مگه کوری؟! (گفت و شنود)

دروغ نامه کیهان ۲۸ فروردین-۱۴۰۳

مگه کوری؟! (گفت و شنود)

هجونویس زیادی حراف

سرگردان و خیلی علاف

دروغ  وچرندمیگه گزاف

 تیزی اش کرده درغلاف

تا باموشک وپهبادبازی پاسداران

 مانور بده  جلوتر  تر ازچماقداران

بارودست زدن به سربازجوی اوین

 زورمیزنه بدوزهآسمان را به زمین

بتونه با حمله پهباد وموشک بازی

 علیه اسراییل  کنه  صحنه سازی

تابگه پاسداران دارند خیلی قدرت

چون راست نمیگن حتی به ندرت

 شده مثل  نوکر ارباب

گندم با الاغ برد آسیاب

 اماآردواجرت آسیابان راباخت

برای توجیه  یک طرح ساخت

الاغ وافسارش فروخت این پلید

سپس  یک کاسه ماست خرید

ارباب سررسید کاسه ماست کوبید برسرش

گفت به ارباب دیدی روسفید شدم آخرش

گفت: کابینه جنگ رژیم صهیونیستی بعد از حمله تلافی‌جویانه ایران چند جلسه اضطراری و پیاپی تشکیل داده است تا به ارزیابی این حمله بزرگ بپردازد!

گفتم: ولی برخی از رسانه‌های صهیونیستی فاش کرده‌اند که بیشترین وقت این جلسات صرف اعتراض شدید به نتانیاهو شده و تحقیر اسرائیل در حمله موشکی و پهپادی ایران را نتیجه محاسبات غلط او دانسته‌اند که قدرت سپاه و ارتش ایران را دست‌کم گرفته بود.

گفت: ولی ایران فقط اسرائيل را تحقیر نکرده، بلکه، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان را هم تحقیر کرده است که برای رهگیری موشک‌های ایران به کمک اسرائيل آمده بودند و کاری از پیش نبردند!

گفتم: مگر ادعا نمی‌کنند که سامانه‌های پدافند اسرائیل ۹۹ درصد موشک‌های شلیک شده را رهگیری کرده‌اند؟! پس این همه جزع و فزع و گزارش خبرگزاری‌های معتبر جهان و فیلم‌های منتشر شده از اصابت موشک‌ها به پایگاه‌های نظامی اسرائیل برای چیست؟!

گفت: کجای کاری؟! تازه سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی اعلام کرده که نتانیاهو در مدیریت ماجرا موفق بوده است!

گفتم: نوکری یک کیسه گندم ارباب را برای آرد کردن به آسیاب برده بود. کنار آسیاب وارد جمع قماربازان شد و اجرت آسیابان را باخت! و بعد، کیسه گندم و الاغ را هم‌... با فروش افسار الاغ یک کاسه ماست خرید و مشغول خوردن شد. ارباب که دید او تاخیر کرده به سراغش رفت و ماجرا را پرسید. نوکر گفت؛ قربان سیل آمد و همه را بُرد! ارباب با عصبانیت کاسه ماست را بر سر او کوبید و رفت. آسیابان پرسید؛ چی شده؟

نوکر گفت؛ مگه کوری؟‌ دیدی که حسابم را پس دادم و روسفید هم شده‌ام!