گزیده ها قسمت دوم

گزیده ها قسمت  دوم 7شهریور - 97
قتل زن جوان مقابل پسر ۴ ساله‌اش
 «به بهانه اینکه از بیرون سفارش غذا دادم خواهش کردم تا زمان بیشتری در خانه بمانند و او نیز به خاطر پسرمان قبول کرد. در زمان صرف شام، مقتوله نوشیدنی مسموم شده به داروی خواب آور را نوشید و پس از مدت کوتاهی بیهوش شد. ابتدا قصد داشتم تا او را با دست خفه کنم که در همین زمان متوجه پسر چهار ساله مان شدم که شاهد صحنه بود، یک لحظه مقتول رها و پسرمان را به داخل اتاق بردم. پس از آن دوباره به سراغ آمده و این بار او را با پارچه خفه کرده و به قتل رساندم معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری مردی که همسر سابقش را در مقابل فرزند چهار ساله‌اش به قتل رسانده بود، خبر داد. به گزارش ایسنا در ساعت ۱۳ روز ۲۷ مردادماه امسال از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ وقوع یک فقره جنایت در منطقه پیروزی، خیابان پیچک به کلانتری ۱۲۸ تهران نو اعلام شد که با حضور مأموران در محل و تأیید خبر اولیه مبنی بر کشته شدن خانمی حدودا ۳۵ ساله، موضوع به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام و پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد تشکیل و ضمن هماهنگی با بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، اقدامات برای دستگیری قاتل در دستورکار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. درهمان تحقیقات اولیه مشخص شد همسر سابق مقتوله به نام محمد متولد ۱۳۵۸ طی تماس تلفنی که با برادرش داشته، موضوع ارتکاب جنایت و قتل همسر سابقش را اطلاع داده و برادر قاتل نیز بلافاصله با مراجعه به محل سکونت برادرش و مشاهده جسد مقتوله موضوع را به پلیس اطلاع داده است. خواهر مقتوله نیز پس از حضور در محل جنایت به کارآگاهان گفت: خواهرزاده ام که پسربچه‌ای ۴ ساله است در حالیکه توسط پدرش تا ابتدای کوچه‌ی محل سکونت ما آورده شده بود، پس از ورود به خانه و با همان بیان کودکانه عنوان کرد که شاهد کشته شدن مادرش توسط پدر خود بوده است که بلافاصله با شماره تلفن همراه خواهرم تماس گرفتم، اما او جوابگو نبود و در همین زمان برادر قاتل طی تماس تلفنی اعلام کرد که خواهرم به قتل رسیده است. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که قاتل و مقتوله، حدودا ۱۵ سال پیش با یکدیگر ازدواج کرده و نتیجه ازدواج آن‌ها یک دختر ۱۳ ساله و یک پسر ۴ ساله بوده است. طی مدت زندگی مشترک آن‌ها، بنا بر اظهارات خانواده مقتوله، همسر مقتوله به نام محمد بار‌ها او را مورد ضرب و جرح قرار داده تا اینکه سرانجام مقتوله در سال ۱۳۹۴ اقدام به طرح شکایت با موضوع ضرب و شتم از همسر خود کرده و همسرش در دادگاه محکوم و روانه زندان شده است و در ادامه در طول دوران محکومیت محمد به صورت غیابی از وی متارکه کرده است. بنا بر اظهارات خانواده متهم، محمد پس از آزادی از زندان تا مدت‌ها از محل سکونت همسر سابق خود و فرزندانش اطلاعی نداشته تا اینکه حدودا ۲۰ روز پیش از جنایت، به صورت کاملا اتفاقی مقتوله را در خیابان ملاقات و از وی درخواست کرده تا در هفته یک نوبت فرزندانش را ملاقات کند. بنابر اظهارات خانواده مقتوله، طی همین مدت کوتاه مقتوله چندین نوبت فرزندانش را به منزل استیجاری پدرشان برده و پس از چند ساعت نیز به همراه آن‌ها به خانه بازگشته تا اینکه آخرین بار روز جمعه ۲۶ مرداد ماه پسر چهار ساله‌شان را به منزل محمد برده، اما پس از آن دیگر بازگشتی به خانه نداشته و پاسخگوی تماس‌های تلفنی اعضای خانواده‌اش نیز نبوده تا اینکه فردای آنروز خواهر مقتوله از موضوع جنایت اطلاع پیدا کرده است. