بیانیه 313 استاد دانشگاه درباره فتوحات ایران در جنگ 12 روزه!

 دروغ نامه کیهان ۳۱ تیر۱۴۰۴

ایران پس از جنگ چگونه قوی‌تر شد؟!

بیانیه 313 استاد دانشگاه درباره فتوحات ایران در جنگ 12 روزه!

برای توجیه شکست خفت بار مهلک ونابود کننده  جنگ ۱۲ روزه که بطور گله وار فرماندهان پاسداران و دانشمندان هسته ای کشته شدند وحملات بسیار سنگین به زیر ساخت های پایگاه های هسته ای وارد گردید که رهبربزدل وترسو خامنه ای رمال را به سوراخ موش کشاند حال اقدام به گردآوری  ۳۱۳ نفر از پاسداران وبسیجیان سهمیه ای دانشگاه ها که اساتید دانشگاه شده اند تابا صدور بیانیه سفارشی ادعای قدرت نمایی پوشالی کنند که ازسوی اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری  برگردان به چگونه  با ادعای دستوری بیانیه ۳۱۳ استاد دانشگاه بسیجی- پاسداری رژیم تروریستی ولایت فقیه پس ازجنگ ۱۲ روزه  با فتوحات  کمدی قوی تر شده است؟چون 313 تن از اساتید دانشگاه با بیانیه‌ای درباره فتوحات جنگ 12روزه تاکید کردندما در زمانۀ «پیچ تاریخی» و «افول تمدّن غربی» و «شرقی‌شدن قدرتِ جهانی» و «تولّد ایران قوّی ادعایی» قرار داریم و اینک جامعه، بیش از همیشه، مهیا و خواهان حرکتِ جهشی به سوی آرمان‌های اصیل انقلاب و رقم‌زدن طرح رژیم منفور ولایت فقیه  برای پیشرفت مستقل و درون‌زا است.زیرا جنگ تحمیلیِ اخیر که حتی دراین جنگ یک سرباز اسراییلی کشته نشد و آسمان ایران برای جنگنده هایش باز وبی دفاع بود  اما  با ادعای مضجک کمدی استیصال و درماندگیِ اسراییل و آمریکا، پایان یافت و هرچند نمی‌توان دربارۀ آیندۀ نزدیک، نظر قطعی داد و نباید از خدعه‌گریِ و عهدشکنیِ دشمن وحشی غفلت ورزید و به سخنش اعتماد کرد، اما دست‌کم می‌توان در این فاصله، به دیدۀ تأمّل و تعمّق، به آنچه‌که بر ما گذشت، نگریست و پاره‌ای گفته‌ها و نکته‌های تحلیلی را به کارگزاران حاکمیّتی و کنشگران معرفتیِ عرصۀ عمومی و همچنین مردمِ شریف و شجاع ایرانِ اسلامی عرضه کرد. بر این ‌اساس، شمه‌ای از دریافت‌ها و برداشت‌های خویش را از متن و حاشیۀ این جنگ در سه بخش «ریشه‌ها و هدف‌ها»، «فتوحات و آفات»، و «راهکارها و تدبیرها» در میان می‌گذاریم.پس دربارۀ «ریشه‌ها و هدف‌های این جنگ»باید گفتهدف مشترک اسراییل  و آمریکا از جنگ، «براندازی یکبارۀ رژیم تروریستی  ولایت فقیه  و آن‌گاه، «تجزیۀ ایران» بود، و نه‌فقط انهدام زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی. می‌خواستند در کمتر از یک هفته، مُهر خاتمه بر پروندۀ حیات انقلاب اسلامی بکوبند و این «مانعِ تمدّنی» را غافل گیرانه و هوشمندانه، برای همیشه از سر راه خویش بردارند. طرح این جنگ، طرح «فروپاشی سیاسی» و «بنیان‌برافکنی ساختاری» بود و هرگز، محدود به جزئیّات نبود. اینک همگان می‌دانند که برجامِ هسته‌ای و برجام‌های موشکی و منطقه‌ای، بهانه‌های برای برچیدن اساس و کیانِ رژیم فاسد وجنگ افروز وضدمردمی ولایت فقیه  بود، اما این هدف نهفته، نیازمند چنین مقدّماتی بود. ابتدا باید ایران از عناصر قدرت، تهی و تخلیه شود، تا آن‌گاه، هم انقلاب اسلامی از میان برداشته شود و هم ایران، خُرد و تکه‌تکه گردد. طاغوت‌های عالَم تجدّد غربی، هرگز به کمتر از این راضی نخواهند شد، اما چون دستیابیِ ناگهانی به این غایت، دشوار و حتّی ناممکن بود، می‌باید گام‌هایی را برای «رقیق‌سازی قدرت ایران» و زدودنِ بضاعتِ متقابل آن بردارند. ازآنجاکه چانه‌زنی‌های سیاسی در قالب روندها و دوره‌های مذاکره، به سرانجام نرسید، زمام این امر به رژیم صهیونی واگذار شد تا در لحظه و به‌صورت دیوانه‌وار و وحشیانه، طومار حیات انقلاب را درهم ‌بپیچد. جنگ تحمیلیِ اخیر، معنایی جز یک «منازعۀ تمدنّی و هویّتی» ندارد. ازاین‌رو، باید از نگاه‌های تقلیل‌گرایانه و سطحی، دوری گزید و واقعیّت‌ها را آن‌گونه که هستند، تفسیر کرد.