اثر منفی رشد قیمت مسکن

رشد ۲۶ درصدی قیمت نقطه به نقطه مسکن از یک سو متقاضیان را به سمت بازارهای دیگر سوق داد و از سوی دیگر سرعت رشد معاملات را به صفر رساند.
به گزارش ایسنا، جهش زودهنگام قیمت مسکن، اثر منفی در این بازار ایجاد کرده و متقاضیان به ناچار به سمت واحدهای قدیمی سوق یافته‌اند. در اسفندماه ۱۳۹۶ سهم واحدهای قدیمی ساز از کل معاملات ۹.۶ درصد نسبت به ماه مشابه سال قبل افزایش یافته است. از سوی دیگر سرعت رشد معاملات که از آذرماه آغاز شده بود در اسفندماه به صفر رسید.
بازار مسکن که از نیمه دوم امسال فاز ورود به دوره رونق خود را آغاز کرده بود، متاثر از رشد قیمت ارز، افزایش قیمتهای پیشنهادی از سوی مالکان و افزایش نرخ سود بانکی از ۱۵ به ۲۰ درصد مستعد رکود در رکود شده است.
اثر منفی رشد قیمت مسکن
قیمت مسکن از ابتدای سال ۱۳۹۶ به کف نزدیک شده بود و به همین دلیل متقاضیان موثر که از تسهیلات تا سقف ۱۶۰ میلیون تومان استفاده کردند به تدریج وارد بازار مسکن شدند و از نیمه دوم سال ۱۳۹۶ فاز خروج از رکود این بازار آغاز شد اما اثرات بیرونی ذکر شده به سکته بهاری این بازار انجامید.
نشانه‌های رکود تورمی به تدریج در بازار مسکن ظهور و بروز یافته است. از چهار ماه قبل پیش‌بینی اینکه رشد قبل از موعد قیمت مسکن می تواند به افت معاملات منجر شود در آخرین ماه سال ۱۳۹۶ محقق شد. طبق اعلام بانک مرکزی معاملات در اسفندماه پارسال تنها ۰.۵ درصد نسبت به ماه مشابه در سال ۱۳۹۵ افزایش یافت؛ در حالی که قیمت ۲۶ درصد رشد نشان داد. این شرایط در حالی رقم خورد که در آذرماه شاهد جهش ۵۰ درصدی معاملات بودیم اما همزمان با این نشانه، قیمت‌های پیشنهادی به طور غافلگیرکننده ای افزایش یافت و به همین دلیل رشد نقطه به نقطه خرید و فروش ملک در شهر تهران روند نزولی به خود گرفت و به ترتیب در ماه‌های دی و بهمن شاهد افزایش ۱۳.۵ و ۱۷ درصدی معاملات نسبت به زمان مشابه سال ۱۳۹۵ بودیم. این افت فشار ادامه یافت تا این‌که در اسفندماه و طبق انتظار، سرعت رشد معاملات تقریبا صفر شد.
در اسفندماه ۱۳۹۶ تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به ۱۲.۳ هزار واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه مشابه سال قبل افزایش اندک ۰.۵ درصدی را نشان داد. در ماه مورد گزارش همچنین متوسط قیمت خرید و فروش یک متر مربع واحد مسکونی معامله شهر تهران ۵ میلیون و ۷۶۰ هزار تومان بود که نسبت به ماه مشابه سال قبل ۲۶.۱ درصد افزایش یافته است.

(تصاویر) ورود یواشکی تمساح به استخر خانه

پلیس فلوریدا در شرق آمریکا، تصاویری از یک تمساح سه متری منتشر کرده که وارد استخر یک مجتمع مسکونی شده است.
(تصاویر) ورود یواشکی تمساح به استخر خانه
به گزارش بی بی سی، ساکنان مجتمع بعد از دیدن تمساح با پلیس تماس گرفتند.
پلیس ناحیه ساراسوتا در فلوریدا فیلم تمساح را منتشر کرد در حالی که یک نفر او را از آب بیرون می‌کشید.
ظاهرا تمساح توانسته بود از در حیاط استخر وارد محوطه شود.
(تصاویر) ورود یواشکی تمساح به استخر خانه
طول این نوع تمساح به نام الیگاتور به سه متر تا چهار ونیم متر می‌رسد و وزن آنها تا ۴۵۰ کیلوگرم است.
الیگاتور آمریکایی، فقط در جنوب شرقی آمریکا و چین دیده می‌شود. در آمریکا زندگی آنها محدود به دو ایالت فلوریدا و لوییزیانا است.
در هر کدام از این دو ایالات بیش از یک میلیون تمساح زندگی می‌کنند.
(تصاویر) ورود یواشکی تمساح به استخر خانه

این نوع حیوان از رده تمساح‌سانان از سال ۱۹۷۳ در فهرست گونه‌های در خطر قرار گرفتند اما با تلاش فعالان حقوق حیوانات و افزایش جمعیت آنها، از سال ۱۹۸۷ از فهرست حیوانات در حال انقراض خارج شدند.

تورم، نقدینگی، رکود و بیکاری افزایش می‌یابد؟! "دولت از «رهبر انقلاب» درخواست کمک کند"

تورم، نقدینگی، رکود و بیکاری افزایش می‌یابد؟!
هدف این پیشنهاد تحلیلی انداختن توپ توی زمین خامنه ای است .برای اینکه  وی همه کاره است وسر نخ همه بحران های اقتصادی ومالی وبانکی وارزی و سیاسی  ومشکلات اجتماعی به  وی باز می گردد در حالی که پاسخگوی نیست وزبان دراز وتیز انتقادی دارد . چون برای تبرئه کردن خود وپاسداران پیوسته روحانی ودولت را مقصر معرفی می کند.
در حال حاضر، در‌های اقتصاد کشور بدون توجه به ظرفیت‌های تولید باز شده اند و ما شاهد واردات به صورت گسترده هستیم. همچنین شاهد افزایش قاچاق در کشور هستیم که مجموعه این‌ها باعث تمدید رکود خواهد شد و این می‌تواند واحد‌های تولیدی بیشتری را از چرخه فعالیت خارج کند. در این شرایط فعالیت‌های دلالی، واسطه گری، تجارت جایی پرسود خواهد بود و منابع به سمت این گونه فعالیت‌ها سمت و سو پیدا می‌کند. بیکاری هم در این شرایط افزایش پیدا خواهد کرد.
فرارو- «دولت به تنهایی نمی‌تواند کاری انجام دهد. کاری که دولت باید انجام دهد این است که گزارشی مشروح و مبسوط با جزئیات، تهیه و تقدیم رهبری کند تا حمایت‌های ایشان را در مواجهه با پیامد‌های تداوم چنین وضعیتی را به دست آورد. همانطوری که عرض کردم بعضی نهاد‌ها زیر نظر دولت نیستند.»

حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه در پیش بینی شاخص‌های اقتصادی در سال ۹۷ به فرارو می‌گوید: اگر بخواهیم با واقعیات مواجه شویم، شواهدی دال بر افزایش تورم را می‌بینیم. به نظر می‌رسد که رکود نیز کماکان تداوم داشته باشد. نقدینگی هم افزایش پیدا خواهد کرد. این استاد دانشگاه می‌گوید: دلایل این پیش بینی بسیار روشن است. ما در چند وقت اخیر با افزایش نرخ ارز رو به رو بودیم که طبیعتا به افزایش قیمت بسیاری از کالا‌ها منجر می‌شود. افزایش قیمت کالا‌ها نیز به افزایش نرخ تورم می‌انجامد. همین موضوع باعث می‌شود، هزینه‌های تولید در کشور افزایش پیدا کند.

این اقتصاددان در ادامه می‌گوید: در حال حاضر، در‌های اقتصاد کشور بدون توجه به ظرفیت‌های تولید باز شده اند و ما شاهد واردات به صورت گسترده هستیم. همچنین شاهد افزایش قاچاق در کشور هستیم که مجموعه این‌ها باعث تمدید رکود خواهد شد و این می‌تواند واحد‌های تولیدی بیشتری را از چرخه فعالیت خارج کند. در این شرایط فعالیت‌های دلالی، واسطه گری، تجارت جایی پرسود خواهد بود و منابع به سمت این گونه فعالیت‌ها سمت و سو پیدا می‌کند. بیکاری هم در این شرایط افزایش پیدا خواهد کرد.

دولت از رهبری درخواست کمک کند
این استاد دانشگاه با اشاره به فشار‌های بین‌المللی و تلاش برخی کشور‌های برای اعمال دوباره تحریم‌ها علیه ایران می‌گوید: با بازگشت تحریم‌ها، شاهد اثرات منفی آن بر اقتصاد ایران خواهیم بود. متاسفانه سیاست‌های کنونی اقتصادی، چه در دولت و چه در نهاد‌هایی که بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور را کنترل می‌کنند هیچ کدام در راستای اقتصاد مقاومتی نیستند و همه آن‌ها خلاف جریان اقتصاد مقاومتی در فعالیتند؛ بنابراین ما شاهد تداوم واردات گسترده خواهیم بود. علتش هم این است که سود در این واردات است. این خودش یکی از دلایل افزایش تورم خواهد بود. متاسفانه هیچ نظارتی هم از سوی دستگاه‌های نظارتی بر عملکرد بخش‌های اقتصادی کشور وجود ندارد. به این ترتیب بر اساس شاخص‌های اقتصادی می‌توان گفت: در سال ۹۷، تورم، رکود و نقدینگی افزایش پیدا خواهند کرد.

