یادداشت روز اوین نامه "پیروزی و بازدارندگی چگونه تثبیت می‌شود؟ "

 دروغ نامه کیهان ۳ شنبه ۲۳- تیرماه سال -۱۴۰۴

یادداشت روز اوین نامه "پیروزی و بازدارندگی چگونه تثبیت می‌شود؟ "

همچنان  سناریو سازی برای توجیه شکست خفت بار  غافل گیرانه مقابل  حمله مهلک وخسارت بار وتخریبی اسراییل  می شود که نتیجه اصرار برغنی سازیا ورانیوم و عدم پدافند  وپوشش هوایی بود و درهم ریختن شعار پوشالی قدرت نمایی پاسداران جنایتکار وجنگ افروز بود . اما اکنون تلاش مذبوحانه می شود  با ترفند کپی کاری کیفرخواست ۱۲ بندی به عنوان یادداشت روز دراوین نامه کیهان ناتو هم مکمل اسراییل وآمریکا درگیر این جنگ ۱۲ روزه شده است چون  بطور مشترک  درجنگ ۱۲ روزه همکاری داشت . لذا کیفرخواست نویس مدعی شده است  ما در جنگ اخیر، با آمریکا و ناتو جنگیدیم، نه رژیم بی‌ریشه و مستأصل اسرائیل. این جنگ که در پوشش دلقکی به نام اسرائیل انجام گرفت، «جنگ کثیف» بود. دشمن، خباثت‌ها و جنایت‌هایی را مرتکب شد، که در ادبیات حقوقی و سیاسی دنیا به عنوان «کثیف» یاد می‌شود. اصدراعظم ابله و متوهم آلمان در اوایل جنگ گفت: «این، کار کثیفی است که اسرائیل برای غرب انجام می‌‌دهد». کار کثیف، اصطلاحا جنایات شرم‌آوری است که جز اوباش و باندهای مافیایی، مرتکب آنها نمی‌شوند. شبیخون نظامی در حالی که مذاکرات در حال برگزاری بود، بمباران میز مذاکره‌ای که به عنوان ابزار فریب و غافلگیری استفاده شد، کشتار صد‌ها شهروند و زن و کودک بی‌گناه، ترور دانشمندان هسته‌ای به عنوان پیشران پیشرفت یک ملت، بمباران تاسیسات و زیرساخت‌های غیرنظامی، ترور فرماندهان نظامی خارج از میدان جنگ و اقدام به ترور سران سه قوه در جلسه شعام، و...، همگی اقدامات کثیفی است که طرف غربی مرتکب شد و اسرائیل بی‌حیثیت، بخشی از مسئولیت آن را به عهده گرفت. کیفرخواست نویس  درادامه بدون  آنکه اشاره به نقش اصرار برغنی سازی اورانیوم و شعارتهدید آمیز ضدآمریکایی واسراییلی کند  ولی همچون همکارش سربازجوشریعت نداری یقه مدافعان مذاکره هسته ای با آمریکا را گرفته و از موضع صد آمریکایی متهم ومحکوم شان کرده که نقش درآماده سازی حمله اسراییل وآمریکا در۲۲ خرداد داشتند چون پس ازسفرترامپ به عربستان گفتند چنانچه غنی سازی اورانیوم متوقف وبا آمریکا مذاکره شود فضا برای سرمایه گذاری هادرایران فراهم می شود درحالی کیفرخواست نویس آن را بهانه  برای ادعای اتهامی خود کرده  است یک ماه قبل از وقوع حمله غافلگیرانه، سه دغلباز شناخته شده ادعا کردند 1000 تا 2500 میلیارد دلار سرمایه، در اثر توافق قریب‌الوقوع با ترامپ در راه ایران است (!) عجیب اینکه همین طیف کج‌فهم یا دارای آتو نزد دشمن، بعضا نسخه تغییر در سیاست‌های کشور را هم می‌پیچند. این قماش افراد اگر در انگلیس، آمریکا، فرانسه و آلمان، یا چین، روسیه، هند، ترکیه و...، مرتکب خیانتی به مراتب کوچک‌تر شده بودند، قطعا مورد تعقیب و شدید‌ترین مجازات‌ها قرار می‌گرفتند. به ادعای یک بیانیه صادره در ایام گذشته، «پارادایم باید تغییر کند»؛ اما چه کسانی باید تغییر پارادایم بدهند؟ کسانی که به دشمن اعتماد نداشتند، یا آنها که صلاح و فساد کشور را از پشت عینک دشمنان ملت ایران روایت کردند؟! نشریه آمریکایی فارین پالیسی چند روز قبل اذعان کرد: «حالا در دنیا دیگر ثابت شده که نمی‌‌توان به آمریکا اعتماد کرد». اما حقه‌بازانی در کشور ما اصرار داشتند که این واقعیت را نفهمند! چرا؟ هم چنین کیفرخواست نویس تاپایان بند دوازهم کیفرخواست خود همین اتهامات را  باچاشنی پیروزی وبازدارندگی  تثبیت می شود بازتولید کرده است. 

