ایمیل در یافتی : 13
اسفند -92
عمران صلاحی
عمران صلاحی
بیمارستان
روانی
ناگفته ناماند این داستان مربوط به 7
سال پیش است . بدون شک شرایط کنونی خیلی بدتر از آن زمان شده است. چون احمدی نژاد 6 سال ماند وبا حمایت رهبر وسپاه تا توانست کار
خرابی کرد . بنابراین آمار این ور دیوار با اونوردیوار خیلی فرق کرده یا افزایش یافته است.
برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستانهای روانی رفتیم.
بیرون بیمارستان غلغله بود. چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند. چند
راننده مسافرکش سر مسافر با هم دعوا داشتند و بستگان همدیگر را مورد لطف قرار میدادند.
وارد حیاط بیمارستان که شدیم، دیدیم
جایی است آرام و پردرخت. بیماران روی نیمکتها نشسته بودند و
با ملاقات کنندگان گفتوگو میکردند.
بیماری از کنار ما بلند شد و با کمال
ادب گفت: من میروم روی
نیمکت دیگری مینشینم که
شما راحتتر بتوانید
صحبت کنید.
پروانه زیبایی روی زمین نشسته بود.
بیماری پروانه را نگاه میکرد و
نگران بود که زیر پا له شود. آمد آهسته پروانه را برداشت و کف دستش گذاشت تا پرواز
کند و برود.
ما بالاخره نفهمیدیم بیمارستان روانی
اینور دیوار
است یا آنور دیوار.
از کتاب «کمال تعجب» نشر پوینده، 1386.