یادداشت روز اوین نامه کیهان " استقامت، دشمنان خارجی و شبهه‌آفرینان داخلی"

 دروغ نامه کیهان ۵ شنبه ۱-آذر ماه سال-۱۴۰۳

یادداشت روز اوین  نامه کیهان " استقامت، دشمنان خارجی و شبهه‌آفرینان داخلی"

دیگر برای آنانی که خود درگیرانقلاب بهمن  ۵۷بودند ابهامی باقی نمانده است  که ساختار رژیم دروغ گوی ولایت چقدر آلوده به فساد ودورویی وعوامفریبی است چون  خودشاهد بوده اند چگونه طی ۴۶ سال برای انحراف انقلاب و اهداف آن ازهمان ابتدا اقدام به بحران آفرینی برای قبضه انقلاب وانحصاری کردنش شروع به بحران آفرینی های داخلی ومنطقه ای وجهانی شدچون با  شعار نابودی اسراییل و مبارزه باآمریکا واشغال سفارت آمریکا به تهران ویورش به دانشگاه های سراسر کشور وصدور تروریسم وارتجاع وانقلاب ومداخله جویی به منطقه عامل زدن کلید جنگ خانمانسوز باعراق زده شد که برای ۸ سال بطور عمدکشدارشد . سپس برنامه های هسته ای وموشکی ودرادامه جنگ نیابتی مکملش گردید . البته موازی آن برای کنترل  شرایط ومردم معترض که به مرور به دلایل  نابسامانی های اقتصادی  وتورم وگرانی وفقر وبیکاری و اختلاس وفساد وشکاف طبقاتی  ازتاکتیک های   زن ستیزی وحجاب اجباری  و سانسور وسرکوب و دستگیری وبازداشت وشکنجه وصدور احکام اعدام  تاحال استفاده شده است .ولی  یادداشت نویس عضو سپاه تروریست قدس وهمگام با اهداف ضدمردمی و ضدمنافع ملی اش  مدعی شده است  بنیان رژیم فاسد و قرون وسطایی ولایت فقیه  بابرچسب اسلامی بر استقامت بوده است در یک کلام می‌توان گفت همه عظمت‌های وارونه که در این ۴۶ سال خلق شده و چشم جهان را خیره کرده است چون تبدیل به رکوردارجهانی نقض مستمر حقوق بشر و منزوی ترین کشور منطقه وجهان شده است، محصول به‌هم پیوستگی و امتزاج استقامت امام و جانشین آن و مردم بوده است البته پیوستگی که چنانچه یک نظرسنجی آزادبرگزارشود بیش از۹۰٪  مردم ایران خواهند گفت مخالف جدی این رژیم عوامفریب غارتگر وسرکوبگر وجنگ افروز ومنضور ضدمردمی ولایت فقیه اند.

بنیان انقلاب اسلامی بر استقامت است و در یک کلام می‌توان گفت همه عظمت‌هایی که در این 46 سال خلق شده و چشم جهان را خیره کرده است، محصول به‌هم پیوستگی و امتزاج استقامت امام و مردم بوده است. کما اینکه تاریخ معاصر ما در این 100 یا 200 سال پر از مواردی است که سرمایه‌های هنگفت و دستاوردهای بزرگ که با زحمات زیاد و خون‌ دل‌ها به دست آمده، به‌خاطر عدم استقامت، رهبری یا مردم و یا هر دو از بین رفته و فرصت‌های تاریخی تباه شده و کشور به قهقرا رفته است. جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت و جنبش نفت و سیر قهقرایی پس از هر یک پیش روی ماست. امروز، ایران با استقامت امام و مردم به جایی رسیده که دشمنان آن با صراحت می‌گویند «ایران، خود معادله‌ساز است و با معادلات نمی‌توان آن را منفعل نمود و یا از صحنه خارج کرد». ما امروز البته در شرایط بسیار حساس و بسیار خطیری هستیم و در نقطه‌ای قرار داریم که هم باید از دستاوردهای بزرگ خود که با تلاش مستمر و هزینه زیاد به دست آمده است، در عرصه داخلی، منطقه‌ای و جهانی مراقبت نماییم و هم باید در افزایش موقعیت‌ها و دستاوردها تلاش کنیم.