نگاه بازجویانه اوین نامه کیهان به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب


نگاه  بازجواوین نامه کیهان  سربازجوشریعت نداری به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب . 10 اسفند- 97
داستان سرايي با يك استعفا از پخش شيريني تا پريدن خواب از سر مردم!
سرويس سياسي روزنامه اصلاح طلب اعتماد در يادداشتي سراسر غلو و اغراق به موضوع استعفاي چند ساعته جواد ظريف پرداخت و نوشت: «محبوبيت ظريف مثال زدني است. بي ترديد هيچ استعفايي به اندازه استعفاي نابهنگام او نمي توانست خواب و آرامش مردم را به هم بزند... لااقل در تاريخ ما آنقدري كه من مي دانم، نظير ندارد كه نصف شب بعد از انتشار خبري كوتاه و مبهم از استعفاي يك مقام سياسي، خواب از سر معلم و كارگر و كارمند و زن خانه دار و دانشجو و كاسب بپرد و ملت مدام از خود و از هر كه مي شناسند بپرسند «يعني چه؟ مگر مي شود ظريف نباشد؟» 
چنين ادعايي از سوي اين روزنامه زنجيره اي در حالي مطرح مي شود كه آنچه كه خواب را از چشم كارگر و كارمند و كاسب و معلم و عموم مردم ربوده است، مشكلات اقتصادي ناشي از ناكارآمدي و سوءتدبير دولتي است كه از آب خوردن مردم گرفته تا رونق اقتصاد و معيشت، رفع تحريم ها ، مشكلات محيط زيست و... را به توافق نامتوازن و يكطرفه برجام گره زد و حالا بعد از گذشت 3 سال از اجراي بي چون و چراي تعهدات آن از سوي ايران، دستاوردش براي ملت افزايش سرسام آور هزينه اجاره مسكن، حقوق معوقه كارگران، بيكاري جوانان، افزايش سرسام آور قيمت خودرو و تلاطم بازار ارز است.
دروغ گويي براي تطهير يك عملكرد!
روزنامه زنجيره اي آرمان ديروز در گزارش ها و يادداشت هاي مختلف به موضوع استعفاي ظريف پرداخت و عليرغم اينكه منتقدين دولت و عملكرد وزارت خارجه خود از اين استعفا انتقاد كرده و آن را در شرايط كنوني خطرناك و مضر دانسته اند نوشت منتقدين دولت منتظر چنين استعفايي بوده و براي آن شيريني پخش كردند!
آرمان نوشته است: شيريني پخش كردند تا نشان دهند چه اندازه از استعفاي ستون دولت خشنود هستند اما غافل از آن بودند كه جامعه در دانه دانه شيريني هايي كه تعارف مي كردند پي به ريشه مشكلات كشور در حوزه هاي مختلف به ويژه اقتصادي خواهد برد و خواهد دانست مسبب اصلي مشكلات نه وزراي كاردان بلكه انقلابي نماها هستند كه اجازه بهبود فضاي كشور را به امثال ظريف نمي دهند.
پخش شيريني دروغي است كه مدعيان اصلاحات آن را پخش كردند و در حالي كه يك نماينده مجلس به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله عليها در صحن علني شيريني پخش كرده بود و اين طبيعي است آن را به استعفاي ظريف تعميم دادند تا بتوانند نتيجه خود را بگيرند.
نكته ديگر اينكه روزنامه زنجيره اي آرمان مشكلات كنوني را نه در مسير اشتباهي كه دولت و به خصوص دستگاه ديپلماسي طي نموده كه در انتقاد منتقدين به اين مسير اشتباه مي بيند، روزنامه آرمان نمي نويسد كه اگر مسير طي شده كه به برجام منتهي شد حلال مشكلات بود چرا امروز شاهد چنين مشكلاتي در حوزه اقتصاد و معيشت هستيم و كسي در دولت پاسخگوي آن نيست.
با همه اين اوصاف منتقدين مي گويند و معتقدند دولت بايد بماند و وزير خارجه كنوني به جاي استعفا مشكلاتي كه پيش آمده را حل كند. فرار به جلو هيچ مشكلي را حل نمي كند.