لذا این تجربه نشان داد که میان آمریکا و اسراییل ، تقسیم‌کار صورت گرفته و میان این دو، هیچ شکاف و اختلافی وجود ندارد و آمریکا نیز هیچ سیاستی را در منطقۀ غرب‌آسیا در پیش نخواهد گرفت که بدون هماهنگی با این رژیم و در جهت مخالف منافع آن باشددوگانگی‌ای که روشنفکرانِ سکولارِ داخلی از آن سخن می‌گفتند، موهوم و خیالی بود و واقعیّت، آشکار ساخت که رژیم صهیونی، یکی از نمودها و صورت‌ها عینیِ تمدّن غربی است و این تمدّن و دولت‌هایش، از حمایت این رژیم دست نمی‌کِشد. این دو را باید هم‌کاسه و هم‌پیاله دانست و به خط تفکیکِ میان آنها پایان داد. آمریکا، از یک طرف بر مذاکره اصرار می‌ورزد و از طرف دیگر، هم از تهاجم نظامیِ رژیم صهیونی حمایت می‌کند و هم پس از مشاهدۀ شکست این رژیم، «دیپلماسیِ تزویر» را کنار می‌نهد و آشکارا به ایران حمله می‌کند. پس نمی‌توان به بهانۀ پرهیز از جنگ، به میز مذاکرۀ آمریکا رو آورد. جنگ اخیر، برخاسته از اعتماد به میز مذاکره بود؛ درحالی‌که در پشت‌صحنه، بازی دیگری طرّاحی شده بود. بازهم ازموضع خالی بندی تبلیغاتی  تکرار اندر تکرار  ازبیانیه 313تن از  بسیجیان وپاسداران با پسوند اساتید دانشگاه  نقل شده که با صدور بیانیه‌ای درباره فتوحات جنگ 12روزه ضمن اشاره به استیصال رژیم اسراییل و آمریکا بر تداوم مقاومت تاکید کردندما در زمانۀ «پیچ تاریخی» و «افول تمدّن غربی» و «شرقی‌شدن قدرتِ جهانی» و «تولّد ایران قوّی» قرار داریم و اینک جامعه، بیش از همیشه، مهیا و خواهان حرکتِ جهشی به سوی آرمان‌های اصیل انقلاب و رقم‌زدن طرح ایرانی-اسلامی برای پیشرفت مستقل و درون‌زا است. درادامه  همچنان با بازتولید تکرارها ازسوی اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری  از  بیانیه پیرامون  جنگ  ۱۲ روزه  مانورداده  شده  است البته  باسانسور عدم اشاره  که این جنگ  بازتولید شعار ۴۶ ساله نابود کردن اسراییل و مبارزه با آمریکا بود ولی جنگ تحمیلیِ  جازده شده  تا ادعاشود   با استیصال و درماندگیِ  اسراییل و آمریکا، پایان یافت و  اذعان شود هرچند نمی‌توان دربارۀ آیندۀ نزدیک، نظر قطعی داد و نباید از خدعه‌گریِ و عهدشکنیِ دشمن وحشی غفلت ورزید و به سخنش اعتماد کرد، اما دست‌کم می‌توان در این فاصله، به دیدۀ تأمّل و تعمّق، به آنچه‌که بر ما گذشت، نگریست و پاره‌ای گفته‌ها و نکته‌های تحلیلی را به کارگزاران حاکمیّتی و کنشگران معرفتیِ عرصۀ عمومی و همچنین مردمِ شریف و شجاع ایرانِ اسلامی عرضه کرد. بر این ‌اساس، شمه‌ای از دریافت‌ها و برداشت‌های خویش را از متن و حاشیۀ این جنگ در سه بخش «ریشه‌ها و هدف‌ها»، «فتوحات و آفات»، و «راهکارها و تدبیرها» در میان می‌گذاریم.دربارۀ «ریشه‌ها و هدف‌های این جنگ»باید گفت هدف  دروغین مشترک رژیم صهیونی و آمریکا از جنگ، براندازی یکبارۀ رژیم تروریستی ومنفور وفاسد ولایت فقیه   نه‌فقط انهدام زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی. می‌خواستند در کمتر از یک هفته، مُهر خاتمه بر پروندۀ حیات براندازی یکبارۀ رژیم تروریستی ومنفور وفاسد ولایت فقیه  بکوبند و این «مانعِ تمدّنی» را غافلگیرانه و هوشمندانه، برای همیشه از سر راه خویش بردارند. طرح این جنگ، طرح «فروپاشی سیاسی» و «بنیان‌برافکنی ساختاری» بود و هرگز، محدود به جزئیّات نبود. اینک همگان می‌دانند