عباس عبدی: برای مقامات و نهادهای رسمی خلاف واقع گو هم اشد مجازات را تعیین کنید

 عباس عبدی: برای مقامات و نهادهای رسمی خلاف واقع گو هم اشد مجازات را تعیین کنید۸-مرداد-۱۴۰۴

 مگر انتظاراست تا چاقو دسته خودش را به برد ومرز خودی وغیر خودی ازسوی رژیم فاسد ولایت فقیه مدافع تبعیض همراه با قوه فاسد قضاییه زیر کنترل ولی فقیه همه کاره غیرپاسخوی مخدودش گردد که عباس عبدی توصیه کرده است  برای مقامات و نهادهای رسمی خلاف واقع گو هم اشد مجازات را تعیین کنید؟!بنابراین همینکه تاحال عباس عبدی متهم و احضارنشده وبرایش پرونده اتهامی عامل تنش اذهان و اغتشاش و برهم زننده نظم عمومی تشکیل نگردیده خوشحال باشد.

عباس عبدی: برای مقامات و نهادهای رسمی خلاف واقع گو هم اشد مجازات را تعیین کنید

«واقعیت این است که همه ما از شنیدن و مواجهه با اخبار دروغ و خلاف واقع در رنج هستیم. چنین اخباری موجب بیماری‌های گوناگون فردی و اجتماعی می‌شود، ولی باعث تاسف است که بگویم که این رنج و عذاب از دروغ‌های رسمی به مراتب بیش از دروغ‌های افراد و رسانه‌های غیررسمی است. این رنج ازعدم دسترسی به اطلاعات ما برای راستی‌آزمایی حقیقت از دروغ است.»عباس عبدی-روزنامه اعتماد-پس از ارایه لایحه «مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی» از سوی دولت به مجلس مطالب فراوانی در نقد آن نوشته شد. من هم یادداشتی نوشتم و گفت‌وگویی هم داشتم. واقعیت این است که هیچ نگرانی از بابت تصویب آن نداشتم.چون همه آن کارهایی که بخواهند با آن قانون انجام دهند هم‌اکنون انجام می‌دهند و هیچ نتیجه‌ای هم نگرفته‌اند که دست به دامن تصویب قانون جدیدی می‌شوند. علت هم این است که راه مقابله با خلاف‌گویی قانون مجازات نیست. نه اینکه نباید خلاف‌گو را مجازات کرد، باید مجازات کرد ولی کیفر بخش کوچکی از فرآیند مقابله است. مثل پختن غذا که بدون نمک بسیار بدمزه خواهد شد ولی نمک جزو کوچکی از ضروریات خوشمزه و مطبوع شدن غذا است. نمک به تنهایی قابلیت غذا شدن ندارد.در اینجا چند پیش‌شرط و زمینه مقابله با خلاف‌گویی را مختصر می‌نویسم. ۱- اولین شرط این است که اشد مجازات خلاف‌گویی و دروغگویی را برای مقامات و نهادهای رسمی باید تعیین کرد. همان‌گونه که گفته‌اند «الناس علی دین ملوکهم.» رسانه و مردم دروغگو و خلاف‌گو به آیین ملوک خود عمل می‌کنند. بیایید یک لحظه تصور کنیم، در جامعه‌ای هستیم که مدیران و مسوولان آن دروغ و خلاف نمی‌گویند و اگر بگویند بازخواست و مجازات سختی خواهند شد. خب همه مردم به آنان اعتماد خواهند داشت و اگر امثال من و شما هم خلاف بگوییم آنان فورا تصحیح می‌کنند و مردم حرف آنان را می‌پذیرند و افراد خلاف‌گو سنگ روی یخ می‌شوند.۲- سیاست رسانه رسمی جامعه باید حقیقت‌محور باشد. یعنی رسانه رسمی نیز دروغ و خلاف نگوید و مورد اعتماد مردم باشد. روشن است که مردم مرجعیت آن رسانه را می‌پذیرند و اساسا رسانه‌های دروغگو به مرجعیت نمی‌رسند. اخبار راست آن‌ها را هم مردم باور نمی‌کنند. به سرنوشت چوپان دروغگو دچار می‌شوند. ۳- راه‌های دسترسی به حقیقت هموار و باز باشد. در این صورت هر کس که ادعایی کند ما می‌توانیم آن را راستی‌آزمایی کنیم و حقیقت و دروغ آن را کشف کنیم. البته این کار را همه مردم انجام نمی‌دهند، بلکه انجام این کار وظیفه حرفه‌ای ده‌ها و صدها رسانه و روزنامه‌نگار است. برای این منظور باید دسترسی به اطلاعات فراهم و شفافیت و پاسخگویی نیز حاکم باشد. اگر چنین بود دروغگویی به حداقل می‌رسد و فورا تصحیح هم می‌شود. ۴- حرفه روزنامه‌نگاری و رسانه به رسمیت شناخته شود. همان‌گونه که کسی غیر از پزشک حق طبابت ندارد و درمان نیز پروتکل‌های دقیقی دارد؛ تولید خبر نیز باید مطابق ضوابط حرفه‌ای باشد و هر کس نتواند وارد این حوزه شود. حداقل در رسانه‌های رسمی نشود. ۵- من هر خبری را که می‌بینم ابتدا منبع آن را نگاه می‌کنم این مهم‌ترین مساله است. رسانه و منابع خبری معتبر برای حفظ اعتبار خود سعی می‌کنند خلاف واقع نگویند، چون از دست دادن اعتبار بدترین مجازات یک روزنامه‌نگار و رسانه معتبر است. فرد یا رسانه دروغگو فاسق است و اخبارش اعتبار ندارد. ۶- وجود دادرسی عادلانه و منصفانه و دستگاه قضایی مستقل رکن اساسی کشف حقیقت است. دادرسی عادلانه به معنای دقیق کلمه فصل‌الخطاب است. هر گونه سوگیری دادرسی مخل حقیقت‌جویی و مروج دروغ و خلاف‌گویی است. در همین باره: متن کامل لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی»- لایحۀ جنجالی؛ اگر واقعاً نگران دروغ و محتوای خلاف واقع هستید...-۷- در یک جامعه سالم رسانه‌ای، هر خبری که رسانه‌های رسمی منتشر می‌کنند به صورت پیش‌فرض درست است مگر اینکه خلافش ثابت شود و هر خبری که در فضای مجازی است به صورت پیش‌فرض نادرست است مگر اینکه درستی آن اثبات شود. اگر غیر از این بود آن جامعه ناسالم است با مجازات مساله‌ای حل نمی‌شود. واقعیت این است که همه ما از شنیدن و مواجهه با اخبار دروغ و خلاف واقع در رنج هستیم. چنین اخباری موجب بیماری‌های گوناگون فردی و اجتماعی می‌شود، ولی باعث تاسف است که بگویم که این رنج و عذاب از دروغ‌های رسمی به مراتب بیش از دروغ‌های افراد و رسانه‌های غیررسمی است. این رنج ازعدم دسترسی به اطلاعات ما برای راستی‌آزمایی حقیقت از دروغ است. این رنج از دخالت‌های غیرحرفه‌ای در فعالیت رسانه‌ای است. این رنج از فقدان استقلال رسانه‌ای است. این رنج از سیاست رایج روایت‌محوری است. رنج ما ازعدم شفافیت و نبودن پاسخگویی رسمی است. رنج از دروغ‌های فضای مجازی آخرین و کم‌اهمیت‌ترین آن‌هاست، چون خودش علت نیست، بلکه معلول این زمینه‌ها است.