كوتاه و خواندني
دو برادر منصف14 اسفند -92
دو برادر منصف14 اسفند -92
دررسانه های رژیم ولایت فقیه این مثال بازتاب داده
تا پیام داده شود خامنه ای - رفسنجانی به جای جنگ قدرت و ثروت همدیگرر ا در آغوش بکشند
و ثروت های باد آورده را با هم تقسیم کنند.
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگي كار ميكردند كه يكي از آنها
ازدواج كرده بود و خانواده بزرگي داشت و ديگري مجرد بود. شب كه ميشد دو برادر همه
چيز از جمله محصول و سود را با هم نصف ميكردند. يك روز برادر مجرد با خودش
فكر كرد و گفت: درست نيست كه ما همه چيز را نصف كنيم. من مجرد هستم و خرجي ندارم
ولي او خانواده بزرگي را اداره ميكند.
بنابراين شب كه شد يك كيسه پر از گندم را برداشت و مخفيانه به انبار
برادر برد و روي محصول او ريخت.
در همين حال برادري كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت: درست
نيست كه ما همه چيز را نصف كنيم. من سر و سامان گرفتهام ولي او هنوز ازدواج نكرده
و بايد آيندهاش تأمين شود.
بنابراين شب كه شد يك كيسه پر از گندم را برداشت و مخفيانه به انبار
برادر برد و روي محصول او ريخت.
سالها گذشت و هر دو برادر متحير بودند كه چرا ذخيره گندمشان هميشه
با يكديگرمساوي است. تا آن كه در يك شب تاريك دو برادر در راه انبارها به يكديگر
برخوردند. آنها مدتي به هم خيره شدند و سپس بيآن كه سخني بر لب بياورند كيسه
هايشان را زمين گذاشتند و يكديگر را در آغوش گرفتند.