راغفر ادامه می‌دهد: دولت به تنهایی نمی‌تواند کاری انجام دهد. کاری که دولت باید انجام دهد این است که گزارشی مشروح و مبسوط با جزئیات، تهیه و تقدیم رهبری کند تا حمایت‌های ایشان را در مواجهه با پیامد‌های تداوم چنین وضعیتی را به دست آورد. همانطوری که عرض کردم بعضی نهاد‌ها زیر نظر دولت نیستند.

در جهت گیری سیاست‌های اقتصادی دولت باید بازنگری شود
این استاد دانشگاه با اشاره به دستور رهبری برای خروج نهاد‌های نظامی از فعالیت اقتصادی ادامه می‌دهد: چندی پیش وزیر دفاع از دستور رهبری برای خروج نهاد‌های نظامی از فعالیت اقتصادی خبر دادند. اگر خروج نیرو‌های مسلح از فعالیت اقتصادی تحقق پیدا کند قطعا یک گام بسیار موثر در شفاف سازی فعالیت‌های اقتصادی و کنترل فساد در کشور است. متاسفانه سیاست‌های اقتصادی دولت با رشد تولید در اقتصاد همسو نیست. این سیاست‌ها هم به فعالیت‌های نامولد میدان می‌دهند و این دسته از فعالیت‌ها را ترغیب می‌کنند. به همین دلیل به نظر می‌رسد که باید یک بازبینی در نوع و جهت گیری سیاست‌های اقتصادی دولت صورت بگیرد تا انتظار داشته باشیم تغییرات به تولید در اقتصاد کشور کمک کند.

 سال آینده تورم، نقدینگی، رکود و بیکاری افزایش پیدا می‌کند

راغفر معتقد است: بخش مسکن به عنوان نمونه می‌تواند بخش مولدی در اقتصاد کشور باشد، مشروط بر اینکه مسکن طبقات متوسط و پایین هدف تولیدکنندگان قرار گیرد. مادامی که سود‌های کلان در بخش مسکن لوکس وجود دارد، امکان هدایت منابع به سمت ساخت و ساز مسکن طبقات پایین و متوسط وجود ندارد. علت اصلی این موضوع نیز آن است که نظام مالیاتی ما کار نمی‌کند. نظام مالیاتی از فعالین حوزه مسکن لوکس مالیات کافی نمی‌گیرد و همین زمینه‌ای برای ترغیب و هدایت سرمایه‌ها به این سمت است. اگر مالیات به اندازه کافی از این حوزه اخذ شود، مالیات برای مسکن کوچک به خصوص مسکن روستایی امکان پذیر می‌شود؛ مسکنی که هیچ کس تا کنون به فکر آن نبوده و به همین دلیل با یک زلزله چهار ریشتری چندین هزار نفر را مدفون می‌کند.

موسایی: تورم سال ۹۷ کمتر از ۹۶ نیست
میثم موسایی دیگر کارشناس اقتصادی نیز به فرارو می‌گوید: رشد اقتصادی کشور در سال ۹۷ از سال ۹۶ کمتر خواهد بود. یکی از علت‌های این موضوع تداوم منازعات ایران با سایر کشور‌های جهان از جمله ایالات متحده آمریکاست. او در ارتباط با تورم نیز می‌گوید: با توجه به نقدینگی که در اقتصاد وجود دارد می‌توان گفت: تورم در سال آینده کمتر از سال ۹۶ نخواهد بود. این احتمال وجود دارد که در برخی از زیربخش‌های اقتصادی متوسط رشد قیمت‌ها بیشتر از نرخ تورم باشد مثلا در مسکن ممکن است یک مقدار شاهد گشایش در رونق بازار مسکن باشیم.

سال آینده تورم، نقدینگی، رکود و بیکاری افزایش پیدا می‌کند 


موسایی با اشاره به افزایش نرخ ارز در ماه‌های گذشته می‌گوید: افزایش نرخ دلار علت افزایش قیمت‌ها نیست بلکه معلول آن است. قیمت‌ها در داخل رشد ۱۰-۱۲ درصدی داشته اند. اما میزان افزایش نرخ ارز کمتر از این میزان بوده است. ارز در سالی که گذشت بیشتر از هزار تومان افزایش پیدا کرد که حدود ۲۵ درصد می‌شد. این نرخ برای یک سال کم سابقه است، اما با توجه به اینکه در چهار سال قبل، افزایش نرخ ارز کنترل شده بود و افزایش قیمت آن بسیار کمتر از نرخ تورم بود چنین افزایش قیمتی قابل پیش بینی بود.

در سال آینده هم اگر شرایط ناامنی مثل مناقشات بین المللی ادامه پیدا کند، تحریم‌های آمریکا برگردد احتمال آن وجود دارد که دولت در تامین منابع ارزی با محدودیت بیشتری مواجه شود. در نتیجه ما شاهد افزایش نرخ ارز در سال آینده نیز خواهیم بود. اما اگر اقتصاد مسیر دیگری را طی کند و تنش‌های منطقه‌ای کمتر شود، این نرخ تغییر چندانی نخواهد داشت.

مدارگرد چین در اقیانوس آرام سقوط کرد «

«تیان‌گونگ-۱»، نخستین ایستگاه فضایی چین، پس از ۲ سال گردش مداری بدون کنترل در مدار زمین، درنهایت بامداد امروز وارد جو شد و
«تیان‌گونگ-۱»، نخستین ایستگاه فضایی چین، پس از ۲ سال گردش مداری بدون کنترل در مدار زمین، درنهایت بامداد امروز وارد جو شد و بقایای آن درون آب‌های اقیانوس آرام جنوبی سقوط کرد.
به گزارش خبرآنلاین، آژانس فضایی چین و «فرماندهی نیروی فضایی مستقر در ستاد مشترک نیروهای استراتژیک ایالات‌متحده» (JFSCC) با انتشار بیانیه‌هایی اعلام کردند که «تیان‌گونگ-۱» بامداد ۱۳ فروردین ۱۳۹۷ در آب‌های اقیانوس آرام سقوط کرد.
آژانس فضایی چین اطلاعات دقیقی از زمان و محل سقوط منتشر نکرده؛ اما «JFSCC» گفته است که «تیان‌گونگ-۱» حوالی ساعت ۰۰:۱۶ بامداد ۲ آوریل به وقت جهانی مقارن با ۴:۴۶ بامداد ۱۳ فروردین به وقت تابستانی ایران، بر فراز اقیانوس آرام جنوبی وارد جو زمین شد، قطعات آن شکست و بقایای فضاپیما پس از متلاشی‌شدن در آب‌های اقیانوس پراکنده شد.
این بقایا احتمالا طبق پیش‌بینی‌ها روی نواری به درازای ۲۰۰۰ کیلومتر و پهنای ۷۰ کیلومتر پراکنده شده‌اند.
فلش قرمز، محدوده احتمالی سقوط تیان‌گونگ-۱ را در اقیانوس آرام نشان می‌دهد
مدارگرد چین در اقیانوس آرام سقوط کرد

به این ترتیب، «تیان‌گونگ-۱» مطابق با زمانی که شب گذشته پیش‌بینی شده بود، در آب‌های اقیانوس سقوط کرد. با توجه به آن‌که جزایر مسکونی اندکی در اطراف محل سقوط واقع در اقیانوس آرام جنوبی وجود دارد و از آن مهم‌تر، این‌که سقوط «تیان‌گونگ-۱» در روشنایی روز اتفاق افتاده است، بعید است که تصاویر یا فیلمی از شکل‌گیری آذرگوی و سوختن «تیان‌گونگ-۱» در جو ثبت شده باشد.

احتمال درگیری ایران و اسرائیل در سال ۹۷؟

دو کارشناس مسائل بین الملل در گفت و گو با فرارو بررسی می‌کنند
 چرا جای جاه و قدرت طلبی وجنگ افروزی رژیم وارونه ولایت فقیه باعربستان عوض شده است؟ برای اینکه خمینی شیاد اساس سیاست خارجی کشوررا درتز صدور ارتجاع وتروریسم و بحران به برون منطقه تئوریزه کرد و40 سال است این سیاست تبدیل به دیپلماسی رسمی رژیم  ولایت فقیه شده است . برای همین درامورد اخلی کشورهای عراق وسوریه ولبنان و یمن وافغانستان و بحرین وحتی عربستان مداجله جویی می شود واسراییل هم تهدید به محو ازروی کره زمین می گردد .ولی عربستان که دردفاع ازخود اقدام واکنشی دفع خطر می کند متهم به اهداف جاه طلبی مسلط شدن برکشورهای عربی منطقه شده  است و برای پیگیری اهداف خودنیاز به ا سراییل درجنگ علیه رژیم ولایت فقیه دارد.
اسرائیل می‌فهمد که خودش یا عربستان سعودی، که جاه طلبی مسلط شدن بر کشور‌های عربی منطقه را در سر دارد، به تنهایی جرات حمله نظامی به ایران را ندارند. به این ترتیب رژیم صهیونیستی به دنبال آن است که پای ترامپ به این درگیری باز شود. اسرائیل حس می‌کند با تحریم و فشار‌های این چنینی سودی برای او حاصل نمی‌شود؛ لذا می‌بینیم که به دنبال متقاعد کردن آمریکا، هم فرانسه و بریتانیا ست که این کشور‌ها در مهار ایران مشارکت داشته باشند.
فرارو– ایران بعد از انقلاب اسلامی هیچ گاه اسرائیل را به عنوان یک کشور به رسمیت نشناخته است. در همه این ۳۹ سال فضای بین ایران و اسرائیل فضای تنش آلودی بوده است. در سال ۹۶ با توجه به روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا این تنش‌ها ملموس‌تر شد. حالا در آغاز سال جدید این سوال مطرح می‌شود که این تنش‌ها به کدام سمت خواهد رفت؟ آیا در سال ۹۷ احتمال رویارویی بین ایران و اسرائیل وجود دارد؟ یا آنکه صهیونیست‌ها و ایران به صورت نیابتی در برابر هم صف‌آرایی خواهند کرد. در این باره دو کارشناس مسائل بین الملل با فرارو به گفت و گو نشسته اند.

