تلنگری به طرفداران گفتمان سازش۶-اردیبهشت-۱۴۰۳
چرا باندهای مدافع تاکتیکی ضدآمریکا همچون باند مافیایی مؤتلفه که ورق پاره رسالت ارگان تبلیغاتی اش می باشد تاحال نگفته اند به جز کسب قدرت وانحصاری کردنش ورقبارا ازصحنه قدرت حذف کردن همراه با انباشت ثروت های نجومی که همچنان درحال افزایش است وبهانه برای جنگ افروزی که ازطریق گروه های نیابتی به برون مرزکشیده شده است . همین طور چاشنی برنامه های هسته ای وموشکی وبهانه سانسور رسانه های خبری وسرکوب مخالفان ومنتقدان و معترضان وناراضیان با اتهام جاسوس وعوامل نفوذی آمریکا چه مزایایی برای ملت و اقتصاد کشورو منافع ملی داشته است؟ از طرف دیگر چرا حامیان آلت دست یا هم پیمان شدن رژیم تروریستی وطن فروش ولایت فقیه با روسیه غیر قابل اعتماد وگروکش وچین فرصت طلب نمی گویند این سیاست چه دستآوردی برای اقتصاد وتوسعه ورشد واحدهای تولیدی واشتغال وزندگی وامور معیشتی مردم ومنافع ملی کشورداشته است؟
حنیف غفاری در سرمقاله امروز رسالت با عنوان تلنگری به طرفداران گفتمان سازش نوشت: اگرچه آمریکا در طول جنگ غزه، بارها قطعنامههایی که باهدف آتشبس دائمی در غزه صادرشده را باهدف حمایت از صهیونیستها وتو کرده است، اما وتوی قطعنامه اخیر شورای امنیت مبنی بر پذیرش عضویت دائمی فلسطین در سازمان ملل متحد، جنس و ماهیتی دیگر دارد. درحالیکه برخی مقامات آمریکایی در اظهاراتی دروغین، مدعی تمرکز بر روی راهکار دودولتی در راستای حل مسئله فلسطین بودهاند، وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط نماینده دولت بایدن خبر از استمرار حمایت مطلق کاخ سفید از نسلکشی در غزه میدهد. به عبارت بهتر، آمریکا با وتوی قطعنامه اخیر نشان داد نهتنها در جنگ غزه فرمانده اصلی میدان تقابل با فلسطینیان و منطقه محسوب میشود، بلکه حتی به راهکارهای اعلامی و ادعایی خود نیز کمترین باوری ندارد. این تناقض آشکار، برگرفته از شکست میدانی مشترک واشنگتن -تلآویو در جریان تحولات جنگ غزه و فراتر از آن، سردرگمی راهبردی آنها در قبال مسئله فلسطین است. واقعیت امر این است که ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و بازیگران منطقهای مانند ریاض، ابوظبی، منامه و مسقط حساب ویژهای بر روی پیشبرد طرح دو دولتی از سوی واشنگتن بازکرده بودند. این نگاه اعتماد آمیز به دشمن بشریت، منبعث از وعدههایی بوده که نهتنها در دوران ریاست جمهوری جوبایدن، بلکه در دوران ریاست جمهوری ترامپ و اوباما نیز به آنها دادهشده بود. بر همین اساس، طرح عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل (تحت عنوان پیمان ابراهیم) پیش رفت و منتج به خطای راهبردی امارات و بحرین در عادیسازی روابط با صهیونیستها شد. اما وتوی قطعنامه اخیر در شورای امنیت سازمان ملل متحد، آنهم علیرغم موافقت ۱۲ عضو شورای امنیت و رأی ممتنع دو کشور (سوئیس و انگلیس)، بیانگر قرائت خاص کاخ سفید از طرح دو دولتی است! این مسئله نشان میدهد که اتفاقا آمریکا طرح دو دولتی را نیز نه بهمثابه راهکاری برای حل بحران در منطقه غرب آسیا، بلکه بهعنوان ابزاری برای تحقق استیلا و سلطه صهیونیستها بر غرب آسیا ارزیابی میکند.رمزگشایی از سخنان رابرت وود، معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل بهوضوح چنین گزارهای را تصدیق میکند: «ایالاتمتحده همچنان از راهحل دو دولتی بهشدت حمایت میکند. این رأی مخالفت با حق تشکیل کشور فلسطین را نشان نمیدهد، بلکه اذعانی است به اینکه این امر تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین حاصل خواهد شد.» به عبارت بهتر، آمریکا پذیرش کشور مستقل فلسطین در سازمان ملل متحد را به گفتوگوی مستقیم (میان فلسطینیان و صهیونیستها) و در حقیقت، پذیرش مسئله عضویت فلسطین از سوی تلآویو کرده است! بدیهی است که در این مسیر، تلآویو از تشکیلات خودگردان امتیازاتی خواهد خواست که تنها یکی از آنها، عاری سازی غزه و کرانه باختری از گروههای مقاومت است! شرط وقیحانهای که هیچگاه تحققنیافته و در آِینده نیز نخواهد یافت. حتی تشکیلات خودگردان فلسطین بهعنوان بازیگری که در قبال کشتار بیرحمانه فلسطینیان، بازی در زمین واشنگتن را نسبت به دفاع واقعی از ساکنان مظلوم غزه ترجیح داده است، نسبت به رفتار اخیر کاخ سفید شوکه شده است. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، در بیانیهای وتوی آمریکا را «ناعادلانه، غیراخلاقی و غیرقابلتوجیه» خواند. بااینحال محمود عباس باید زودتر از اینها نسبت به دنائت آمریکاییها اطمینان پیدا میکرد!یکی از اصلیترین بازندگان رأیگیری اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد، سیاستمدارانی هستند که بر روی واشنگتن در روند حل مسئله فلسطین حساب بازکردهاند! این رأیگیری نشان داد که راهحل واقع در فلسطین، روی آوردن به همان گفتمان مقاومت و ایستادگی همهجانبه در برابر واشنگتن و تلآویو است، نه روی آوردن به گفتمان سازش با دشمنانی که نماد ظلم و نسلکشی محسوب میشوند. در این معادله صریح و گویا، سرنوشت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس با شکست و تباهی گرهخورده است.