بیدولتی
در فرهنگ؛ وزارتخانهای که اگر نباشد چه اتفاقی میافتد؟ ۲آبان -۱۴۰۴
شتربابارش میره، اما لنگ پشه کوره
گرفته می شود! چون بیش از ۴۶ سال
است که رژیم فاسد ودروغگو وعوامفریب ولایت فقیه با تصویر مارکشی وشیوه
حوزوی قرون وسطایی با رهبر انتصابی ولی فقیه مطلقه همه کاره حامی فاسدان
وباندهای دزد ورانت خوارواختلاس گر وجنگ افروزاداره شده و به بقای ننگین خودادامه
داده است . ولی اکنون خبرگزاری سازمان تبلیغات اسلامی مهرکه زیرکنترل رهبر
ولی فقیه است برای تبرئه کردن نقش رهبر ام الفسادش خامنه ای رمال
وباندهای مافیایی ودولت درسایه اش، از بیدولتی در فرهنگ؛ وزارتخانهای یادکرده است که اگر
نباشد، چه اتفاقی میافتد؟و افزوده است:شرایط
حاکم بر وضعیت فرهنگی و هنری یادآور این نکته است که در وضعیت «بیدولتی» در این
حوزه قرار داریم و بعید است اتفاق تازهای را جز شانه خالی کردن شاهد باشیم.
درحالی که شرایطی به مراتب بدتر وبحرانی تردرهمه نهادهای حکومتی به ویژه
دربازارمکاره مجلس ارتجاعی ونامشروع وجودداردکه همانگونه که اشاره شده مسئول ومقصر
اصلی رهبر ام الفساد خامنه ای رمال همه کاره است.

شرایط حاکم بر وضعیت فرهنگی و هنری یادآور این نکته است که در وضعیت «بیدولتی» در این حوزه قرار داریم و بعید است اتفاق تازهای را جز شانه خالی کردن شاهد باشیم..به گزارش خبرنگار مهر، «اختیارات محدود است و پاسخگویی تقریباً نامحدود. شما به حوزهای وارد میشوید که اختیارات حداقلی است، هم در روی کاغذ و هم در عمل. اما حوزه پاسخگویی بسیار حداکثری و نامحدود است». این جملات را سیدعباس صالحی پیش از اینکه در دولت دوازدهم سکان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به دست بگیرد؛ ابراز کرده بود.با این وصف حالا یک سال از نشستن سیدعباس صالحی بر صندلی این وزارتخانه در دولت چهاردهم میگذرد و باید مروری داشت بر کارنامهای که صالحی طی این یک سال از خود به جا گذاشته است.مرور کارنامه یک سال عملکرد وزارتخانهای که بخشهای مختلفی دارد، در یک مطلب منطقی نیست، ولی با توجه به همین نامحدود بودن این شائبه به وجود میآید که «در» برای وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی بر همان پاشنه میچرخد و به بهانه «اختیارات محدود» قرار نیست؛ اتفاقی بیفتد؟ در صورتی که باید یادآور شد عملکرد سیدعباس صالحی زمینه محدود شدن اختیاراتش را دامن زده است.وقتی او مسئولیت بخشهایی که در اختیار دارد را به راحتی واگذار میکند و برای حضور فعال چانهزنی نمیکند و بابت عملکرد توضیحی نمیدهد و به شیوه «بگذریم» استفاده میکند، طبیعی است که روز به روز این دامنه محدودتر هم شود.سید عباس صالحی در حالی در دولت چهاردهم وارد این وزارتخانه شد که پیش از این یک دوره در این جایگاه حضور داشته و با فراز و فرودهای این وزارتخانه آشنا بوده است. حتی سیدعباس صالحی از شرایط کشور و تغییراتی که از سال ۹۶ که او برای اولین مرتبه وارد این وزارتخانه شد تا سال ۱۴۰۳ که مجدد پا به این وزارتخانه گذاشته، با خبر بوده است. برای همین نمیتوان این توجیه را که این شخصیت از شرایط مطلع نبوده، پذیرفت.او تنگناهای مالی و بروکراسی حاکم را میشناخته و با علم وارد این عرصه شده است، ولی عملکرد این وزارتخانه در مواردی این ذهنیت را ایجاد میکند که برنامهای برای ارتقای فرهنگی و توجه به این حوزه وجود ندارد و برنامههایی که در دستور کار است بیشتر به برنامههای فرهنگی یک ستاد انتخاباتی شباهت دارد.وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جز توجه به مناسبتها و رویدادهای فرهنگی که در هر صورت برگزار میشوند، اقدامی که بتوان آن را به عنوان یک نشانه از حضور وزارتخانه در فضای فرهنگی کشور حکایت کند، از خود بروز نداده است. برای مثال «شعار» ایران فقط تهران نیست که بارها از سوی دولت مطرح شده و این وزارتخانه هم روی آن تاکید دارد، به برگزاری رویدادها در شهرهایی غیر از تهران خلاصه شده و نشانهای از ایجاد زیرساخت و گسترش عدالت فرهنگی در سراسر کشور مشاهده نمیشود.