سیدجلال ساداتیان، سفیر پیشین ایران در لندن به فرارو می‌گوید: اسرائیل با از بین رفتن داعش بیش‌تر از گذشته از ناحیه ایران احساس خطر می‌کند. رژیم صهیونیستی فکر می‌کند ایران، عراق، سوریه و حزب الله می‌توانند امنیت اسرائیل را به خطر بیندازند؛ لذا همه ظرفیت خود را به کار گرفته اند که بتوانند تمهیداتی برای ایجاد حائل فراهم کنند. آن‌ها ابتدا سراغ اقلیم کردستان عراق رفتند و از کرد‌های برای همه پرسی حمایت کردند تا نقطه‌ای بحرانی بیخ گوش ایران ایجاد شود. وقتی این کار به نتیجه نرسید اسرائیل عربستان را با خود نزدیک کرد و این دو تلاش کردند با استعفای سعد حریری، نخست وزیر لبنان در داخل عربستان، مردم بیروت و لبنان را تحریک کنند تا نقطه‌ای بحران در لبنان ایجاد شود. اما با درایت میشل عون و صحبت‌های سیدحسن نصرالله این اقدام هم خنثی شد.

احتمال درگیری مستقیم ایران و اسرائیل در سال ۹۷

ساداتیان ادامه می‌دهد: اسرائیلی‌ها سپس به مواضع حزب الله در خاک سوریه هم حمله کردند. اسرائیل به دنبال آن بود که در سوریه نیز یک نقطه بحرانی به وجود بیاورد. به این ترتیب با سقوط هواپیمای خود سعی کرد به این مساله دامن بزند که پای آمریکا به ماجرا باز شود. این موضوع نبر تا کنون خنثی شده است. اسرائیل حالا همه ظرفیت خود را در موضوع موشکی ایران به کار گرفته است. دونالد ترامپ تلاش می‌کند موضوع موشکی ایران را به یک بحران تبدیل کند و وحدتی را بین اروپا و آمریکا ایجاد کند.

رد پای دیپلماتیک اسرائیل در موضوع موشکی ایران پیداست
این کارشناس مسائل بین‌الملل با بیان اینکه رد پای تلاش‌های دیپلماتیک اسرائیل در موضوع موشکی ایران پیداست ادامه میدهد: آن‌ها می‌خواهند کاری را پیش بگیرند که قطع نامه جدیدی علیه ایران صادر شود و در گام بعدی اگر ایران به حرکت‌های بعدی خود ادامه دهد با کشیدن پای آمریکا به درگیری‌های منطقه‌ای بتوانند ایران را مهار کنند. اسرائیل می‌فهمد که خودش یا عربستان سعودی، که جاه طلبی مسلط شدن بر کشور‌های عربی منطقه را در سر دارد، به تنهایی جرات حمله نظامی به ایران را ندارند. به این ترتیب رژیم صهیونیستی به دنبال آن است که پای ترامپ به این درگیری باز شود. اسرائیل حس می‌کند با تحریم و فشار‌های این چنینی سودی برای او حاصل نمی‌شود؛ لذا می‌بینیم که به دنبال متقاعد کردن آمریکا، هم فرانسه و بریتانیا ست که این کشور‌ها در مهار ایران مشارکت داشته باشند.

سفیر پیشین ایران در لندن اضافه می کند: اینکه سیاست‌های ترامپ و ایالات محتده هم در راستای میل صهیونیست‌ها برای مشارکت در یک درگیری منطقه ای، جای تردید دارد. ترامپ بیشتر به دنبال این بوده است که بر موج بحران‌های منطقه و ایران هراسی سوار شود و قرارداد‌های کلانی، شبیه آنچه با عربستان داشته را با بعضی از کشور‌های دیگر منطقه منعقد کند و بیشتر کار تجاری خود را پیش ببرد. او دنبال آن است که با این راه منافع آمریکا را تامین کند. نه آنکه یک نزاع و درگیری منطقه‌ای در بگیرد.

او می‌گوید: به نظر می‌رسد که اسرائیل به دنبال وارد کردن آمریکا به چنین فضایی است که بتواند درگیری را با حضور آمریکا انجام دهد؛ لذا سال آینده از این جهت سال مهمی خواهد بود. اگر اروپایی‌ها و اعضای شورای امنیت با آمریکا در تصویب قطع نامه علیه ایران همراهی کنند، سال سختی برای ایران خواهد بود. البته بخشی از این موضوع به تعامل ایران با کشور‌های ذی مدخل در شورای امنیت و اینکه دیپلماسی فعال ایران چقدر بتواند اقدامات آن‌ها را خنثی کندبرمی گردد. تا کنون آمریکایی‌ها در همه اقدامات خود با در بسته رو به رو شده اند. از این به بعد هم اگر دیپلماسی ایران و همه عناصر دخیل در موضوع موشکی ایران با هم هماهنگ کار کنند آمریکایی‌ها موفق نخواهند شد کاری انجام دهند. اما اگر هرکسی مسیر خود را طی کند از دل این اختلاف‌ها مسائلی پیش خواهد آمد. در نتیجه این مساله منوط به این است که عوامل دخیل در ایران اعم از نظامی و سیاسی چگونه عمل کنند و چه صدای واحدی در برخورد با توطئه‌ها و نگرش‌هایی که اسرائیل و آمریکا در پیش گرفته اند داشته باشند.

احتمال درگیری مستقیم ایران و اسرائیل در سال ۹۷


تضاد ایران و اسرائیل همچنان پابرجاست
حسن بهشتی پور، دیگر کارشناس مسائل بین‌الملل نیز به فرارو می‌گوید: اسرائیل وارد درگیری مستقیم با ایران نخواهد شد. این کارشناس سیاست خارجی به فرارو می‌گوید: ایران و اسرائیل در ۳۹ سال گذشته همیشه با هم چالش داشته اند. ایران کشوری به نام اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و به تبع آن با همه توطئه‌هایی که اسرائیلی‌ها در این ۳۹ سال داشته اند مقاومت کرده است. با همه این‌ها من احتمال دیگری نظامی بین ایران و اسرائیل را بعید می‌دانم. اسرائیلی‌ها دنبال درگیری مستقیم با ایران نیستند چرا که توان این درگیری را ندارند. بیشتر ترجیح می‌دهند یا آمریکا را تحریک کنند که به اقدامات نظامی علیه ایران دست بزندیا اینکه عربستان را تحریک کنند که با هماهنگی آمریکا اقدامی علیه ایران انجام دهد.

این کارشناس مسائل بی‌الملل با بیان اینکه احتمال درگیری ایران و اسرائیل در سال آینده کمتر از ۵ درصد است می‌گوید: جنگ‌های نیابتی بین ایران و اسرائیل بار‌ها وجود داشته و اسرائیل با حزب الله که متحد ایران است درگیری شده است. رژیم صهیونیستی در سوریه هم به اسم تامین امنیت مرزهایش، اقدامات تروریستی و شبه تروریستی سازمان دهی می‌کند. به این ترتیب بحث تقابل ایران و اسرائیل محدود به سال آینده نخواهد بود و به نظر می‌رسد که در سال‌های بعد از ۹۷ هم ادامه داشته باشد. تا زمانی که اسرائیل و جمهوری اسلامی وجود دارند این تضاد همچنان پابرجا خواهد بود. اما این تضاد شکل‌های متفاوتی خواهد داشت.