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ درادامه رسیدگی به پرونده اطلاع پیدا کردند که متهم پرونده پس از جنایت، از تهران متواری و به یکی از شهرستان استان گلستان متواری شده است. تحقیقات برای شناسایی دقیق مخفیگاه محمد در دستور کار کارآگاهان قرار داشت تا اینکه روز گذشته محمد با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی خودش را تسلیم کارآگاهان کرد. محمد با اعتراف صریح به ارتکاب جنایت و قتل همسر سابقش به کارآگاهان گفت: طی مدت کوتاهی که موفق به پیدا کردن همسر سابق خود و بچه‌هایم شده بودم، خیلی تلاش کردم تا موافقت همسرم را به زندگی مجدد با خود جلب کنم، اما او مخالف این موضوع بود تا اینکه پس از گذشت مدت زمان کوتاهی اطلاع پیدا کردم که وی قصد دارد تا با فرد دیگری ازدواج کند. چندین بار از وی در این خصوص سؤال کردم، اما او هر بار جواب‌هایی مبهم داد تا اینکه اطمینان پیدا کردم که واقعا قصد دارد با فرد دیگری ازدواج کند. در حالیکه قرار بود پسرم را روز جمعه ملاقات کنم از همسر سابقم خواهش کردم تا چادر سفید دوران عقدمان را با خودش بیاورد و او نیز چادر سفید دوران عقدمان را با خودش آورد.   به بهانه اینکه از بیرون سفارش غذا دادم خواهش کردم تا زمان بیشتری در خانه بمانند و او نیز به خاطر پسرمان قبول کرد. در زمان صرف شام، مقتوله نوشیدنی مسموم شده به داروی خواب آور را نوشید و پس از مدت کوتاهی بیهوش شد. ابتدا قصد داشتم تا او را با دست خفه کنم که در همین زمان متوجه پسر چهار ساله مان شدم که شاهد صحنه بود، یک لحظه مقتول رها و پسرمان را به داخل اتاق بردم. پس از آن دوباره به سراغ آمده و این بار او را با پارچه خفه کرده و به قتل رساندم. متهم ادامه داد: پس از ارتکاب جنایت چادر سفید دوران عقدمان را که مقتوله به همراه خود آورده بود روی جسد انداختم و پسرم را برداشته و تا ابتدای کوچه محل سکونت خاله اش رسانده و سپس از آن محل دور شدم؛ همزمان، با برادرم تماس گرفته و موضوع جنایت را به او اطلاع دادم و از اوخواستم تا به خانه ام برود؛ پس از آن از تهران خارج شدم. براساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ، سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
قاتل با ماژیک روی چادر سفید عروسی
 مقتول یادداشت نوشت قاتل پس از قتل، موی سر مقتول را بریده و چادر سفیدی (چادر عروسی) را روی جسد کشیده و روی چادر سفید با ماژیک قرمز نوشته: "با چادر سفید آمدی، با چادر سفید می‌روی." شب قبل از قتل، همسرم به همراه پسرم به خانه‌ام آمد، داخل حمام بودم که شنیدم همسرم تلفنی با خواهرش صحبت می‌کند و به او گفت شوهر جدیدش وضع مالی خوبی دارد، آنجا بود که متوجه شدم دوباره ازدواج کرده است. به گزارش تسنیم، ساعت 12:30 بیست و هشتم مرداد سال جاری، ماموران کلانتری 128 تهران‌نو در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت وقوع یک فقره قتل در خیابان پیروزی، خیابان پیچک را اعلام کردند. دقایقی بعد از اعلام این خبر، قاضی