روایتی در صفحه 66 تفسیر «دُرُّالمنثُور» نوشته عالم بزرگ اهل سنت، عبدالرحمن سیوطی متوفای 911 قمری آمده که وقتی آیه 112 سوره هود (فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ) نازل گردید، رسول خدا صلوات‌الله علیه و آله خطاب به مسلمانان فرمودشَمِّرُوا، شَمِّرُوا» یعنی آستین‌ها را بالا بزنید، آستین‌ها را بالا بزنید. این سوره مبارکه در دوره مکه نازل شده است و می‌دانید که در حد فاصل حضور پیامبر اکرم صلوات‌الله علیه و آله در مکه و فتح مکه در سال هشتم هجری چه حوادث سهمگین و بزرگی رخ داده است. مسلمانان که در دوره سختی شمارشان نسبت به کفار اندک بود و توشه و توان مالی و مادی‌شان هم در برابر جبهه کفر اصلاً قابل قیاس نبود، توانستند اسلام را بر شبه‌جزیره حاکم گردانیده و پیک دعوت را به شرق و غرب عالم بفرستند. این وضعیت دو چیز را نشان می‌دهد یکی اینکه مسلمانان آن‌گونه که پیامبر خواسته بود «آستین‌ها را بالا زدند» یعنی مردانه پای کار آمدند و ماندند، دیگر اینکه این ایستادگی و استقامت آنان «نتیجه بزرگ» داد. این استقامت مردم البته آن‌طور که از روایات می‌فهمیم به تلاش دائمی و بلکه شبانه‌روزی پیامبر وابسته بود و از این‌رو فرمود «شَیَّبَتْنِی هُودٌ وَ أَخَوَاتُهَا» این یعنی مراقبت و تأکید شبانه‌روزی پیامبر. پایه این استقامت هم «ایمان» بود و می‌دانیم که محور کار پیامبر در مکه در کنار استقامت، تعمیق مبانی نظری و عملی اعتقادات و باورهای دینی بود. از این‌رو وقتی مسلمانان که در مکه تربیت شده بودند با هجوم‌های جمعی سنگین دشمنان مواجه گردیدند، دستور داده شد که استقامت بورزید. آیه 45 سوره مبارکه مائده ناظر به این موضوع می‌باشد (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هر گاه با فوجی از دشمن مقابل شدید، پایداری کنید و خدا را پیوسته یاد کنید. در این صورت است که فاتح و پیروز می‌شوید) حال یک لحظه تصور کنید مسلمانان اندکی که به پیامبر ایمان آورده بودند به واسطه کمی عده و عده خود و پاره‌ای حوادث سخت، از ادامه کار فاصله می‌گرفتند و بی‌تابی جای استقامت آنان را می‌گرفت، آن وقت اصلاً این دین پا نمی‌گرفت و بشریت یک سره مسیر دیگری پیدا می‌کرد و راهی برای شناخت آنچه باید از آنچه نباید به وجود نمی‌آمد و جهان کاملاً سیرت و صورتی تاریک و دهشتناک پیدا می‌کرد.این مسیر که نتیجه شیرین آن روشن می‌باشد البته مسیر راحتی نیست. به غیر از آنکه دشمنان خارجی همه توان خود را برای اینکه معادله‌ای به نفع جبهه حق شکل نگیرد پای کار می‌آورند و همه اصول اخلاقی و انسانی و داعیه‌های فریبای خود را در این مواجهه زیر پا می‌گذارند، بلکه زبان‌های شماتت داخلی‌ها هم به راه می‌افتد و انواعی از شهبه‌افکنی‌ها در مسیر حق پدید می‌آید. در آیات مختلف قرآن کریم، حجم عظیمی از این شبهه‌افکنی‌ها در داخل و خارج علیه جبهه حق بیان شده است. یکی از این شبهه‌ها این است که مقاومت در برابر قدرت دشمن قوی چه فایده‌ای دارد؟ (به تعبیر امروزی‌ها آیا با منافع ملی می‌خواند؟) و یکی دیگر از شبهه‌ها این است که دشمنان به زودی مسلمانان را از پای درمی‌آورند (به تعبیر امروزی‌ها معادله به ضرر ایران و جبهه مقاومت تغییر می‌کند) شبهه‌افکن‌ها به‌خصوص در لحظات حساس، مثلاً مواقعی که جبهه حق زیر فشار متراکم‌تری قرار دارد، به‌طور گسترده وارد می‌شوند. «کار ویژه» آنان در این شرایط این است که توی دل مردم را خالی نمایند.قرآن کریم در آیات مختلف می‌فرماید منافقان در میان مردمی که مردانشان مشغول نبرد رویارو هستند، می‌چرخند و می‌گویند به زودی مؤمنان شکست می‌خورند و آنگاه ما اجازه نمی‌دهیم آنان در این دیار بمانند (به تعبیر امروزی‌ها این سیاست‌های ‌ستیزه‌جویانه با دشمنان با شکست مواجه شده و ما اجازه نمی‌دهیم این سیاست‌ها ادامه یابد و باید به جای مقاومت و استقامت در مقابل دشمنان، راه توافق و تعامل و عبور از مواضع ‌ستیزه‌جویانه را در پیش گرفت). جالب این است که در اوج فشارهای دشمنان در خارج و شبهه‌افکنی‌ منافقان در داخل، خداوند به مؤمنان نهیب می‌زند که مبادا به دلیل ‌ستیزهای دشمن خارجی و طعنه‌های منافقان در تأکید بر اصول خود سستی نمایند. خداوند متعال در آیات 11 و 12 سوره مبارکه هود می‌فرماید آنان که با صبر و عمل صالح به اجر کبیر (نتیجه عظیم) رسیده‌اند، مبادا در درستی راه و درستی سخنان پیامبر دچار سستی شوند و مبادا این فشاری که از ناحیه دشمنی دشمنان و طعنه‌های منافقان بر مؤمنان وارد می‌شود، رسول خدا را در تأکید بر لزوم مقابله با دشمنان و دسیسه‌های آنان گرفتار ملاحظات نماید. این آیات می‌گویند مؤمنین در اوج سختی‌ها و شبهه‌پراکنی‌ها نباید از فکر تقابل بیشتر با کفار (و گشودن صفحات جدید پیروزی) غفلت نمایند. دشمن وقتی در حمله متمرکز می‌شود، به این معناست که خود را در موقعیت بازنده می‌بیند و این پیروزی‌های جبهه حق است که آرامش را از آن سلب نموده است.یکی از مهم‌ترین فشارهایی که در زمان تمرکز دشمنان بر دشمنی علیه جبهه حق پدید می‌آید(به غیر از فشار شدید برای ترک اصول) فشار روی اجزاء شکل‌دهنده به جبهه حق برای متلاشی کردن آن است. ما تردید نداریم که دشمنان اسلام و دشمنان جمهوری اسلامی به‌صورت جبهه‌ای عمل می‌نمایند و لحظه‌ای از عمل جبهه‌ای غافل نیستند. کما اینکه در اوج حملات رژیم غاصب به مردم بی‌پناه فلسطین و لبنان، اروپایی‌ها برای پشتیبانی از عنصر جنایتکار جبهه خود یعنی رژیم اسرائیل، پس از تحریم‌ هواپیمایی ایران، کشتیرانی جمهوری اسلامی را تحریم کردند. خب پس ما در مقابل یک حرکت جبهه‌ای و یک جبهه قرار داریم و برای عبور از این شرایط متقابلاً به یک جبهه نیازمند می‌باشیم. در زمان پیامبر عظیم‌الشأن، در مقایسه با جمعیت‌های دشمن، جمعیت کمی اطراف او بود که عمدتاً هم فاقد توانمندی‌های مالی بودند و فقط جانی داشتند که به