1- جنگ 12 روزه، درواقع، برشی از «جنگ اراده‌ها» ظرف چند دهه گذشته است. سؤال راهبردی این است که با وجود همه فراز و نشیب‌ها، کدام اراده طبق راهبرد کلان پیش رفته و کدام اراده در اجرای راهبرد خود ناتوان مانده است. مگر نه اینکه دشمنان ایران، دنبال فروپاشی «جمهوری اسلامی» و «ایران» به عنوان قدرت معادله‌ساز منطقه بوده‌اند، اما نه‌تنها نتوانسته‌اند، بلکه جمهوری اسلامی ایران از کلان این معرکه‌ها، قدرتمند‌تر و پویاتر بیرون آمده است؟2- ما در جنگ اخیر، با آمریکا و ناتو جنگیدیم، نه رژیم بی‌ریشه و مستأصل اسرائیل. این جنگ که در پوشش دلقکی به نام اسرائیل انجام گرفت، «جنگ کثیف» بود. دشمن، خباثت‌ها و جنایت‌هایی را مرتکب شد، که در ادبیات حقوقی و سیاسی دنیا به عنوان «کثیف» یاد می‌شود. اصدراعظم ابله و متوهم آلمان در اوایل جنگ گفت: «این، کار کثیفی است که اسرائیل برای غرب انجام می‌‌دهد». کار کثیف، اصطلاحا جنایات شرم‌آوری است که جز اوباش و باندهای مافیایی، مرتکب آنها نمی‌شوند. شبیخون نظامی در حالی که مذاکرات در حال برگزاری بود، بمباران میز مذاکره‌ای که به عنوان ابزار فریب و غافلگیری استفاده شد، کشتار صد‌ها شهروند و زن و کودک بی‌گناه، ترور دانشمندان هسته‌ای به عنوان پیشران پیشرفت یک ملت، بمباران تاسیسات و زیرساخت‌های غیرنظامی، ترور فرماندهان نظامی خارج از میدان جنگ و اقدام به ترور سران سه قوه در جلسه شعام، و...، همگی اقدامات کثیفی است که طرف غربی مرتکب شد و اسرائیل بی‌حیثیت، بخشی از مسئولیت آن را به عهده گرفت.3- دو نکته در اینجا بسیار مهم است. نخست، عبرت تلخ ماجراست. اینکه تا همین اواخر برخی مراکز دولتی، پیگیر بودند به شکل یکطرفه، آخرین منویات FATF (کارگروه مدعی مبارزه با پولشویی، تامین مالی تروریسم و جرائم سازمان یافته) را پیش ببرند و حال آنکه حکام FATF، پیمانکاران اصلی این جرائم کثیف هستند. نکته دوم، مسئولیت همین دوایر دولتی است تا ادعانامه حقوقی علیه طرف متجاوز غربی به خاطر ارتکاب جنایت جنگی و تروریسم و جرائم کثیف تهیه کنند و لااقل در حوزه افکار عمومی، نشان دهند که مدعیان شعارهای فریبنده و بی‌محتوا، بانیان بزرگ‌ترین جنایت‌ها زیر پوشش همین شعارها و سازمان‌ها هستند. نتانیاهو اخیرا به فاکس نیوز گفت: «ما در گذشته دانشمندان هسته‌‌ای ایران را کشته‌‌ایم، اما نه مانند دانشمندان برجسته‌‌ای که در جنگ اخیر کشتیم». آژانس، FATF، و شورای امنیت کجا هستند تا این جنایتکار جنگی تحت تعقیب دیوان لاهه را اگر هم مورد تحریم و تهدید قرار نمی‌دهند، لااقل محکوم کنند؟! 4- یک ماه قبل از وقوع حمله غافلگیرانه، سه دغلباز شناخته شده ادعا کردند 1000 تا 2500 میلیارد دلار سرمایه، در اثر توافق قریب‌الوقوع با ترامپ در راه ایران است (!) عجیب اینکه همین طیف کج‌فهم یا دارای آتو نزد دشمن، بعضا نسخه تغییر در سیاست‌های کشور را هم می‌پیچند. این قماش افراد اگر در انگلیس، آمریکا، فرانسه و آلمان، یا چین، روسیه، هند، ترکیه و...