خيانت FATF بازان
روزنامه اعتماد ديروز در يادداشتي نوشت: «فرصت چهارماهه FATF به ايران نشان دهنده تعاملي است كه اين گروه مي خواهد با كشورمان داشته باشد. در واقع با توجه به تمديدي كه انجام شده، گروه ويژه اقدام مالي اين مهلت را به كشورمان داده كه ابعاد و زواياي لوايح پالرمو و CFT را به صورت دقيق بررسي كند. به عبارت ديگر اين گروه نشان داد كه به دنبال تحريم و قرار دادن ايران در ليست سياه نيست، بلكه به دنبال آن است كه نظام جمهوري اسلامي ايران و مجمع تشخيص مصلحت نظام سر فرصت ابعاد مختلف اين لوايح را بررسي كرده و درباره آن نظر دهند
رئيس FATF مارشال بيلينگزلي، همزمان معاون وزير خزانه داري آمريكا است. اين وزارتخانه همان اتاق جنگ اقتصادي عليه ايران است. بيلينگزلي چندي پيش در پاسخ به سوال نماينده كنگره آمريكا با اين عنوان كه «ما چگونه بايد فشارها بر حكومت و نهادهاي مالي ايران را حفظ كنيم و اطمينان حاصل كنيم كه آنها نتوانند شكاف هايي براي دور زدن تحريم ايجاد كنند؟» گفته بود: «بايد مصرانه از آنها بخواهيم قوانين مقابله با تامين مالي تروريسم و پولشويي لوايح مرتبط با FATF را در ايران تصويب كنند
دشمن به صراحت، FATF را ابزاري كارآمد براي دقيق تر شدن گراي تحريم ها اعلام مي كند. مدعيان اصلاح طلبي اگر با آگاهي از اين موضوع باز اصرار بر همكاري ايران با FATF و تصويب پالرمو و CFT دارند، جز خيانت مي توان عنوان ديگري بر آن نهاد؟ FATF پيش از اين نيز در مهر ماه، مهلت ايران براي اجراي خواسته هاي خود را تا فوريه 2019 (نيمه اسفند) تمديد كرده بود تا با خريد زمان به نفع خود، بستر زماني بيشتري براي چانه زني خدمتگزاران لوايح خودتحريمي مهيا كند. عجيب نيست كه مدعيان اصلاحات از تقلاي مضاعف گرگ براي كشاندن ايران به دام، آدرس غلط به افكار عمومي بدهند و آن را نشانه تعامل بخوانند!
خسارت سنگين سياست اقتصادي دولت به بازار
روزنامه دنياي اقتصاد در گزارشي نوشت: «هيچ كس نمي تواند انكار كند كه در دولت هاي آقاي روحاني، برخي از سياست هاي اقتصادي نسنجيده، خسارت هاي سنگيني به دنبال آورده است. شايد سنگين ترين خسارت به توزيع ارز 4200 توماني به برخي واردكنندگان مربوط باشد. صرف نظر از رانت شيريني كه در همان هفته هاي اول و قبل از آنكه كسي خبردار شود، به بركت توزيع 9 ميليارد دلار ارزان نصيب برخي از افراد شد. از آن به بعد نيز، با همه گروه بندي ها و محدود ساختن تخصيص اين ارز به كالاهاي اساسي، نه زمينه هاي رانت جويي از ميان رفته و نه پيامدهاي اختلال زاي آن در بازارها متوقف شده است».
پس از افزايش شديد قيمت دلار در بازار در فروردين 97، با تصميم دولت، دلار تك نرخي شد و به 4200 تومان افزايش يافت. يكي از نتايج اين تصميم غيركارشناسي و تصميمات عجيب بعد از آن، هدر دادن 18 ميليارد دلار از منابع ارزي كشور در كشاكش جنگ سخت اقتصادي بود. دلار 4200 توماني براي مردم آب نداشت اما نان عده اي خاص را خوب چرب كرد. لقمه چنان بزرگ و شيرين بود كه خيلي ها را به طمع انداخت.
در حال حاضر جعبه سياه دلار 4200 توماني هنوز باز نشده و ظاهرا عده اي به هيچ عنوان علاقه ندارند كه باز شود!
استدلال هاي مضحك براي قهرمان سازي!
روزنامه ابتكار در شماره ديروز خود تقريبا تمام صفحه نخست را به موضوع وزيرخارجه و استعفاي او اختصاص داده بود اما نكاتي در اين نوشتار وجود داشت كه قابل تامل و تاسف انگيز بود.
