تحلیل عجیب از شکست اصولگرایان

این تحلیلگر جبهه پایداری سایت رجاع نیوز  که برای توجیه شک شهروندان تهرانی رامتهم به غرب گرا بودن کرده است .نگفته است اولاً چرا تهرانی ها غرب گرا شده اند؟ دوماً: چرا مواضع خشن و  تهاجمی اهانتی ومتهم کردن رقیب به فتنه ونفوذی وانگلیسی و همگام دشمن  که از مدعیان اصول گراو خا منه ای مطرح شد ورد صلاحیت کردن شورای نگهبان آلت دست خامنه ای را نادیده گرفته است که موجب تحریک شهروندان تهرانی ها شد تا به لیست نامزدان رقیب رأی دهند؟
فرارووحید یامین پور، فعال سیاسی نزدیک به جبهه پایداری در سایت رجا نیوز تحلیلی عجیب از شکست سنگین اصولگرایان در تهران ارائه کرده است.
خلاصه مطلب یامین پور این است که مردم تهران غرب زده اند و شکست اصولگرایان به سبک زندگی متفاوت تهرانی ها بر می گردد.
اما یامین پور توضیح نداده است که چگونه علی مطهری که به اعتقاد بسیاری از اصلاح طلبان در مسائل فرهنگی و سبک زندگی مطلقا اصولگرا و حتی تندرو است، توانسته است به عنوان نفر دوم تهران -تکرار می کنم نفر دوم تهران- با محمد رضا عارف سرلیست اصلاح طلبان رقابت کند.
به نظر می رسد مثال نقض علی مطهری برای رد تحلیلی یامین پور کافی است.
یامین‌پور اعلام کرده است اصولگرایان در تهران شکست سیاسی نخورده اند بلکه شکست فرهنگی خورده اند. این در حالی است که علی مطهری، کاظم جلالی و بهروز نعمتی هیچ نسبت فرهنگی با اصلاح طلبان ندارند که هر سه آرای بالایی از تهران کسب کرده اند.
هر چند موارد دیگری برای رد تحلیل یامین پور وجود دارد. اما می توان فقط به چند سوال اکتفا کرد. فرهنگ و سبک زندگی تهرانی ها در انتخابات 84 چگونه بود؟ یا در انتخابات مجلس نهم که اصولگرایان پیروز انتخابات در تهران شدند سبک زندگی مردم تهران چگونه بود؟
البته ناگفته نماند که آمارها نشان می دهد اصولگرایان در بسیاری از نقاط کشور در انتخابات شکست خورده اند. شاید بهتر باشد این تحلیلگر اصولگرا، تحلیل خود را به کل کشور تعمیم دهد.
یادداشت یامین پور را در ادامه می خوانید:
«اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق. ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است. تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه. چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً قداست زدایی شده و عرفی و حامل ارزش های غربگرایانه است.
 
به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا. اصلاح طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی که مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است. شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند  ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.
 
برخی ممکن است برای این رخداد زمینه و اسناد امنیتی پیدا کنند. مثلا به نقش شبکه های اجتماعی، تلگرام یا ماهواره ها بپردازند. ولی این مساله اصل ماجرا را تغییر نمی دهد. بر فرض اینکه پیام های ساخته و پرداخته شده ای از خارج از کشور به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمی درون نظام که از رسانه ها منتشر می شود، نیست؟! من نتایج انتخابات در تهران را از جنس واکنش جوانان به فوت مرحوم پاشایی درک می کنم. آنها نیاز داشته اند بواسطه ی یک رای متفاوت، تفاوت های خود را ابراز کنند و از اینکه «دیگری» منسجم به حساب می آیند، لذت ببرند. در عصری که هویت ها زایل می شود، این پشت گرمی ناشی از با هم بودن و در عین حال متفاوت بودن، ایجاد هویت می کند. هرچند که این هویت هیجانی، زودگذر و قابل جهت دهی است.
 
بنابراین هشدار اصلی این است که اصولگرایان از یک رقیب سیاسی شکست نخورده اند بلکه این کنش سیاسی تجلی یک سبک زندگی است. تفاوت معنادار رفتار سیاسی مردم قم با مردم تهران در این انتخابات به فهم این اتفاق کمک می کند