، مرتکب خیانتی به مراتب کوچک‌تر شده بودند، قطعا مورد تعقیب و شدید‌ترین مجازات‌ها قرار می‌گرفتند. به ادعای یک بیانیه صادره در ایام گذشته، «پارادایم باید تغییر کند»؛ اما چه کسانی باید تغییر پارادایم بدهند؟ کسانی که به دشمن اعتماد نداشتند، یا آنها که صلاح و فساد کشور را از پشت عینک دشمنان ملت ایران روایت کردند؟! نشریه آمریکایی فارین پالیسی چند روز قبل اذعان کرد: «حالا در دنیا دیگر ثابت شده که نمی‌‌توان به آمریکا اعتماد کرد». اما حقه‌بازانی در کشور ما اصرار داشتند که این واقعیت را نفهمند! چرا؟ 5- آقای سعید لیلاز، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ به روزنامه شرق گفت: «اینکه برخی دوستان ساده‌لوح - و بسیار زرنگ ما از نظر خود‌شان - ادعا می‌‌کنند اگر با آمریکا مصالحه کنیم ۳،۲ هزار میلیارد دلار سرمایه جذب خواهد شد، خیلی خام‌اندیشی است... نگرانی من درباره مذاکرات از اینجا شروع می‌‌شود که ممکن است تله آمریکایی‌‌ها باشد. شک ندارم که دنبال صلح شرافتمندانه نیستند... این هم خام‌اندیشی و در باغ سبز نشان دادن است که هزار یا دو هزار میلیارد دلار جذب سرمایه خواهیم داشت. در بهترین سال‌‌ها، جذب سرمایه بیش از 5 میلیارد دلار نبوده است. وقتی بعضی رجال سیاسی این چرت و پرت‌ها را می‌‌گویند، آدم مشکوک می‌‌شود که نکند عمداً می‌‌گویند و از جایی برنامه‌‌ای دارند. و الّا ضمانتی جز لوله توپ وجود ندارد... روشنفکری که از روی لجبازی حرف بزند که متأسفانه کثیری هم این طورند، دیگر روشنفکر نیست».6- پالایش و دور ریختن گزاره‌های موهومی که با برچسب دروغین واقع‌گرایی و پرهیز از شعار‌زدگی، کشور را به مدت دو دهه از پویایی و پیشرفت و تولید قدرت در مقابل دشمن باز داشت و در برخی حوزه‌ها به انفعال انداخت، ضرورت پدافند و پیشرفت کشور است. گزاره‌ها یا رفتار‌های مهملی مانند ضرورت نُرمال و قابل پیش‌بینی شدن در مقابل غرب، تنش‌زدایی یکطرفه و پرهیز مطلق و به هر قیمت از «تله تنش»، دوبینی و شکاف‌پنداری میان اسرائیل و آمریکا، یا آمریکا و انگلیس و فرانسه در موضوع ایران، بازیگر منفعل شدن در بازی پلیس خوب و پلیس بد دولت‌های غربی، تضمین‌انگاری چند باره وعده‌های آنها با وجود اینکه هر بار مرتکب خیانت و خلاف وعده شدند، و گرم گفت‌و‌گو و مغازله شدن و تهدید‌سازی‌های دشمن را ندیدن.7- تدبیرهای حکیمانه رهبر انقلاب به‌ویژه طی دو دهه گذشته، کشور را با وجود بدفهمی و بد تدبیری‌های برخی مدیران ارشد، از میانه بحران‌ها عبور داد. چه کسی باور می‌کند که یک شخصیت سیاسی ارشد، فروردین 1395 در اوج تهدید‌های دشمن در منطقه ادعا کند: «دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست، نه موشک‌ها»!؟ تحلیل‌های مسموم را کدام مشاوران تزریق کردند که همین، 30 مرداد 1395، در اجلاس آموزش و پرورش گفت: «اگر می‌‌بینید آلمان و ژاپن محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند محروم شدند. نیرو‌های نظامی بیشترین خرج کشور‌های در حال جنگ را می‌‌بردند و با این اقدام، پول‌های‌شان آزاد شد و به ‌دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش‌بنیان درست کردند، لذا دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است»! آیا حتما باید به کشور حمله می‌شد و 1100 نفر به شهادت می‌رسیدند تا دبیرکل حزب کارگزاران، برخلاف تصورات غلط پدر معنوی حزب اذعان کند: «توانایی موشکی و پهپادی، به داد ایران رسید» و فرزند آن چهره سیاسی بگوید «باید در فناوری‌های نظامی، خودمان را به فناوری‌های روز نزدیک کنیم»؟!8- دشمن، جنگ را با توهم پیروزی دو سه روزه آغاز کرد و پس از 12 روز، زیر ضربات مهلک ایران، واسطه‌ها را برای آتش‌بس گسیل کرد. ایران در این جنگ، بدون آنکه از انواع موشک‌های پیشرفته‌تر خود استفاده کند، غالبا از موشک‌های نسل قدیمی و انباشته شده طی دهه گذشته استفاده کرد؛ اما با این وجود، موشک‌ها در تل‌آویو و حیفا (منطقه کریا و وزارت جنگ، دفتر نخست‌وزیر، مقر موساد و امان، مؤسسه وایزمن، پایگاه‌های نظامی، پالایشگاه حیفا و نیروگاه برق اشدود و...) چنان زهر چشمی گرفتند که محافل عبری و غربی نوشتند: «موشک‌های هیولایی ایران، جهنم ساختند». اکنون به گزارش روزنامه یدیعوت آحارآنوت: «بعد از گذشت یک سال و هشت ماه از جنگ غزه و از آن مهم‌تر، بعد از حملات موشکی ایران، بر اساس نظرسنجی جدید، 73 درصد نیروی کار اسرائیل از تمایل به مهاجرت معکوس پرده برداشتند».9- سامانه پدافند فوق مدرن «تاد» در برابر موشک‌های نسل اول و دوم ایران زانو زد. کار به جایی رسید که دونالد ترامپ با وجود اصرار به انکار و کوچک‌نمایی ضربات گفت: «اسرائیل واقعا ضربه خیلی سختی خورد؛ خصوصاً در روزهای آخر. وای پسر! اون موشک‌های بالستیک خیلی از ساختمان‌‌ها رو نابود کردند!» این قدرت‌نمایی محدود، ایران را به عنوان «ابرقدرت موشکی» در جهان معرفی کرد و موجب شد تا جنگ‌افروزان، دست به دامن واسطه‌ها برای آتش‌بس شوند. این در حالی بود که ایران، صرفا درد ناشی از اصابت چند فروند موشک خیبر‌شکن و سجیل را به دشمن چشانده بود. وحشت غرب، از اراده و اقتدار تهاجمی است که در جنگ تحمیلی اخیر، در حال شکستن کمر اسرائیل بود و جنگ‌افروزان دیوانه را به صرافت انداخت