واکنش شدید کیهان کلهر به قطع برق در کنسرت


واکنش شدید کیهان کلهر به قطع برق در کنسرت  13فروردین-97
 مخالفان جشن وشادی و هنر  وموسیقی  ومدافعان چنگ افروزی ومرگ ومیر وسوگواری وعزاداری ومحنت وافسردگی مردم .... توان تحمل هیچگونه مراسم جشن وشاد وهنری را ندارند .برای همین درراستای ادامه جنگ قدرت وثروت باندی و جناحی برق شروع کنسرت دارای مجوز دردستشنان بوشهر قطع می گرددتدمشکل برای خروج زنان ومردان و... ازسالن کنسرت درتاریکی شب ایجاد گردد و اینچنین هدیه نووروزی و13 بدر داده شود.

kalhor_040118.jpg
رسانه نوا - کیهان کلهر در پیِ قطعی غیرعادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان و گروه لیان با انتشارِ متنیِ واکنش خود را نسبت به این مسئله نشان داد.
به گزارش رسانه نوا، کیهان کلهر نوشت: «خبر تاسف باریست که می‌بایست باعث شرمساری کسانی باشد که تحمل شادی مردم صبور و متین این کشور را ندارند، بله، قطعی غیرعادی برق و اینترنت شهر کلمه از توابع استان بوشهر در حین اجرای کنسرت محسن شریفیان و گروه لیان! او دیشب در دیار خودش به دلیل قطع برقِ تمام شهر به دستور یکی از مقامات این شهرستان از ادامه کنسرت بازماند و حتی حضور چند هزار نفری مردم علاقمندی که از شهرها و استان‌های مختلف ایران به قصد تماشای کنسرت به این استادیوم آمده بودند نتوانست باعث لغو خواسته‌ آن "مسئول" شود. متأسفانه این هنرمند سال‌هاست که از جانب مسئولان رسانه و مقامات استان بوشهر مورد بی‌مهری و بی‌احترامی قرار گرفته به حدی که بردن نام او در رادیو و تلویزیون شهر متبوعش ممنوع است!
با خبر شدم زنان و مردان هنر دوست و علاقمند به‌دلیل قطع برق در تاریکی و بی نظمی با مشکلات فراوانی در حین جابجایی و بیرون رفتن از محوطه استادیوم مواجه شدند، جای بسی خجالت و سرافکندگی‌ست برای کسانی که هیچگاه جوابگوی خواست‌ها و نیازهای این مردم مظلوم و عالیقدر نبوده‌اند و از قرار قصد شنیدن اعتراضات آنان را نیز ندارند.
متاسفانه این اولین بار نیست که اعمال سلایق شخصی که زاده خودسری و ملوک‌الطوایفی است، صورت پذیرفته و متاسفانه آخرین بار نیز نخواهد بود.
این‌بار جامعه هنرمندان کشور نباید در مقابل چنین فجایع اسف‌باری سکوت کند، از آنجا که موسیقی‌دانان و هنرمندان ایران تشکل مستقل صنفی ندارند که قائدتاً می‌بایست پیگیر چنین مسائلی باشد، نمایندگان استان بوشهر در مجلس و وزیر ارشاد و دیگر مسئولان شهر کلمه باید مستقیماً جوابگوی مردم و جامعه هنری کشور باشند.
امیدواریم که اینبار مسئولان خاطی شناسایی و مورد بازخواست قرار گیرند نه اینکه طبق معمول تقصیر متوجه عوامل خارجی و مظنونین همیشگی شود
کیهان کلهر
***
محسن شریفیان نیز در صفحه شخصی خود ماجرا را این‌طور شرح داده است:
خیلى خاطرتون مى‌خوام.
شرمنده شدم که فرصت نشد حتى یه کوچولو تکنوازى کنم...
نذاشتن چیزى که مى‌خواستم تقدیم کنم...
خیلى ممنون که از راه دور و نزدیک همراهمون بودید.
با این حال من قدردان مسئولین و نیروهاى امنیتى و نظامى هستم که خونى از دماغ کسى ریخته نشد.
قطع برق اونهم براى دوبار و دقیقا زمانى که ما روى صحنه بودیم عمدى بود و قابل پیگیرى و بایستى جوابگو باشند.
دم شهردار و شوراى شهر کلمه که به شخصه اشک‌هاشون رو دیدم گرم، همینطور شجاعت فرماندار دشتستان.
فقط یادتون باشه ما مجوز قانونى برگزارى برنامه و شوراى تامین رو داشتیم بنابراین مردم جواب مى‌خوان...
مرکز کنترل برق(دیسپاچنگ) می‌تواند مسئله را بررسی کند و علت‌های قطع اتوماتیک توسط رله‌ها و ثبات‌ها همواره بطور اتوماتیک ثبت می‌گردد.
هیچ نفری نمی‌تواند بدون اجازه مقام بالاتر یا دیسپاچینگ خطوط برق را قطع کند.
کلیه مکالمات توسط چند مرکز بطور عادى و پنهانى شنود دارد و ضبط می‌شود


سخنان صریح احمد زیدآبادی: اصلاح‌طلبان نتیجه معکوسی به بار آورده اند

سخنان صریح احمد زیدآبادی: اصلاح‌طلبان نتیجه معکوسی به بار آورده اند 13فروردین-97

چشم دوختن به قدرت یا سهم داشتن ازآن زدن زیرآب  هرگونه  ادعا یا قول های داده شده را توجیه می کند.

zeidabadi_040118.jpg

احمد زیدآبادی در گفتگو با فرارو «مسائل امروز و فردای ایران» را بررسی کرد
مسیر معکوس!
اتفاقا اصلاح طلبان تاثیر معکوس گذاشته اند. وقتی که یک سیستم حکومتی عیب و ایراداتی دارد اساسا بهتر است یک نیروی اصلاح طلب به جای حضور در آن سیستم به عنوان یک نیروی مدنی خارج از عرصه قدرت عمل کند و آنقدر قوی شود که نهایتا بتواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ساختار قدرت تاثیر بگذارد و آن را به نحوی وادار به اصلاحات کند. اما وقتی شما وارد چنین سیستمی می‌شوید به جای آنکه عیب‌ها را برطرف کنید، تضادها، تنش‌ها و درگیری‌ها را به قدری زیاد می‌کنید که عملا ممکن است دولتی که بتواند بخشی از کار‌ها را انجام دهد وجود نداشته باشد. نگاه من اساسا این است که از دوم خرداد به بعد، سمت و سوی اصلاح‌طلبی سمت و سوی اشتباهی بوده است. اصلاح‌طلبی نباید در حوزه قدرت به آن صورت وارد می‌شد بلکه باید عمل سیاسی خود را معدود به فراکسیون‌هایی در مجلس یا شورای شهر می‌کرد. وقتی اصلاح‌طلبی وارد عرصه اجرایی شد در مقابلش نیرو‌هایی متقابلی وجود داشت که عملا اصلاح‌طلبی را فلج کردند. اصلاح‌طلبان در هر دوره هم گفتند که اگر ما در قدرت و عرصه اجرایی حضور داشته باشیم اوضاع را درست می‌کنیم. آن‌ها در هر دوره مردم را بسیج کردند. اما این وعده‌ها بالاخره یک تاریخ مصرفی دارند. آخرین وعده‌گاه ۹۶ بود.
***
فرارو- کیاوش حافظی
وقتی نامش را جستجو می‌کنید با عنوان فعال سیاسی اصلاح‌طلب رو به رو می‌شوید. اما نه فعال سیاسی است و نه ادعای اصلاح‌طلبی دارد. درستش آن است که به کسی فعال سیاسی بگوییم که یکی به نعل بزند و یکی به میخ تا فاصله‌اش با اریکه قدرت دور نشود. اصلاح‌طلب هم به معنای رایج آن نیست. می‌گوید اصلاح‌طلبان نتیجه معکوسی به بار آورده اند. اولین چیزی که او را از بسیاری از اصلاح‌طلبان متمایز می‌کند، وقت شناسی و خوش قولی اوست. در قراری که برای گفت و گو می‌گذارد، با آنکه قرار را بلافاصله بعد از رفتن به ناشر کتابش گذاشته است، حتی یک دقیقه تاخیر ندارد. شاید ما اولین کسانی بودیم که از طریق او خبردار می‌شدیم که کتابش به چاپ هشتم رسیده است. آن هم کتابی که انتشارش هنوز پنج ماه نشده است. چاپ هشتم در زمانه‌ای که تعداد تیراژ‌ها نشان کاهش مخاطبان کتاب است خیلی حرف برای گفتن دارد. گفت و گویمان با او درباره امروز و فردای ایران است؛ جایی که فرصت رفتن از آن را به جا‌های مختلف دنیا از جمله برخی محافل آکادمیک را داشته است؛ اما ماندن را ترجیح داده و می‌گوید: «اهل این خاکم.» در تمام طول مصاحبه برخلاف دیگر مصاحبه شونده‌ها که خبرنگاران حتما دکتر صدایشان می‌کنند، از به کار بردن این کلمه برای او اجتناب کردیم؛ اهل کویر و بی نیاز از عناوینی مثل دکتر و ... است؛ او احمد زیدآبادی است. حالا که نامش آمد، سخن را کوتاه می‌کنیم تا ثانیه‌ها را برای خواندن گفت و گوی فرارو با او از دست ندهید.

آقای زیدآبادی اگر بخواهید امروز جامعه ایران را در نسبت با دستگاه قدرت و سیاست توصیف کنید، آن را چطور می‌بینید؟
اگر بخواهیم بدون هرگونه ارزشداوری دستگاه قدرت در ایران را وصف کنیم باید گفت؛ دستگاه قدرت دچار تعارض شده و بزرگترین مشکلش هم این است که هر یک از اجزای آن با خودشان درگیرند. این درگیری باعث شده که نهاد‌های مختلف به جای آنکه هم افزایی کنند و قادر به حل مشکلی باشند، نیروی همدیگر را خنثی می‌کنند و در کار هم کارشکنی می‌کنند. این در واقع سبب شده است که دولت توان حل بسیاری از معضلاتی را که وظیفۀ حل آن‌ها را دارد؛ نداشته باشد و ما با انباشتی از مشکلات در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاسی رو به رو شویم. این مشکلات وقتی که بزرگ می‌شود و چشم انداز حل آن‌ها بسیار تاریک می‌شود تاثیراتی اجتماعی می‌گذارد. عمده‌ترین نوع این تاثیرات اجتماعی یاس، ناامیدی و سرخوردگی در بین طبقات اجتماعی است. مسائلی مثل احساس فشار سنگین از ناحیه مسائل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی همه افراد جامعه را در دوره‌ای خسته و ناامید می‌کند. ناامیدی معمولا منجر به خشم می‌شود. خشم جسارت تولید می‌کند و زمانی که جسارت به وجود می‌آید تبدیل به اعتراض، نافرمانی و شورش می‌شود؛ بنابراین ما از یک طرف با دستگاه دولتی مواجه هستیم که نمی‌تواند وظایف خود را به درستی انجام دهد. از طرفی هم با مردمی رو به رو هستیم که به ترتیب نومید، خشمگین، شجاع و عاصی شده‌اند. بین دستگاه دولت و مردم شکافی وجود داشته است که این شکاف حالا دارد به یک نوع نزاع تبدیل می‌شود. این یک تصویر کلی از این وضعیت است.
قصدمان این بود که به نوعی اساسی‌ترین مسائل کشور در سال گذشته را بررسی کنیم. از مطلبی که فرمودید پیداست اساسی‌ترین مساله کشور را ناامیدی و خشم می‌دانید که از قضا در بعضی از اتفاقات سال گذشته ما این خشم را مشاهده کردیم. این برداشت درست بود؟
معضل اصلی، انباشت مشکلات است که علت‌ها و پیامد‌هایی دارد. علت مشکل، تهی شدن دستگاه دولتی از اقتدار برای تصمیم گیری‌های دشوار و اجرای این تصمیمات است. در واقع آن یاس و سرخوردگی پیامد این وضعیت است که در بین اقشار مختلف مردم به وجود آمده است.

