دریاچه ارومیه و گذشته‌ای حسرت‌بار

 دریاچه ارومیه و گذشته‌ای حسرت‌بار۷-شهریور-۱۴۰۲ 

عاملان ومقصران واقعی خشک شدن دریاچه ارومیه وتبدیل شدن  به منطقه نمک زار وتهدید چندین استان های همجوار ودور تر با گرد وغبارهمان ارگان جنگ افروزو جنایتکار وغارتگری  می باشند که با بهانه واهی جاسوس شناسی اقدام به دستگیری تعدادی ازفعالان محیط زیست  کردندکه یکی شان به نام سیدامامی زیر شکنجه جان سپرد و بقیه همچنان در زندان اند .یکی دیگرشان هم  که دوتابعیتی است  به عنوان گروگان وباج گیری مقابل سیاست مماشات چانه زنی درپشت پرده با دشمن بیگانه مورد استفاده واقع شده است!!

مژگان جمشیدی در بخشی از یادداشتی با عنوان دریاچه ارومیه و گذشته‌ای حسرت‌بار در اعتماد نوشت: آن هواپیمای محیط زیست! دریاچه‌ای مملو از آب و زندگی! دسته‌های فلامینگو‌ها و جوجه‌ها! حضور زیست‌شناسان نامدار ایرانی و خارجی! همه و همه متعلق به ارومیه بود. ارومیه‌ای که حالا چند سالیست قتلگاه آخرین بازمانده‌های گوزن‌های زرد ایرانی و انبوه پرندگانش شده درحالی که لاشه‌های گوزن‌ها در میان انبوهی از نمک مدفون شده و بلور‌های نمکی منقار و بال و پر پرندگان را پوشانده است. حالا به جای دریاچه ارومیه که تا همین ۲۰ سال پیش، به نگین سرخ آذریابجان و ایران شهرت داشت یک شوره‌زار به وسعت نزدیک به ۵۰۰ هزار هکتار یا باقی مانده است. تمام درآمد حاصل از تخصیص آب حوضه آبریز ارومیه به کشاورزی و باغداری در چهار دهه گذشته یک میلیارد دلار بوده در حالی که فقط در ۸ سال دولت یازدهم و دوازدهم معادل ۵ میلیارد دلار برای احیای این دریاچه هزینه شد و آخر هم هیچ! بغضم بالاخره می‌شکند و با صدای بلند گریه می‌کنم. آلبوم عکس‌های قدیمی‌ام را ورق می‌زنم، عکس‌های تجمع اعتراضی‌مان در سال ۱۳۷۹ برای هشدار به نابودی دریاچه ارومیه! بله ۲۳ سال قبل وقتی هنوز دریاچه آب داشت و حتی سازمان محیط زیست هم نمی‌پذیرفت که ارومیه رو به نابودی است ما داشتیم هشدار می‌دادیم برای نابودی ارومیه! البته که ما علم غیب نداشتیم! من و بسیاری از کنشگران و فعالان محیط زیستی که آن زمان دانشجو بودیم روند شتابناک سدسازی و میل وافر دولت به خودکفایی گندم که به نابودی بسیاری از دریاچه‌ها و جنگل‌های غرب ایران منجر شد و روند افت سطح آب دریاچه ارومیه که ۴-۳ سالی بود آغاز شده بود را می‌دیدیم. با این رشد جمعیت معلوم بود که ارومیه به زودی نابود می‌شود اگر کاری نکنیم! تجمع اعتراضی‌مان برای تخریب جنگل‌های شمال و دامنه‌های البرز به بهانه ساخت آزادراه تهران - شمال در سال ۱۳۷۸، تجمع اعتراضی‌مان برای نابودی تالاب بین‌المللی انزلی در سال ۱۳۷۹ به بهانه ساخت جاده کنارگذر که تبدیل به میان‌گذر انزلی شد! تجمع اعتراضی‌مان برای توسعه بندر امیرآباد و تصرف آشوراده در مجاورت پناهگاه حیات وحش میانکاله در سال ۱۳۸۳ و... پاسخ ما کنشگران محیط زیستی در تمام این سال‌ها فقط انگ و برچسب‌های «ضد توسعه، سلطنت‌طلب، مخالف نظام، غرب‌زده، اپوزوسیون و...» بود و بس! یکسال قبل درست در همین روز‌ها بود که در همین روزنامه اعتماد نوشتم «چرا دریاچه ارومیه احیا نمی‌شود و امیدی به احیای آن ندارم؟» وقتی بعد از این همه بحران فرونشست زمین، افت سفره‌های آب زیرزمینی و خشکیدگی تمامی تالاب‌ها و دریاچه‌های ایران و نابودی گسترده جنگل‌ها و تشدید آلودگی هوا و ریزگرد‌ها هنوز هم تصمیم‌گیران و مسوولان ارشد کشور می‌گویند محیط زیست سد راه توسعه نشود! واقعا چطور می‌توان به احیای ارومیه امید داشت؟ دریاچه ارومیه یک اکوسیستم زنده است و حیاتش به جریان آب دایمی رودخانه‌ها وابسته است و بس! آنچه ارومیه و دیگر اکوسیستم‌های تخریب‌شده ایران را احیا می‌کند پول نیست بلکه تفکر اکولوژیک و استراتژیک تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان حکومتی است. تفکری که بتواند عواقب و پیامد‌های هر تصمیم سیاسی، اجتماعی، توسعه‌ای و اقتصادی را برای بلندمدت پیش‌بینی کند و برایش راهکار داشته باشد نه توجیهات ساده‌انگارانه! اگر دیر بجنبیم بلایی که با نابودی هامون و هیرمند بر سر ۵ شهر سیستان آمد با نابودی دریاچه ارومیه بر سر تمامی آذربایجان تا شعاع ۵۰۰ کیلومتری آن می‌آید.