تا طرفدار آتش‌بس شوند.10- خار چشم نتانیاهو و حامیانش، فقط پیشرفت‌های هسته‌ای و دفاعی خیره‌کننده ایران نیست. از اینها بزرگ‌تر و بالاتر، که می‌خواهند آن را در هم بشکنند، اعتماد به نفس ملت ایران است. آنها می‌خواهند این اراده ماقبل اقتدار و اعمال قدرت را از طریق خط نفوذ و مزدوران نیابتی بشکنند، یا تجزیه و فشل کنند. متقابلا باید سر این شبکه مزدور را به سنگ کوبید. این مسئولیت، بر عهده وزارتخانه‌های اطلاعات و ارتباطات و ارشاد و کشور، و دستگاه قضائی است تا بدین‌ترتیب، از جانفشانی و سلحشوری رزمندگان و شهیدان مدافع وطن قدرشناسی کنند.11- جنگ فقط، جنگ نظامی نیست. آفند و پدافند در جنگ تحمیلی، نه عنصری تک‌بُعدی، بلکه ترکیبی از مسئولیت‌ها و کارکردهای متنوع است. این‌گونه نیست که نیروی نظامی سلحشور، در مقابل آتش دشمن شجاعانه و مقتدرانه سینه سپر کند، جانفشانی کند و ضربات سنگین به دشمن بزند، اما دستگاه‌ها و مدیران دیگر احیانا همچنان طبق روال عادی خود در وضعیت قبل رفتار کنند. منطقا باید دولتمردان، دستگاه قضائی، مجلس شورای اسلامی، مدیران اقتصادی، رسانه‌ها و تریبون‌ها و شخصیت‌ها، هر کدام در حوزه مسئولیت خود، بررسی و اقدام کنند که اولا چه مسئولیتی در پشتیبانی رزمندگان میدان دارند و ثانیا چگونه باید به زدن سر انگشتان نیابتی دشمن در جنگ ترکیبی بپردازند؟12- در دوران دفاع مقدس مقابل صدام و چهل رژیم حامی او، زمانی که شرّ بنی‌صدر ازاله شد، کشور در برابر متجاوزان انسجام پیدا کرد و توانست آفند‌ها و فتوحات خیره‌کننده داشته باشد. الان بنی‌صدر نیست، اما نفوذ، شکل و شمایل پیچیده‌تری یافته و عوامل آن سعی می‌کند دولت و دیگر ارکان نظام را از منطق مقاومت و تهاجم هوشمندانه بازدارند. اگر می‌خواهیم جرأت تهدید را در ذهن تصمیم‌گیران دشمن بخشکانیم، یک مسئولیت مهم، زیر ضرب گرفتن خانه‌های تیمی رنگارنگی است که: دو‌دستگی درست می‌کنند و جبهه ملت ایران را دو دسته نشان می‌دهند، تا بتوانند اراده تصمیمات حکیمانه و قاطع را با تحریف و حیرت‌افکنی تضعیف می‌کنند، منابع اقتدار کشور را انکار یا تخریب می‌کنند و یا دردسری که «باید کنار گذاشت، واگذار کرد» جا می‌زنند، بر سر مسائل فرعی مجادله برمی‌انگیزند تا توجهات را از دشمن منحرف کنند، و به فرسایش اراده متحد مقاومت می‌پردازند. مردم و مسئولان ما در دوره جنگ به ریزپرنده‌ها و تحرکات مزدوران تروریست حساس شدند. اما آیا همین حساسیت درست، نسبت به عناصر سیاسی و رسانه‌ای که سرگرم تحریف و تخریب روحیه ملت ایران، یا فشل کردن اراده استفاده از منابع قدرت ملی بوده‌اند، وجود داشته است؟ این حساسیت، شرط لازم برای تثبیت پیروزی خیره‌کننده اخیر و بازدارندگی  در آینده است.محمد ایمانی