کف گرفته و خالصانه در راه اهداف پیامبر عظیم‌الشأن تلاش می‌کردند. یکی از فشارهای منافقان در آن دوره، پراکندن این افراد از اطراف پیامبر و در واقع فرو پاشاندن جبهه پیامبر بود. اما البته برای رسیدن به مقصود پلید خود، از الفاظ نرمی استفاده می‌کردند. خداوند متعال، پیامبر بزرگوار خود را از اینکه به این حرف‌ها گوش دهد برحذر می‌دارد. خداوند در آیات 30 و 31 سوره مبارکه هود می‌فرماید، پیامبر چنین داعیه‌هایی را پس و به سینه مدعیان دست رد زد و به آنان فرمود اگر این‌ها را از خود دور کنم چه کسانی مرا در برابر انبوه دشمنانم یاری خواهند کرد؟ در حالی که اگر سخن مال است و یا اگر سخن امکانات آن‌چنانی است، دست من ـ در مقایسه با دست دشمن ـ خالی است و من چگونه می‌توانم با پس زدن این‌ها، توجه ستمکاران را به خود جلب نمایم. (واضح است که در زمانه نزول این آیات که شرحی بر گفت‌وگوها میان نوح پیامبر صلوات‌الله علیه و مردم کافر و منافق زمان آن جناب است، پیامبر عظیم‌الشأن اسلام در معرض فشار منافقان مسلمان‌نمایی قرار داشته که از او می‌خواسته‌اند به جای کمک گرفتن از عمارها و اباذرها، دست دوستی و یاری به سمت نامدارانی مثل ابوسفیان دراز کند! و از طریق پیمان‌های سیاسی و عشیره‌ای و... و رفع کردن نگرانی‌های ابوسفیان‌ها، جامعه نوتأسیس مدینه را به آرامش برساند.) همین امروز این داعیه‌های کهنه و مردود که قرآن پنبه آن‌ها را زده است، بازآرایی شده و به بازار آمده است! در حالی که هر روزـ واقعاً همه روز ـ بر درجه دشمنی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها علیه این ملت و علیه همگرایان مجاهد انقلاب اسلامی در منطقه افزوده می‌شود، عده‌ای راه افتاده و می‌گویند، فلسطین را به فلسطینی‌ها و لبنان را به لبنانی‌ها وانهید و آنان را در زیر بمباران‌ها تنها بگذارید، چون در نظام بین‌الملل و مناسبات آن، این‌ها تشخص آمریکا، فرانسه و انگلیس را ندارند! این در حالی است که اگر امروز پیاپی ایران از سوی همین دولت‌های آمریکایی و اروپایی مورد تهدید قرار می‌گیرد ولی از پا درنمی‌آید و به مسیر خود که تأمین اهداف عالیه این ملت است، ادامه می‌دهد ـ و ضمناً می‌تواند بقیه مردم و دولت‌های دوست خود در منطقه را هم به توانمندی‌ ایستادن در مقابل دشمن و غلبه کردن بر آن برساند ـ مرهون شکل دادن به یک «جبهه» است. این جبهه، البته زیرفشار است و ما در هر لحظه فشار دشمن بر کل این جبهه را ـ از ایران تا یمن تا عراق تا سوریه، تا لبنان و تا فلسطین ـ مشاهده می‌کنیم و به جراحت‌هایی که به‌خصوص در این یک سال و اندی به این جبهه وارد شده، معترف هستیم؛ ولی این را می‌دانیم که همین فشارها ثمره موفقیت‌ها، علامت موفقیت‌ها و سرمایه موفقیت‌های بزرگ بعدی جبهه حق است. بگذار دشمنان اسلام و مسلمین و دشمنان ایران و جبهه مقاومت، دسیسه بچینند و منافقان مسلمان‌نما در داخل، دل مردم را به خیال خود خالی کنند؛ راه روشن است و پیروزی پی‌در‌پی جبهه حق قطعی است.سعدالله زارعی