در اين يادداشت آمده است: «استعفاي آقاي محمدجواد ظريف براي من امري غيرمنتظره نبود. ايشان طي مدت چهل سال از يك دانشجو و كارآموز سياست، تبديل به يك تحصيل كرده با درجه دكتراي روابط بين المللي شد كه توانست با انباشت تجربه هاي طولاني مدت ديپلماتيك، امر خطيري مانند مذاكرات هسته اي را به سرانجام برساند.»!
اين نوع تفكر طيف موسوم به اصلاح طلب است. صرف اينكه كسي كاري را به انجام رسانده براي اين جماعت محل قهرمان سازي مي شود! در كشورمان از قرن ها پيش تاكنون افراد زيادي بوده اند كه قراردادها و يا توافق نامه هايي را به سرانجام رسانده اند اما صرف اينكه مثلا «وثوق الدوله» قرارداد استعماري 1919 را به سرانجام رساند قابل تقدير است؟!
سپس نويسنده مي نويسد: «به طور كلي برجام در ماهيت خود بزرگ‏ترين خدمتي بود كه ظريف مي توانست در آن وضعيت براي كشور خود انجام داده و ايران را از ورطه شرايط خطرناك بين المللي نجات دهد
 دقت كنيد كه چگونه اين طيف واژه ها را با رويكرد خاصي به استخدام درمي آورد تا به هدفش كه همان انگاره سازي است نايل شود: «ورطه شرايط خطرناك»! به راستي حدفاصل سال هاي 1390 تا 1392 چه خطري كشور را تهديد مي كرده كه نويسنده اين رپورتاژ آگهي از آن با عنوان ورطه نام برده است؟ 
در ابعاد توليد ناخالص و خالص ملي بايد گفت كه رسيدن به ركورد سال 1390 به آرزويي براي دولتمردان تبديل شده بود. طيب نيا وزير اقتصاد دولت نخست تدبير و اميد در اين باره گفته بود: «در حال حاضر سطح توليد كشور از بالاترين دوران يعني سال 90 پايين تر است كه دليل آن ركود است كه تلاش ما اين است كه به توليد سال 90 و 91 برسيم
اما اگر منظور زنجيره اي ها از اين انگاره سازي دامن زدن به همان توهم جنگ است كه بايد گفت اين اصلا شائبه اي نيست كه حتي ارزش پاسخ دادن داشته باشد. ضمن آنكه بايد به نويسنده گفت به راستي امروز جامعه را چطور مي بيند كه پيش از برجام را ورطه خطرناك مي نامد؟ پيش از برجام دست كم ما يك امتياز بالقوه بزرگ و مهم به نام رآكتور آب سنگين اراك داشتيم.
تحريف دليل استعفاي ظريف توسط زنجيره اي ها
اما بي صداقتي اين نوشته در بخشي از آن است كه نويسنده مي كوشد كم كاري و اشتباهات تيم مذاكره كننده را كه فريب غربي ها را خورد و تضمين هاي عملي براي تعهدات آنها نگرفت به گردن منتقدان داخلي بيندازد: «با اين حال پس از گذشت سه سال از توافق هسته اي، شرايطي در داخل كشور ايجاد شد كه ضمن ايجاد خلل در مسير برجام، در نهايت شرايط و اوضاع را براي استعفاي ظريف فراهم آورد. او در موقعيت خود و با پشتوانه دولتي كه منتخب مردم بود و به استناد كليدي كه برجام از آن برآمده و راه حل نجات كشور بود، بايد آن راه را ادامه مي داد، اما اگر جلوي اين راه توسط كساني كه قوي تر از آراي مردم بودند گرفته شده، حال نيز مسئوليت آن هم بايد بر عهده آنها باشد
توجه داشته باشد كه خود آقاي ظريف دليل استعفايش را دلخوري از رئيس جمهور عنوان كرده اما نويسنده يادداشت فوق براي استعفاي ظريف دلايل متوهمانه اي تراشيده است! از اينجا به راحتي مي توان به شيوه طيف موسوم به اصلاح طلب پي برد
نكته قابل تامل ديگر اين است كه نويسنده بدعهدي آمريكا را نمي خواهد ببيند! خروج آمريكا از برجام را نمي خواهد ببيند! بدعهدي اروپايي ها را دوست ندارد ببيند! اما در تلاش است تا با خلاف واقع گويي عدم توجه كافي ديپلمات ها را در گرفتن تضمين هاي كافي و اعتماد بي جا كه سم ديپلماسي است سانسور كند و در عوض منتقدان داخلي را به سبب انتقادهايشان عامل مسدود شدن برجام نشان دهد!