مرادی؛ بازپرس امور جنایی تهران به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی در صحنه جرم حاضر شده و مشغول تحقیقات درباره این پرونده شدند. تیم جنایی با حضور در صحنه جرم (اتاق‌خواب طبقه دوم خانه استیجاری) با جسد بی‌جان زن سی و هفت ساله‌ای مواجه شدند که با روسری خفه شده بود، شواهد نشان داد قاتل پس از قتل، موی سر مقتول را بریده و چادر سفیدی (چادر عروسی) را روی جسد کشیده و روی چادر سفید با ماژیک قرمز نوشته: "با چادر سفید آمدی، با چادر سفید می‌روی." بررسی‌های بیشتر نشان داد که قاتل، شوهر مقتول بوده و چند ماه پیش از وی جدا شده بود؛ قاتل پس از جنایت با برادر خود تماس گرفته و موضوع را گفته سپس برادر قاتل، خواهر مقتول را در جریان گذاشته و وی نیز پلیس را باخبر کرده بود. همزمان با انتقال جسد مقتول به پزشکی قانونی، تحقیقات برای بازداشت قاتل فراری آغاز شد تا اینکه وی دیروز خودش را به پلیس معرفی کرد. قاتل پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش به بازپرس گفت: من از زمان ازدواج مشکلات زیادی با همسرم داشتم و سال گذشته به خاطر ضرب و شتم و شکایت وی به زندان افتادم، زمانیکه در زندان بودم همسرم گفت به شرطی رضایت می‌دهد که به وی حق طلاق توافقی و حضانت بچه‌ها ( دختر و پسر خردسالم) را بدهم که من نیز این کار را کردم و از زندان آزاد شدم. وی افزود: پس از آزادی متوجه شدم همسرم از من جدا شده است اما با یکدیگر زندگی می‌کردیم تا اینکه 6 ماه قبل از قتل با وی دعوایم شد و وی با بچه‌ها از خانه خارج شد و دیگر برنگشت اما دو هفته قبل از قتل مجدد با من تماس گرفت و بچه‌هایم را دیدم، شب قبل از قتل، همسرم به همراه پسرم به خانه‌ام آمد، داخل حمام بودم که شنیدم همسرم تلفنی با خواهرش صحبت می‌کند و به او گفت شوهر جدیدش وضع مالی خوبی دارد، آنجا بود که متوجه شدم دوباره ازدواج کرده است، قصد داشتم بعد از بی‌هوش کردن وی همان شب مرتکب قتل شوم اما خوابم برد. وی درباره نحوه قتل به بازپرس گفت: صبح روز حادثه از خواب بیدار شدم و سر برداشت پول از حساب دخترم با مقتول دعوایم شد، در نهایت با روسری او را خفه کردم و... متهم با اعتراف به قتل همسرش با دستور قاضی مرادی؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره آگاهی قرار گرفت.
معشوقه مواد فروشی که مامور پلیس را کشته است، او را لو داد
 «وقتی مأمور پلیس به طرفم آمد من همراه دختر مورد علاقه‌ام بودم و از ترس اینکه بازداشت شوم اقدام به شلیک کردم و از کرده خودم پشیمان هستم». مردی که متهم است هنگام فرار از دست پلیس یکی از مأموران نیروی انتظامی را به قتل رسانده است، صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران مدعی شد به دروغ اعتراف کرده و قتلی مرتکب نشده است. به گزارش ایران، بر اساس اوراق این پرونده، در سال ۹۳ سرگرد محمد جلال کاشانی با شلیک گلوله به قتل رسید. در تحقیقاتی که مأموران انجام دادند مشخص شد که این افسر پلیس هنگام گشت به متهم جوان ظنین شده و دستور ایست داده، اما وی متواری شده و در جریان تعقیب و گریز به سمت افسر پلیس شلیک کرد و باعث مرگ او شد. اشکان - متهم - در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: وقتی مأمور پلیس به طرفم آمد من همراه دختر مورد علاقه‌ام بودم و از ترس اینکه بازداشت شوم اقدام به شلیک کردم و از کرده خودم پشیمان هستم. صبح دیروزاین مرد جوان پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه چهارم دادگاه کیفری به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. درمتن این کیفرخواست آمده است: در سال ۹۳ سرگرد کاشانی هنگام گشت در منطقه‌ای که پاتوق مواد فروشان بوده است به یکی از آن‌ها ظنین شده و دستور ایست را صادر می‌کند، مرد جوان به سمت مأمور شلیک کرده و او را به قتل می‌رساند. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، یاسمین دختری که روز حادثه همراه متهم بود در بازجویی گفت: اشکان مواد فروشی می‌کرد و آن روز وقتی مأموران رسیدند او ترسید و سعی کرد فرار کند، اما نتوانست و به مأموران حمله کرد که در نهایت با شلیک گلوله افسر پلیس را به قتل رساند. زن جوان دیگری به نام زیبا هم که شاهد واقعه بود نیز شهادت داده است که مرد جوان را هنگام شلیک دیده است. به این ترتیب متهم بازداشت شده و هنگام بازجویی‌ها به قتل و شلیک گلوله به مقتول اعتراف کرد. اما متهم وقتی در جایگاه قرار گرفت اتهامش را رد کرد و گفت: من در روز حادثه اصلاً شلیک نکردم. زمانی که من و یاسمین را بازداشت کردند ما هردو زیر فشار بازجویی شدید بودیم، یاسمین در آن زمان نوجوان بود و خیلی ترسیده بود من هم برای اینکه از زیر فشار خارج شویم به قتل اعتراف کردم، اما این اعترافات درست نیست. او سپس نام مأموری را بر زبان آورد و مدعی شد وی را تحت بازجویی شدید قرار داده است. در همین هنگام قاضی از مأمور خواست در جایگاه قرار گیرد. وی گفت: ما هیچ فشاری به متهم و دختر جوان وارد نکردیم بخصوص اینکه اصلاً دلیلی برای ظنین بودن به دختر جوان نداشتیم. او بعد از دستگیری خیلی ناراحت بود و براحتی هم اعتراف کرد. متهم نیز گفت: من گفته‌ها را قبول ندارم کسی که شلیک کرد من نبودم و حتی زیبا - زن جوانی که علیه من شهادت داده است - هم شهادت درستی نداده است، چون او هم به خاطر دیدن مأموران ترسیده بود و از شدت ترس متوجه چیزی نبود. پس از پایان اظهارات متهم و وکیلش، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
نقوی حسینی: آقای روحانی! شب می‌توانید بخوابید؟
سید حسین نقوی حسینی از نمایندگانی بود که سوالات خود را از رییس جمهور پرسید. نقوی حسینی، نماینده ورامین از رییس جمهور پرسید: ام‌الفساد همه مسائل کشور بیکاری است . آقای رئیس‌جمهور خانواده ای را در نظر بگیرید که تا ۵ فرزند با مدارک عالی با سنین ۲۰ تا ۴۰ سال دارند. شب خانه پدری می آیند که یا بیکار است یا دستمزد پایین می گیرند. شب می‌توانید بخوابید؟ ۵ میلیون بیکار در کشور داریم. شما مجری قانون اساسی هستید. قانون اساسی از شما خواسته برای مردم اشتغال ایجاد کنید. شورای عالی اشتغال که بالاترین تصمیم گیرنده شغل در کشور است در ۵ سال گذشته چند بار تشکیل شد. طرح کارورزی شما به کجا رسید؟ به دشمنان مان اعلام می کنیم ما آمریکا را له می کنیم. مجلس در کنار شما است. کور خواندند کسانی که فکر می کنند در نظام جمهوری اسلامی می‌توانند اختلاف ایجاد کنند. پشت سر رهبری حرکت کنید همه با شما هستیم. به نخبگان و سرمایه گذاران خود توجه کنید. ما می‌توانیم تحریم‌ها را دور بزنیم آنقدر مرعوب تحریم نباشیم. ما اختلاف سیاسی داریم اما امروز روز منافع ملی است. ما پای دولت شما می‌ایستیم.