که برجامِ هسته‌ای و برجام‌های موشکی و منطقه‌ای، بهانه‌های برای برچیدن اساس و کیانِ براندازی یکبارۀ رژیم تروریستی ومنفور وفاسد ولایت فقیه  بود، اما این هدف نهفته، نیازمند چنین مقدّماتی بود. ابتدا باید ایران از عناصر قدرت، تهی و تخلیه شود، تا آن‌گاه، هم براندازی یکبارۀ رژیم تروریستی ومنفور وفاسد ولایت فقیه  از میان برداشته شود و هم ایران، خُرد و تکه‌تکه گردد. امااین تجربه نشان داد که میان آمریکا و رژیم صهیونی، تقسیم‌کار صورت گرفته و میان این دو، هیچ شکاف و اختلافی وجود ندارد و آمریکا نیز هیچ سیاستی را در منطقۀ غرب‌آسیا در پیش نخواهد گرفت که بدون هماهنگی با این رژیم و در جهت مخالف منافع آن باشد ازسوی دیگر درپیگیری متهم گردن  مدعیان اصلاح طلب ومنتقدان  مدافع مذاکره هسته ای  به سبک اسب عصاری اضافه شده است دوگانگی‌ای که روشنفکرانِ سکولارِ داخلی از آن سخن می‌گفتند، موهوم و خیالی بود و واقعیّت، آشکار ساخت که اسراییل یکی از نمودها و صورت‌ها عینیِ تمدّن غربی است و این تمدّن و دولت‌هایش، از حمایت این رژیم دست نمی‌کِشد. این دو را باید هم‌کاسه و هم‌پیاله دانست و به خط تفکیکِ میان آنها پایان داد. آمریکا، از یک طرف بر مذاکره اصرار می‌ورزد و از طرف دیگر، هم از تهاجم نظامیِ رژیم صهیونی حمایت می‌کند و هم پس از مشاهدۀ شکست این رژیم، «دیپلماسیِ تزویر» را کنار می‌نهد و آشکارا به ایران حمله می‌کند. پس نمی‌توان به بهانۀ پرهیز از جنگ، به میز مذاکرۀ آمریکا رو آورد. جنگ اخیر، برخاسته از اعتماد به میز مذاکره بود؛ درحالی‌که در پشت‌صحنه، بازی دیگری طرّاحی شده بود. هم چنین اوین نامه کیهان سربازجو شریعت نداری برای آنکه دلیل بسیج کردن  بسیجیان وپاسداران سهمیه ای دانشگاهی  آن را شفاف کرده باشد پس  با تحلیل بالا وبلند  بیانیه چندین بار نکاتش تکرار وبازتولید شده  است و دراصل چیزی بیش از برگردان روضه خوانی های متناقض خامنه ای رمال  نیست  اذعان کرده  است «راهکارها و تدبیرها»موضع ما بدین شرح است که:تجربۀ اخیر، در کنار تجربه‌های تلخ و خسارت‌بار دهه‌های گذشته نشان داد که مذاکره، هیچ حاصلی ندارد و گرهی از اقتصاد نمی‌گشاید و حتّی جزئی از «تلۀ تهاجم» و «عملیات فریب» است. دیگر نباید به مذاکره، به چشم «راه‌حل» نگریست و بر آن اصرار ورزید. مذاکره با چنین دشمنی، خودفریبی و سرگردانی و میدان‌دادن به او برای پیشروی بیشتر است.بالاخره درپایان شوی مضحک قدرت نمایی پوشالی با چاشنی دروغ بیشتر ادعای مضحک شده است  که دیگر این‌که امروز، «جبهۀ جهانیِ مقاومت که  برگردان گروه های نیابتی منطقه ای شکست خورده است» در سطح فراادیانی و فرامذاهبی و فراسرزمینی تشکیل شده است؛ چنان‌که بسیاری از جوامع و جماعات، بر این باور هستند که باید در برابر رژیم صهیونی و آمریکا ایستاد و آنها را به عقب راند. این وضع تاریخی، همان وعده‌ای است که  شیاد  خمینی ازموضع شعاری و عوامفریبی  در سال‌های آغاز تشکیل رژیم منحوس قرون وسطایی ولایت فقیه  داد و اینک ما به عیان، تولّد و تحقّق آن را  ازسوی جایگزین بزدل وترسوی ودروغ گوی خامنه ای رمال مشاهده می‌کنیم. پارۀ عمدۀ جهانیان، همدل و هم‌درد با فلسطینیانِ غزه‌نشین هستند و توحش و بربریّتِ بی‌مثالِ رژیم صهیونی را برنمی‌تابند و حمایت‌های آمریکا و دولت‌های اروپایی را به‌سختی، ملامت می‌کنند. این جبهۀ تاریخی و جهانی، باید صورت‌بندی فکری و نظری بیابد و در برابر دیگری‌اش که جبهۀ طاغوت و تفرعن و استکبار تجدّدی است، حضور مفهومی و معرفتی را نیز تجربه کند. ودرادامه اسامی نفرات لیست شده  بیانیه  ضمیمه شده است.