دسترسی به کتابهای تازه منتشر شده، دسترسی متناسب با درآمد در این وضعیت معیشتی به اجراهای روز موسیقی، دسترسی به فیلمهای روز سینمای ایران در سراسر کشور و… از جمله فعالیتهایی است که در این وزارتخانه باید برای آنها تدبیری اندیشیده شود، ولی در عمل چنین اتفاقی نمیافتد و چرخه تولید را معیوب میکند. در صورتی که اگر تولیدات فرهنگی و هنری در سراسر کشور در دسترس باشند تولیدکننده نیز به ادامه فعالیت خود دلگرم میشود و با انرژی بیشتری برای ادامه فعالیتش تلاش میکند.این فقط مختص به بخش دسترسی مخاطبان بود در صورتی که با نشستن پای صحبت ناشران از وضعیت آشفته بازار کاغذ سخن خواهند گفت. این وضعیت در بازار کاغذ یادآور شرایطی است که به نظر میرسد فرهنگ و هنر در وضعیت بیدولتی به سر میبرد. ماجرای کاغذ فقط مختص فعالیت ناشران نیست، بلکه روزنامهها نیز از این وضعیت رنج میبرند و دولت جز با حواله دادن به آینده کاری نمیکند. سیدعباس صالحی در آخرین اظهارنظر در حیاط دولت درباره کاغذ گفته بود: «واردات کاغذ دنبال میشود و مسئله در حال پیگیری است و امیدواریم به زودی در این زمینه اخبار خوبی را به مردم برسانیم.» اما روشن نیست این به زودی چه زمانی است و قرار است کی به نتیجه برسد؟شیوه پاسخگویی وزیر ارشاد در مواجهه با خبرنگاران هم نشان از وزیری که پاسخگوی مسائل باشد ندارد. این در حالی است که مسئولین در سخنرانیها بارها به اینکه خبرنگاران رکنی از ارکان دموکراسی و مطالبهگری در جامعه هستند، اشاره میکنند، ولی وقتی با پرسش مواجه میشوند با پاسخهایی که بوی محافظهکاری میدهند خبرنگاران را دست به سر کرده و از پذیرش مسئولیت خود شانه خالی میکنند. کافی است مروری بر اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی ماههای اخیر داشته باشیم تا ببینیم که شیوه پاسخگویی بیشتر از اینکه شبیه پاسخگویی باشد، نوعی فرار از پاسخ دادن است.در حالی که اتفاقاتی طی ماههای اخیر افتاده که نیاز به روشنگری از سوی وزیر ارشاد داشته، ولی ایشان در عمل چنین کاری نکرده و از کنار اتفاقات گذر کرده است. اگر شرایط اداره حوزه فرهنگ و هنر کشور در این شرایط دشوار است که حتماً همین طور است، بهتر است وزیر شفاف درباره این شرایط سخن بگوید، زیرا اهالی فرهنگ و هنر با توضیح نه تنها قانع میشوند بلکه بر همراهی خود میافزایند، ولی شیوه «مکتوم» نگه داشتن و پاسخ ندادن نه تنها درمان و راه حل این وضعیت نیست، بلکه موجب نگرانی و دلخوری اهالی فرهنگ و هنر میشود.وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره بسیاری از موضوعات رویه سکوت و فراموش شدن امور را در پیش گرفته و این ذهنیت را تقویت میکند که اگر این وزارتخانه در فضای فرهنگ و هنر کشور نباشد چه اتفاقی رقم نخواهد خورد؟عملکرد بخشهای مختلف از معاونت فرهنگی گرفته تا سازمان سینمایی و سایر بخشها این سوال را ایجاد میکند که در صورت خالی بودن این بخشها چه صدمهای وارد میآید؟وزارتخانهای که بخشهای مختلف آن با سرپرست اداره شده و میشود و در آخرین مورد بعد از برکناری بدون توضیح و دلیل معاون هنری از سوی وزیر ارشاد، سرپرستی برای آن منصوب شد و کارها به صورت «اتوپایلوت» انجام میشود و کسی نگران این وضعیت نیست، غیر از دادن مجور نشر و مجوز ساخت اثر چه اثری در حوزه فرهگ و هنر دارد؟آیا این برنامهای از پیش تعیینشده است که ارشاد به بهانه کاهش تصدیگری و تقلیل دادن نقش خود به دستگاه صدور مجوز عملاً از بازیگری در این عرصه خارج شود؟بدنه مدیران پیر و فرسودهای که کار نکردنشان به چشم نمیآید و مدیری که اهل دویدن برای فرهنگ و هنر باشد را کنار میزند و با سکوت برکناری او را برگزار میکند، نشان از روحیهای است که در ساختمان بهارستان جریان دارد و بعید است کسی بابت این وضعیت پرسشی داشته باشد. اینها پرسشهایی است که بعید است وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به آنها پاسخ دهد، ولی لازم است درباره آنها بیشتر فکر شود.