این دلیل یعنی تهی شدن اقتدار از دستگاه اجرایی که می‌فرمایید از چه زمانی اتفاق افتاد؟
به طور مشخص از دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، نهاد‌های حاکم با هم یک جور اصطکاک پیدا کردند و روند این اصطکاک در دوره آقای خاتمی به یک نوع کارشکنی و برخورد کشیده شد. در دوره دوم احمدی نژاد این موضوع تشدید شد. غیر از دو سال اول دولت آقای روحانی که به نظر می‌رسید اجماع مختصری بین ارکان مختلف قدرت به وجود آمده این نزاع دوباره شروع شد و الان به نقطه حساسی رسیده است. وقتی عیبی در ادارۀ جامعه پدید می‌آید؛ آثار خود را به تدریج نمایان می‌کند تا به نقطۀ خطرناکی می‌رسد. مثل فردی می‌ماند که دچار بیماری می‌شود. این بیماری در ابتدای به وجود آمدن ممکن است دیده نشود یا اثراتش کمتر دیده شود. اما همین که زمان می‌گذرد عوارض آن بیشتر ظهور و بروز پیدا می‌کند تا جایی که فرد در بستر بیماری می‌افتد. ما هیچ جای عالم سراغ نداریم که در ساختار کلی قدرت، نهاد‌های مختلف برای مدت ۲۵ سال با هم درگیر باشند و هیچ چشم اندازی برای تمام شدن این درگیری وجود نداشته باشد. یعنی نیرو‌هایی که در حوزه قدرت بوده اند نتوانستند روی برنامه‌ای اجماع کنند. همیشه روی جهت‌های مختلف حرکت کرده و همدیگر را خنثی کرده اند و اقتدار که دستگاه اجرایی نیازمند آن است رخت بربسته است.

همانطور که شما فرمودید، افراد دیگری نیز به عمیق‌تر شدن شکاف بین دولت و ملت اشاره می‌کنند و نسبت به آن هشدار می‌دهند. به عنوان مثال آقای عباس عبدی یکی از افرادی هستند که اخیرا در مصاحبه‌ای به این مقوله پرداخته اند. اگر بخواهیم از ادبیات ایشان استفاده کنیم ایشان گفته اند نیرو‌های حامل سنت و مدرنیته به توازن قوایی رسیده اند که همدیگر را برنمی‌تابند. برای کم شدن این شکاف چه راهکاری وجود دارد؟

من معمولاً ترجیح می‌دهم که از این نوع اصطلاحات با احتیاط استفاده کنم، چون سوء تفاهم برمی انگیزد. به هر حال شکاف بین ملت و دولت از قبل وجود داشته و ظاهراً حالا کار به نوعی تقابل کشیده است. برای رفع این تقابل هم اگر بخواهیم راهکاری پیدا کنیم، راهش این است که باید در مجموعه دستگاه حاکمیت یک
reconstruction (بازسازی) به وجود بیاید که دستگاه حاکمیت بتواند کارآمدی خودش را پیدا کند. به عبارتی دیگر اجزای حاکمیت همه در یک جهت حرکت کنند و بر روی برنامه‌های مشخص اجماع صورت گیرد. البته این برنامه‌ها نباید یک برنامه‌های توهمی بلکه باید یک برنامه‌های واقعگرایانه چه در روابط خارجی و چه در وضعیت داخلی باشد. الان بدون مشارکت گسترده اجتماعی در امر سیاست دولت نمی‌تواند کارآمد بشود. شما نمی‌توانید بسیاری از نیرو‌های لایق، متخصص و خواهان مشارکت را از حق مشارکت محروم کنید و بعد بخواهید تصمیمات درستی بگیرید؛ بنابراین راهکار سیاسی است. در حوزه خارجی هم همینطور است. شما نمی‌توانید سیاست خارجی خودتان را جوری تعریف کنید که بسیاری از کشور‌ها در حوزه دشمنان شما قرار بگیرند و دوستان شما به چند حزب، گروه یا یکی دو کشور پراکنده منحصر شود. به این ترتیب در سیاست خارجی هم نیازمند یک تصمیم سیاسی هستیم. اگر سیستم ما بخواهد خود را بازسازی کند و اگر این بازسازی با این نگاه که باید به طور عام جلب مشارکت سیاسی صورت بگیرد و روابط خارجی هم بهبود پیدا کند می‌توان امید داشت که تقابل بین ملت و دولت به تدریج ضعیف شود و یک وضعیت نرمال و عادی ایجاد شود.
فکر می‌کنید راهی که تا به حال از سوی جریان اصلاح‌طلبی کشور طی شده چه از دوم خرداد به بعد چه از سال ۸۸ و چه از سال ۹۲ به بعد که به استمرارطلبی منجر شده آیا باعث نشده مجموعه حکومت به این نوسازی فکر کند؟
نه. اتفاقا اصلاح طلبان تاثیر معکوس گذاشته اند. وقتی که یک سیستم حکومتی عیب و ایراداتی دارد اساسا بهتر است یک نیروی اصلاح طلب به جای حضور در آن سیستم به عنوان یک نیروی مدنی خارج از عرصه قدرت عمل کند و آنقدر قوی شود که نهایتا بتواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ساختار قدرت تاثیر بگذارد و آن را به نحوی وادار به اصلاحات کند. اما وقتی شما وارد چنین سیستمی می‌شوید به جای آنکه عیب‌ها را برطرف کنید، تضادها، تنش‌ها و درگیری‌ها را به قدری زیاد می‌کنید که عملا ممکن است دولتی که بتواند بخشی از کار‌ها را انجام دهد وجود نداشته باشد. نگاه من اساسا این است که از دوم خرداد به بعد، سمت و سوی اصلاح‌طلبی سمت و سوی اشتباهی بوده است. اصلاح‌طلبی نباید در حوزه قدرت به آن صورت وارد می‌شد بلکه باید عمل سیاسی خود را معدود به فراکسیون‌هایی در مجلس یا شورای شهر می‌کرد. وقتی اصلاح‌طلبی وارد عرصه اجرایی شد در مقابلش نیرو‌هایی متقابلی وجود داشت که عملا اصلاح‌طلبی را فلج کردند. اصلاح‌طلبان در هر دوره هم گفتند که اگر ما در قدرت و عرصه اجرایی حضور داشته باشیم اوضاع را درست می‌کنیم. آن‌ها در هر دوره مردم را بسیج کردند. اما این وعده‌ها بالاخره یک تاریخ مصرفی دارند. آخرین وعده‌گاه ۹۶ بود. مردم، چون نسبت به این شعار‌ها خیلی خوشبین نبودند، آقای روحانی مجبور شد یک سری شعار‌های رادیکال و وعده‌های عمل ناشدنی بدهد که بتواند افراد را بسیج کند و آن‌ها را پای صندوق‌های رای بیاورد. این کار مصداق از قضا سرکنگبین صفرا فزود است. آقای روحانی هم سطح مطالبات اجتماعی را بالا برد و از طرفی هم حساسیت نهاد‌های قدرت را علیه خودش برانگیخت. حالا آقای روحانی بین این دو وزنه تحت فشار است و نمی‌تواند کار کند.

فکر می‌کنید چرا این میل حضور در بازی قدرت هنوز در اصلاح‌طلبان هنوز وجود دارد؟
یک دلیلش این است که ما با فعالیت‌های اجتماعی مدنی هنوز آشنا نیستیم و تاثیرش را کمتر درک می‌کنیم. چون دولت در دوره‌هایی همیشه ثروتمند و قدرت‌مند بوده فکر کردیم همه قدرت آنجا متمرکز شده است و بدون حضور در آنجا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد؛ بنابراین این نگاه به سمت جامعه و اینکه بدون قدرتمند کردن و تقویت کردن جامعه نمی‌شود دولت مسئول و پاسخ‌گویی داشت؛ مغفول مانده است.

