیح است. دو رویداد شدید عمده در همین حدود ربع قرن ابتدای سده بیستویکم یعنی خشکسالی سال آبی ۱۳۸۷-۱۳۸۶ و دیگری باران و سیلاب سراسری بهار ۱۳۹۸ است. اولی موجب از بین رفتن حدود ۱۱۵ میلیارد متر مکعب شده و تقریبا همین مقدار توسط مجموعهای از رویدادهای بارش شدید منجر به سیل در بهار ۱۳۹۸ بازگردانده شده است.تغییری در آمار تعداد چاههای غیرمجاز داشتیم؟ آیا نسبت به سالهای قبل بیشتر شده و همین روند به خالی شدن آبخوانها دامن زده است؟در سال ۱۳۹۳ طرح مدیریت پایداری منابع آب زیرزمینی به منظور کاهش برداشت آب و احیای منابع آب زیرزمینی توسط وزارت نیرو تصویب شد. یکی از اهداف کوتاهمدت این طرح، جبران ۵۰۰ میلیون مترمکعب کسری مخزن در سال ۱۳۹۴ بود و هدف میانمدت نیز جبران کسری مخزن متوسط ۵.۷ میلیارد مترمکعبی طی ۶ سال بعدی آن بود. یک هدف بلندمدت، جبران کسری مخزن ۱۳۰ میلیارد متر مکعبی در یک دوره ۱۵ ساله بود. برای فراهم کردن زمینهای برای این اهداف، قبل از سال ۱۳۴۹ کسری مخزن آب زیرزمینی به ۱۲۳ میلیون متر مکعب میرسید. بین سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۶۲ این کسری، حدود ۱.۷ میلیارد متر مکعب، بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۸۵ به ۶۸ میلیارد متر مکعب و بین سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ این کسری به ۳۴ میلیارد متر مکعب رسیده است. از سال ۱۳۹۰ تاکنون این کسری حدود ۲۸ میلیارد متر مکعب بوده است. در مجموع، بیش از ۱۳۰ میلیارد متر مکعب از ذخایر سفرههای زیرزمینی از بین رفته است.ارتباطی بین خالی شدن سفرههای آب زیرزمینی و خطر بروز زلزله در این مناطق وجود دارد؟ یعنی بیشتر در معرض خطر قرار گرفتهاند؟استخراج و برداشت از آب زیرزمینی و همچنین تزریق آب زیرزمینی میتواند باعث تحریک گسلها برای رخداد زلزله شود. نفوذ و جابهجایی آب در گسلها میتواند فعالیت زلزله را افزایش دهد. نوعی از فعالیتهای انسانی هم میتوانند احتمال وقوع زلزله را افزایش دهند. تغییرات در سطح آب مخزن میتواند بر پایداری گسلهای فعال مجاور اثر بگذارد. به عنوان مثال، در زلزله ۲۹ آذر ۱۳۹۶ در ملارد در غرب استان تهران، مطالعات انجامشده زیرنظر نگارنده نشان میدهد که برداشت وسیع آب زیرزمینی از دشت شهریار موجب تحریک گسل ماهدشت- جنوب کرج و در نهایت وقوع زمینلرزه با بزرگای ۵.۰ شد.گسترش ساخت و ساز در مناطقی که با کاهش آب زیرزمینی روبرو شدند، چه نتیجهای به دنبال دارد؟جریان آب زیرزمینی در زیر سطح، استحکام و تراکمپذیری خاک را کنترل میکند و بر توانایی خاک روی بارهای ساختمانی اثر میگذارد. هنگامی که خاک اشباع میشود، محیط خاک به دلیل تراکمناپذیری نسبی آب، ویژگی فیزیکی بسیار خاصی پیدا میکند. این ویژگیها در زیر سطح یا سطح آب زیرزمینی اعمال میشوند. سفرههای آب زیرزمینی میتواند با گذشت زمان در نوسان باشد. آبهای زیرزمینی با اثرگذاری بر عملکرد و طراحی تاسیسات و هزینه ساخت آن، بر پروژه اثر میگذارند. مشکلات رایج آب زیرزمینی در حین ساختوساز ایجاد میشود و زیرسازی و حفاری ناپایدار و نشت آب هم بخش دیگری از مشکلات را به دنبال دارند. حفاری یا گمانههای آزمایشی برای تعیین ژرفا و شرایط آب زیرزمینی از جمله احتمال نشست بعدی مورد استفاده قرار میگیرند.با توجه به آمایش سرزمینی نادرست در ایران، آیا کلانشهرها از جمله تهران بیشتر از سایر نقاط در معرض پیامدهای این موضوع قرار دارند؟کلانشهرها و مناطق پرجمعیت شهری در ایران مانند تهران، تبریز، کرمان با برداشت وسیع آب زیرزمینی و پروژههای انتقال آب، به محل تجمع جمعیتی در پهنههای با بحران شدید آب تبدیل شدهاند. جمعیت آسیبپذیرتر و فقیرتر تازه مهاجر در حاشیه شهرها؛ به ویژه کلانشهرها مستقر میشوند. این مهاجران خانههای آسیبپذیرتر میسازند و محلههای پرجمعیتتر ایجاد میکنند. نمونههایی از این وضع را میتوان در ورامین، ملارد و اسلامشهر مشاهده کرد. گرم شدن در کشور و همچنین خشکسالی از مهمترین مظاهر تغییرات اقلیمی بودهاند. توسعه بیابانها در نزدیکی شهرها و توسعه کلانشهرها چالشهای مهم اقلیمی دنیای آینده خواهند بود. در بازدیدهای اخیر نگارنده مشخص شد وضعیت بیابانی در جنوب ورامین، جنوب استان تهران توسعه یافته و وضعیت به سرعت به سوی تبدیل شدن به کویر پیش میرود. سنجش میزان بارندگی در ایستگاههای جنوب استان تهران کاهش میزان بارندگی از ۶۶ تا ۸۰ درصد را نشان میدهد. در ناحیه جنوب آزادراه قم - گرمسار عملا وضعیتی کویری حاکم است.