دوم اینکه حضور در قدرت همیشه وسوسه کننده است؛ ابزار‌هایی در اختیار آدم می‌گذارد و منافعی را ایجاد می‌کند که می‌شود صورت نامشروع آن را رانت تلقی کرد. استفاده از این رانت و پخش آن بین طرفداران همیشه راحت‌ترین و آسان‌ترین کار است. وقتی شما حیات خود را به این رانت‌ها وصل می‌کنید طبیعی است که تعداد زیادی مشتاق وارد شدن به نهاد‌های دارای رانت می‌شوند و همین‌ها ابزار فشاری علیه راس نیرو‌های اصلاح طلب می‌شوند. اگر نیرو‌های اصلاح‌طلب بخواهند کناره گیری کنند عده‌ای فشار می‌آوردند که بدون حضور ما چنین و چنان می‌شود و کشور از بین می‌رود. این‌ها نیرویی برای ادامه این وضعیت می‌شوند.

به این ترتیب آینده‌ای برای جنبش اصلاح‌طلبی نمی‌بینید. درست است؟

ما الان اصلا با چیزی به نام جنبش اصلاح‌طلبی رو به رو نیستیم. اصلاح‌طلبی در حال حاضر دیگر جنبش نیست. اصلاح‌طلبی معدود به افرادی شده است که عنوان اصلاح‌طلب روی خودشان گذاشته و در قدرت سهیم شده اند. یعنی اصلاح طلبی در سطح مدنی و در سطح اجتماعی یک پایگاه فعالِ امیدوارِ پرشور ندارد. به عبارتی جوانان حامی اصلاحات به قول ابن خلدون عصبیت خود را از دست داده اند و اغلب بروکرات‌های کوچکی شده اند و یا اینکه دوست دارند بشوند. برای همین از اینکه راه برای ورود آن‌ها به پست‌های دولتی باز نشده است؛ دائم گلایه مندند؛ بنابراین آنچه که عصبیت نامیده می‌شود از بحث‌های اصلاح‌طلبی عبور کرده است. تحرکاتی که در دی ماه اتفاق افتاد یکی از مصادیق است. رفتار کارگران، مسائل صنفی معلمان و ... نشان می‌دهد هیچ یک از این‌ها خود را ذیل اصلاح‌طلبی تعریف نمی‌کنند، البته معلوم نیست که به کدام سمت می‌روند.
از ۷۶ تا به امروز اصلاح طلبان شعار‌های زیادی در ارتباط با جامعه مدنی سر داده اند. اما حالا این باور را دارید که با جامعه مدنی آشنایی ندارند، در این زمینه کاری نکرده‌اند و تنها به قدرت نگاه می‌کنند. چرا این اتفاق افتاده؟

آن‌ها با مفهوم جامعه مدنی خیلی آشنا نبوده اند. اصلاح‌طلبان مفهوم جامعه مدنی را سیاسی کردند. طرف مقابل هم در این زمینه حساس شد تا جایی که علی اکبر ولایتی اعلام کرد نهاد‌های مدنی و جامعه مدنی تهدیدی علیه جمهوری اسلامی است. اولا سیاسی کردن جامعه مدنی صحیح نبود. بعد هم اگر می‌خواستید نهاد‌های مدنی را قدرتمند کنید، نیاز به مشارکت در قدرت نبود. لزوما نیازی به نهادسازی‌های گسترده و شبکه سازی عظیم که کاری بسیار دشوار در وضعیت ایران است هم شاید نبود. همین که نیروی گسترده‌ای بتواند خارج از قدرت و سایه دولت زندگی و معیشت و فرهنگی در سطح جامعه یعنی در نهاد‌های خرد و کوچک برای خود دست و پا کند، تا اندازه‌ای کافی است. این نهاد‌ها می‌توانند از نظر رسانه ای، اقتصادی، فرهنگی یا آموزشی بسیار خرده پا و کوچک باشند. اما چنین اتفاقی نیفتاد. جامعه مدنی هم به صورت شعار سیاسی درآمد. بعدا هم که طرف مقابل به جامعه مدنی به عنوان یک تهدید نگاه کرد، خود آقای خاتمی اعلام کرد مطلوب ما از جامعه مدنی مدینه النبی است. منظور آقای خاتمی این بود که مدنیتی که ما از آن صحبت می‌کنیم در مقابل توحش است نه در مقابل قدرت دولت؛ که البته این‌ها دو مفهوم متفاوت بودند. به هرحال سوء تفاهم‌ها و سوءتعابیری شد که ادامه پیدا کرد.

به بحث بازسازی برگردیم آنطور که فهمیدم بازسازی نیازمند اجماعی بر سر یک پکیج حاوی سیاست داخلی، خارجی و مسائل فرهنگی و اجتماعی است. نقطه شروع برای رسیدن به این اجماع کجاست؟

مجموعه نیرو‌های حاکم باید درباره آن به اجماع برسند که من فعلا چنین چیزی نمی‌بینم.
تا این لحظه در ارتباط با اساسی‌ترین موضوعات امروز صحبت کردیم. بگذارید کمی از فردا بگوییم. روز‌های پایان سال را پیش رو داریم. فکر می‌کنید اساسی‌ترین موضوع ما در سال آینده چه خواهد بود؟
در حال حاضر اروپایی‌ها تمایل دارند که ایران را دوباره پشت میز مذاکره بیاورند و بسیاری از اختلاف‌های خود را از طریق گفت و گو با ایران حل کنند. سرنوشت این مذاکرات بسیار تاثیرگذار است. آیا مجموعه سیستم حاضر می‌شود که وارد گفت: وگویی شود که منجر به تغییرات جدی شود؟ اگر بشود، احتمالاًً راه آرام و مسالمت آمیزی گشوده خواهد شد. آن نوع توافق با اروپا به معنای تغییراتی در داخل هم خواهد بود. این حداقل می‌تواند بخشی از نیرو‌هایی که از به هم خوردگی اوضاع و هرج و مرج احتمالی نگرانند به نوعی زنده و اوضاع را آرام کند. اما فعلاً از تمایل جدی تمام جناح‌ها به دستیابی به توافق نشانه‌ای دیده نمی‌شود. اگر این گفت و گو‌ها به سرانجامی نرسد آمریکا هم برجام را ویران می‌کند و همزمان با تشدید فشار‌های اقتصادی بر کشور، فشار نظامی بر روی نیرو‌های متحد ایران در خاور میانه هم تشدید می شود.

حالا که بحث‌مان به نقطه سیاست خارجی رسید، بگذارید به این حوزه بیشتر بپردازیم. ظاهرا ما در حوزه بین‌الملل با دو مساله رو به رو هستیم. یک مساله مان غرب است که مسائلی مثل برجام به این مساله مرتبط است. مساله دیگر هم منطقه است. بگذارید اول در مورد برجام صحبت کنیم و کمی به عقب برگردیم. فکر می‌کنید دلیل ایران و طرف‌های مقابل برای امضای برجام چه بود؟

ایران به دلیل این که بین مواضع دولت و مواضع جناح دیگر اختلاف وجود دارد، با انگیزه‌ای متفاوت وارد شد. دولت حسن روحانی با این انگیزه وارد شد که از طریق یک پیمان امنیتی و تسلیحاتی با غرب، راه تغییرات داخلی را هم باز کند و ریل سیاست در ایران تغییر پیدا کند. برای همین از برجام ۲ و ۳ صحبت می‌شد. این‌ها قرار بود که در حوزه سیاسی، اقتصاد داخلی و فرهنگی هم اتفاق بیفتد.

از طرف دیگر ایران در تنگنای از دست دادن درآمد‌های نفتی بود. ایران وارد مذاکره شد تا جریان درآمد‌های نفتی دوباره برقرار شود و پول نفت به خزانه سرازیر شود. بدون پول نفت کشور اداره نمی‌شود. جناح مقابل دولت به مجرد اینکه جریان نفت دوباره برقرار شد، جلوی روند برجام و ورود آن به سایر زمینه‌ها را سلب کرد. هدف بخشی از ساختار قدرت از ورود به برجام اختلافات بنیادی با غرب نبود. بلکه برای این بخش، هدف؛ دادن امتیاز در حوزه مسائل هسته‌ای در برابر برقرار شدن روند فروش نفت بود. البته آن‌ها این تصور را هم داشتند؛ که اگر در حوزه اتمی کوتاه بیایند، غربی‌ها در حوزه‌های دیگر از جمله در حوزۀ سیاست خارجی محدودیتی ایجاد نخواهند کرد و از این رو، می‌توانند هرطور که بخواهند عمل کنند. در حالی که اساسا نگاه غرب عکس این موضوع بود. آن‌ها این گونه نگاه می‌کردند که ایران از طریق پیمانی که منعقد می‌شود نتواند خیلی از کار‌ها را انجام دهد.

در آمریکا هم دو بحث وجود داشت. یکی اینکه ما با ایران یک سلسله مشکلات داریم. پس این مشکلات را به عنوان پکیجی روی میز بگذاریم و آن‌ها یک بار برای همیشه حل شود. در غیر اینصورت فشار می‌آوریم و چنین و چنان خواهیم کرد. باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا، چون به بعضی رفتار‌ها در صحنه بین الملل از جمله دخالت خطرناک نظامی علاقه‌مند نبود، به صورت موردی وارد ماجرا شد با این حال او نیز برجام را به عنوان آغازی برای تغییر رفتار ایران تلقی کرد. او فکر می‌کرد اگر ایران این قرارداد را امضا کند به مرور مسائل دیگر نیز حل می‌شود. اما اوضاع طبق پیش‌بینی او پیش نرفت. ایران در سایر حوزه‌ها نه تنها تغییر رفتار نداد، بلکه رفتارش را تشدید کرد؛ بنابراین روشن بود که جانشین اوباما هر کسی باشد، چه هیلاری کلینتون و چه دونالد ترامپ - که زبان بی‌ملاحظه‌ای هم دارد- به همان صورت اول برمی‌گشت.

در حقیقت، صورت مسأله این است که آمریکایی‌ها معتقدند جریان فروش نفت برای ایران برقرار شده است، ایران از طریق نفت اقتصادش را اداره می‌کند و صاحب منابعی برای کمک به گروه‌های نیابتی خود در جنگ‌های منطقه‌ای است و بنابراین یا باید راهش را عوض کند و یا به نقطۀ نخست بازگردد. حالا آمریکایی‌ها با این رویکرد درصدد اصلاح بنیادین برجام و یا امضای قراردادی هستند که مساله شان را حل کند. به همین خاطر اروپایی‌ها را نیز کم و بیش با خود همراه دارند.
برجام ایستگاه‌های زیادی دارد. مهمترین ایستگاه آن ژانویه گذشته بود. ترامپ از تایید برجام خودداری کرد. او برای ماندن در برجام سه شرط اساسی تعیین کرده است: دسترسی در هر زمان به سایت‌های نظامی ایران، دائمی کردن محدودیت‌های هسته‌ای و محدود کردن برنامه موشک‌های بالستیک. این سه شرط، شروط بزرگی هستند. اروپا هم مخالفت می‌کند. به نظر شما آیا امکان توافق دوباره یا اصلاح برجام وجود دارد؟ آیا ایران چنین چیز‌هایی را قبول می‌کند؟ اگر قبول کند چه تبعاتی برای آن خواهد داشت؟ و اگر قبول نکند چه اتفاقی برای ایران خواهد افتاد؟
در مورد برجام بین آمریکا و اروپا خیلی تعارض نیست. واقعیت این است که آنچه که اروپایی‌ها درباره برجام می‌گویند، زبان ملین و دیپلماتیک آن چیزی است که ترامپ به صورت عریان و خشن بیان می‌کند. اروپایی‌ها هم مثل آمریکا از اینکه دست ایران برای غنی سازی اورانیوم چند سال دیگر باز شود نگران هستند. آن‌ها از موشک‌های دوربرد ایران و اساسا کار بر روی این برنامه نگرانی دارند. از صدور این موشک‌ها به متحدان ایران در منطقه هم ابراز نگرانی می‌کنند. آن‌ها به طور کلی از سیاست منطقه‌ای ایران ناراحت هستند. فرانسوی‌ها این را به زبان صریح می‌گویند. بریتانیایی‌ها هم آن‌ها را بیان می‌کنند و آلمانی‌ها هم بعد از چند روز این صحبت‌ها را تکرار می‌کنند؛ بنابراین اروپایی‌ها هم به دنبال تغییر در برجام هستند، اما نمی‌خواهند با زبان تحریک آمیزی این اتفاق بیافتد. آن‌ها نقش طرف مثبت‌تر را بازی می‌کنند و می‌خواهند بگویند برجام سر جایش باشد و قرارداد دیگری ببندیم و یا اگر قرارداد دیگری هم نشد، ایران عملاً برنامه اش را تغییر دهد. از نظر آن‌ها ایران باید متعهد شود به اینکه در آن حوزه‌ها هم تغییر رفتار دهد. از این جهت آن‌ها با همدیگر کار می‌کنند و به همین خاطر اروپایی‌ها وارد شده اند تا ایران را متقاعد کنند که اگر خواهان حفظ برجام هستید این تغییرات ضروری است. وقتشان را هم تا ماه می‌گذاشته اند. البته ممکن است تا آن موقع پاسخی دریافت نکنند و ترامپ را متقاعد کنند که این مهلت را تمدید کند. با آن یک دندگی‌های ترامپ، او چهار ماه که نه، اما ممکن است تحریم‌های مربوط به پرونده هسته‌ای را یک ماه دیگر تعلیق کند. اگر تا آن موقع ایران با درخواست‌های طرف مقابل به نحوی کنار بیاید، راه تازه‌ای گشوده می‌شود. به عبارت دیگر، توافق تازه باعث تضعیف و حاشیه نشینی جناح مدعی خواهد شد و آن را به تجدید نظر در ایدئولوژی خود خواهد کرد. در واقع همین قسمت از موضوع، ماجرا را بسیار سخت و پیچیده کرده است. در یک ایران به قول آقای حجاریان عادی و نرمال، چینش و آرایش نیرو‌های سیاسی در داخل بسیار متفاوت می‌شود، اما اگر توافقی صورت نپذیرد که من این را محتمل‌تر می‌دانم، در آن صورت برجام به خطر می‌افتد. ما الان حداقل همین فروش نفت را داریم و برخی شرکت‌های ترغیب شده اند که حتی به صورت محدود سرمایه گذاری‌هایی در ایران داشته باشند. اما همه این‌ها تا حدودی دوباره به حالت قبل از برجام بازمی گردد. در این وضعیت به منابع مالی و درآمد‌های دولت ایران فشار سنگینی وارد خواهد شد.

آن موقع ایران چه تصمیمی خواهد گرفت؟
وقتی این اتفاق بیفتد یا جناح صاحب اقتدار تصمیم می‌گیرد که از دولت روحانی به کلی عبور کند و قید آن را بزند و از طریق تجمیع قدرت با شیوه‌هایی که فکر می‌کند به بسیج منابع داخلی و نیرو‌هایی که در اختیار دارد؛ دست بزند و تحول ایجاد کند. یا آنکه بلاتصمیم می‌ماند و فشار مالی به دستگاه‌های دولتی باعث تنازع بین آن‌ها و از هم گیسختگی برخی نهاد‌های موثر مالی می‌شود. در حالت دوم ممکن است که دولت در پرداخت تعهدات مالی خود به کارمندانش با مشکل مواجه شود و و شرکت‌های خصوصی هم دچار چنان معضلاتی شوند که کارمندان و کارگران شان بیکار شوند.

حالا برویم سراغ مسائل منطقه. هرچند که همه این‌ها نسبت به هم مرتبط است. نتانیاهو در اسرائیل علیه ایران فعالیت بسیار زیادی دارد. الان که ما با هم صحبت می‌کنیم نتانیاهو گفته من با ترامپ درباره سه چیز صحبت کرده ام: ایران، ایران و ایران. اسرائیلی‌ها می‌گویند که ما می‌خواهیم موشک‌های ایران به ۳۰۰ کیلومتر محدود شود. از طرف دیگر عربستان تیم جدید محمد بن سلمان و ائتلاف‌های منطقه‌ای معروفش را دارد. با توجه به واقعیات منطقه و سیاست‌ها و اصول منطقه‌ای ایران، آیا اوضاع منطقه به سمت تنش زدایی خواهد رفت یا تنش زایی؟ ایران چگونه می‌تواند پرونده‌های مهم منطقه‌ای مثل سوریه را مدیریت کند؟

در اسرائیل یک اجماع نسبی درباره ایران وجود دارد. واقعیت این است که اگرچه بنیامین نتانیاهو مواضع تندی درباره ایران دارد، اما اگر ایهود باراک، نخست وزیر پیشین اسرائیل هم بر سر کار بود، به همین اندازه نسبت به ایران موضع سختی می‌گرفت. شاید فقط یک سری احزاب حاشیه‌ای مثل حزب مرتض نگاه دیگری داشته باشند. اما سایر احزاب مانند کارگر، فردای بهتر و لیکود درباره ایران یک استراتژی دارند و ایران را یک تهدید بزرگ و امنیتی تعریف می‌کنند. حتی اگر این دولت اسرائیل عوض شود تغییری در سیاست کلی آن‌ها ایجاد نمی‌شود.

در عربستان هم اوضاع کم و بیش همینطور است. با توجه به صحبت‌هایی که ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان، مطرح کرده، می‌توان گفت که عربستان از قبل هم چنین موضعی در قبال ایران داشته است. جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا چند بار گفته ملک عبدالله پادشاه فقید عربستان و حسنی مبارک چندین بار آن‌ها را تشویق کرده‌اند که ایران را بمباران کنند. سعودی‌ها در واقع به دلیل اتفاقاتی که در مصر و تونس و بعد در سوریه و یمن افتاد ناگهان خود را در این موقعیت دیدند که برای بقای خود چاره‌ای جز تغییر زبان دیپلماتیک و تغییر سیاست ندارند.

آن‌ها امنیت خود را از آمریکایی‌ها خریداری می‌کردند. در دوره ریاست جمهوری اوباما، آمریکایی‌ها به دلایلی علاقه داشتند سعودی‌ها روی پای خودشان بایستند و از خودشان دفاع کنند. آمریکایی‌ها می‌گفتند از آن طرف، ایرانی‌ها برای خودشان نیرو تربیت کردند. روی زمین می‌توانند تحرکاتی انجام دهند و شما سعودی‌ها هم باید برای خودتان نیرویی تربیت کنید. این سعودی‌ها را خیلی به وحشت انداخت.

عربستان به ویژه از سیاست تعامل اوباما با ایران سوء برداشت هم کرد. سعودی‌ها خیال می‌کردند این سیاست قرار است دست ایران را در منطقه باز بگذارد. در حالی که آمریکا می‌خواست جوری ایران را دخیل کند که نهایتا به تغییر سیاست ایران منجر شود. به این ترتیب، موجودات عجیب و غریبی در عربستان بر سر کار نیامده اند و در واقع وضع ادامۀ اجتناب ناپذیر همان وضعیت سابق است. هرکسی دیگری هم به جای بن سلمان می‌آمد همین کار‌ها را انجام می‌داد.

قدرت‌های جهانی و در راس آن‌ها آمریکا و اروپا نیز با نوع سیاست ایران در منطقه موافق نیستند. تا زمانی که داعش مثل یک دشمن مشترک حضور داشت، آن‌ها روی موضوع حضور ایران در سوریه و مبارزه با داعش خیلی حساس نبودند. اگر بخواهیم مثال بزنیم داعشی‌ها مثل نازی‌های آلمان می‌مانند که وقتی به قدرت رسیدند آمریکا و اروپا با دشمن خود یعنی شوروی برای از بین بردن نازی‌ها ائتلاف کردند. اما به مجرد اینکه آلمان سقوط کرد، جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی بین آمریکا و شوروی شروع شد. حالا هم بعد از از بین رفتن داعش، دعوایی بر سر نظم پساداعشی آغاز شده است.


طرح موسوم به «فرآیند صلح» که آمریکا برای مسئله فلسطین پیشنهاد می‌کند، چه تأثیری بر جایگاه ایران در منطقه خواهد داشت؟

من تصور می‌کنم که آمریکایی‌ها اساسا برنامه گسترده تری در این رابطه دارند. به رغم همه بحث‌ها درباره روند صلح فلسطین با اسرائیلی‌ها که بعضی آن را تمام شده و به خطر افتاده می‌دانند، آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیده اند که اگر قرار است یک ائتلاف جدی بین عرب‌ها و اسرائیل صورت بگیرد این مناقشه زودتر باید حل شود. به همین دلیل ترامپ طرح صلحی را تدوین می‌کند که می‌خواهد آن را پیشاپیش به دو طرف تحمیل کند. به همین علت است که فلسطینی‌ها از این ماجرا نگرانی دارند. ترس آن‌ها این است که طرح صلح متوازن نباشد. درباره آیتم‌های این طرح در رسانه‌ها صحبت‌هایی مطرح شده است، اما آمریکایی‌ها هر دفعه آن را تکذیب کرده اند. آن‌ها حتی درباره به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل اصرار دارند که این موضوع هیچ ربطی به بیت المقدس شرقی ندارد و این موضوع باید در مذاکرات مربوط به وضعیت نهایی بین طرفین حل و فصل شود. اگر این فرمول صلح به دست بیاید، تغییرات زیادی ایجاد می‌کند. این می‌تواند ایران را از دو جهت تحت فشار بگذارد.

از یک جهت صلح بین فلسطین و اسرائیل اصلا به معنای عادی سازی روابط تمام یا اغلب کشور‌های عربی و اسلامی با اسرائیل است و این سیاست حذف اسرائیل از این منطقه را به تابوی تازه‌ای تبدیل می‌کند. جهت دوم اینکه اگر این صلح به صورتی متوازن باشد، به این معنا که همه احساس کنند فلسطینی‌ها می‌توانند در کرانه باختری و نوار غزه سهم مهمی از بیت المقدس را برای خودشان داشته باشند، نیروی زیادی از میانه روی در منطقه آزاد می‌شود. به عبارت دیگر حتی آدم‌های چپ یا ضداسرائیلی به یکباره مواضعشان سمت و سوی ملایمت بیشتری می‌گیرد. اگر این نیرو آزاد شود قطعا افکار عمومی در داخل ایران را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.

به عنوان سوال آخر، تاثیر مسائل سیاست خارجی از مسائل منطقه‌ای گرفته تا آمریکا و اروپا در مسائل درونی ایران در آینده بلند مدت و کوتاه مدت ایران چیست؟ 

فعلا ترسیم چشم انداز بلندمدت درباره ایران کار ساده‌ای نیست. بیشتر اتفاقات کوتاه مدت به چشم می‌آید و آن هم همانطور که گفتم به مذاکرات بر سر برجام و پیامد‌های آن بستگی دارد. همانطور که در جواب سوال قبل گفتم اگر دو طرف بخواهند عرصه را به رویارویی بکشانند تقریبا در همه حوزه‌ها تحت فشار قرار می‌گیریم.

اما اگر مذاکرات مربوط به برجام به فرض ضعیف نتیجه دهد، اساسا برای خیلی از اتفاقات مسالمت آمیز راه باز می‌شود.

به رغم آنچه که گفتم؛ توضیح واقع بینانۀ اوضاع ایران بسیار مشکل است و از همین رو، پیش بینی آینده مشکلتر از همیشه. فقط امیدوارم همۀ نیرو‌های تأثیرگذار با نگاهی مسئولانه به اوضاع بنگرند و تصمیماتی بگیرند که برای کشور و مردم و خودشان کمترین هزینه را داشته باشد.

هشدار سپاه پاسداران نسبت به موقعیت پرخطر و تهدیدآمیز برای جمهوری اسلامی

هشدار سپاه پاسداران نسبت به موقعیت پرخطر و تهدیدآمیز برای جمهوری اسلامی   13فروردین-97

  در بیانیه هشدار ارگان فاشیستی پاسداران به مناسبت چهلمین سال روز 12 فروردین اشاره شده است : "قبیله‌گرایی سیاسی و جناحی"، "اعتماد به نسخه بیگانه" و "عدم مبارزه جدی با فقر، فساد و تبعیض". دقیقاً اطلاعات سپاه دولت روحانی وحامیان مدعی اصلاح طلب متهم به فتنه را مخاطب  خودقرار داده است . برای اینکه ادامه طرح ناکام سئوال ازروحانی وعدم کفایت سیاسی وی درمجلس ارتجاع است که از سوی عوامل پاسداران وخامنه ای در مجلس ارتجاع قرار بود اجرا شود که طرح استیضاح شکست خورده 3 وزیر دولت روحانی موجب شد تا طرح سئوال استیضاح وعدم کفایت سیاسی روحانی به حشایه برده شود.
sepah0112.jpg
دویچه وله:‌ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ضمن اشاره به "کارنامه درخشان" جمهوری اسلامی، تصریح کرده که "استکبار و دشمنان" آن را به شدت تهدید می‌کنند. سپاه بدون اشاره مستقیم به جناحی خاص، عوامل داخلی مانع پیشرفت را هم برشمرده است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت سالروز همه‌پرسی فروردین ۱۳۵۸ بیانیه‌ای صادر کرده که در بخشی از آن به "تهدید و تهاجم جبهه استکبار و دشمنان" علیه "کارنامه درخشان" جمهوری اسلامی اشاره شده است. در این بیانیه ادعا شده که دشمنان نه تنها "ناکارآمدی نظام در حل مسائل اقتصادی و معیشتی" را "القا" می‌کنند، بلکه می‌کوشند " بین نسل جوان و آینده‌سازان کشور با نظام" شکاف ایجاد کنند.
سپاه همچنین "به‌چالش کشیدن نفوذ منطقه‌ای و عمق راهبردی جمهوری اسلامی در غرب آسیا"، "تلاش در تضعیف و محدودسازی توان دفاعی کشور در سطح شکنندگی و فروپاشی برابر تهاجم خارجی" و "دنبال‌کردن پروسه برجام با روند متزلزل کنونی" را از نشانه‌های تهدید و تهاجم "جبهه استکبار" علیه کارنامه جمهوری اسلامی دانسته است.
علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و هواداران او، مشکلات حاکم بر ایران و نارضایتی‌های عمومی ناشی از آنها را عمدتا به "دشمن خارجی" نسبت می‌دهند. البته در بیانیه سپاه پاسداران چند "واقعیت" دیگر هم از موانع پیشرفت ایران برشمرده شده است: "قبیله‌گرایی سیاسی و جناحی"، "اعتماد به نسخه بیگانه" و "عدم مبارزه جدی با فقر، فساد و تبعیض".
از بیانیه سپاه به صورت مستقیم برنمی‌آید که چه جناح، نهاد یا دولتی "قبیله‌گرایی" کرده است. همچنین روشن نشده که چه افراد یا جناح‌هایی به "نسخه بیگانگان" اعتماد کرده‌اند.
لزوم مذاکره و برقراری ارتباط با کشورهای مختلف از شعارهای اصلی دولت حسن روحانی بوده است. در دوره موسوم به "دوره اصلاحات" هم گشایش‌هایی در مناسبات خارجی جمهوری اسلامی ایجاد شد. در چهار دهه‌ای که از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد همچنین در مقاطعی تلاش شده اسناد بین‌المللی در بخش‌هایی محور توسعه قرار گیرند. این "نسخه‌های بیگانه" همواره مورد انتقاد جناح‌هایی از حاکمیت جمهوری اسلامی هم بوده‌اند.
یکی از این موارد در سال گذشته بود، هنگامی که مخالفت گسترده در عالی‌ترین سطوح حاکمیت جمهوری اسلامی از جمله شخص علی خامنه‌ای باعث شد یکی از اسناد آموزشی یونسکو - مشهور به "سند آموزشی ۲۰۳۰ - از دستور کار دولت روحانی خارج شود.
رهبر جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر به ویژه همزمان به مذاکرات هسته‌ای بارها نسبت به ثمربخش بودن مذاکره با کشورهای غربی ابراز بدبینی کرده و طرف اصلی مذاکرات، آمریکا را غیرقابل اعتماد خوانده بود. او معتقد است که "زیر دستکش مخملین آمریکا، دستی چدنی است".