دروغ نامه کیهان ۵ شنبه ۲۹-آذرماه
سال-۱۴۰۳
یادداشت روز اوین نامه کیهان "رُنسانس
«تکفیریها» از سر بُریدن تا لیبرالنمایی "
چرا گفته نمی شود قبل از شکل گیری رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه که برای انحراف کردن انقلاب و اذهان عمومی درراستای هدف انحصاری کردن قدرت به عنوان جمهوری اسلامی پسوند اسلامی ضمیمه گردید هیچ اثر وعلائمی از تکفیری ها و طالبان والقاعده وداعش وفعال بودن شان درمنطقه نبود تاآنکه خمینی شیاد پدرخوانده شان شد؟ برای همین هرگزگفته نمی شود نقش اعمال سیاست صدور تروریست وبحران وارتجاع رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه با شعار نابودی اسراییل ومبارزه با آمریکا به منطقه ومداخله جویی درامور داخلی به خصوص در عراق که موجب جرقه جنگ ۸ ساله خانمانسوز ۸ ساله ایران وعراق گردید و تأکید این شعارکه راه قدس ازکربلا می گذرد . درحالی که این جنگ موجب خسارات بیش از ۱۰۰۰ میلیارددلاری گردید ولی ازسوی خمینی شیاد موهبت الهی نامیده شد. مهمتر توضیح داده نمی شود که پس از آتش بس با عراق طرح مسلح کردن گروه های نیابتی با عنوان جبهه مقاومت اسلامی مقابل اسراییل و آمریکا درمنطقه چه نقشی در پیدایش وفعال شدن وقدرت گرفتن طالبان والقاعده در افغانستان و سپس با ایجاد درگیری های خونین درعراق و سوریه عامل قدرت گیری داعش یا نیروهای تکفیری دراین دوکشور شد سپس با حمایت نظامی آمریکا درعراق و حضور سپاه تروریست قدس وگروه های نیابتی اش درسوریه وقرارگرفتن درکنار ارتش بشار اسدجنایتکار و همگامی نظامیان وجنگنده های ر وسی درسوریه داعش سرکوب شد وبیش از ۵۰۰ هزار نفر سوری کشته ونیمی ازجمعیت سوریه مجبور به ترک اجباری شدند که ۴ میلیون نفرشان به ترکیه رفتند که درمیان شان نیروهای داعش و... بودند که تبدیل به تحریرالشام شدند آنگاه به مرور به دلیل نقش اخلال گرانه درایجاد رابطه مناسب میان ترکیه و سوریه فرصت برای سازماندهی کردن پناهجویان سوری درترکیه فراهم گردید . ازسوی دیگر آمریکا هم از کردهای سوریه حمایت کردند تا پس از حمله ۷ اکتبر سال قبل حماس به اسراییل که مکمل آن به دستور رژیم تروریستی ولایت فقیه حزب الله لبنان در ۸ اکتبر وارد صحنه نزاع شد واقدام به پرتاب راکت به شمال اسراییل کرد که منجر به جنگ فاجعه بار بیش از یک ساله میان حماس وحزب الله لبنان واسراییل گردید که سرانجام با کشته شدن رهبران حماس وحزب الله لبنان وکادرهای برجسته نظامی شان ونابودی امکانات نظامی شان که منجر به ۲ حمله موشکی صادق ۱و۲ پاسداران جنایتکار وجنگ افروز به سوی اسراییل شد که درپایان تبدیل به شکست نیروهای نیابتی حماس و حزب الله گردید که با برجسته شدن ضعف رژیم تروریستی ولایت فقیه شرایط برای ترکیه اردوغان فراهم گردید تا مهاجمان سوری سازمان یافته و مسلح شده ازشمال سوریه را وادار به حمله برق آسا به خاک سوریه کند طوری که طی ۱۱ روز بدون مقاومت ارتش سوریه خیلی سریع به دمشق رسیدند و موجب شدتا ارتش روسیه که طی حملات مهاجمات سوری منفعل بود شبانه مزدور بشار اسد جنایتکار را از طریق پایگاه هوایی خود خارج کند وبه روسیه ببرد همزمان نیروهای سپاه تروریست قدس هم با جاگذاشتن تجهیزات نظامی وموشکی شان تلاش کردند تافراررابرقرار ماندن ترجیح دهند وبهع راق بروند .حال برای پوشش شکست گروه های نیابتی و سقوط مزدور بشار اسد جنایتکارهم پیمان وضعف علنی شده غیر قابل انکار رژیم تروریستی ولایت فقیه یادداشت نویس اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری مأمور شده تا عنوان یادداشت رنسانس تکفیری ها ازسربریدن تالیبرال نمایی مانور تبلیغاتی ضد آمریکایی واسراییلی وترکیه و.... بدهد ومدعی شود «پروژه داعش» برای غرب و ترکیه یک «تجربه ناموفق» و «شکست خورده» است؟!
یکم-
«پروژه داعش» برای غرب و ترکیه یک «تجربه ناموفق» و «شکست خورده» است؛ یک گروه
تروریستیِ وحشی، با خشونتِ عریان و در نهایتِ تحجر که با استفاده از تکنیک «ایجاد
وحشت» میتوانست به راحتی پیشروی کرده، شهرها و روستاها را یکی پس از دیگری تصرف
کند. هدف اصلی از راهاندازی آن نیز، ریشهکنیِ «مقاومت» یا لااقل تضعیف آن بود.
سوریه، عراق و کمی هم لبنان محل پیادهسازی این پروژه تعریف شده بود اما، بنا به
دلایل متعدد از جمله حضور فعال همین مقاومت مردمی و نیروهای مسلح این کشورها، این
پروژه سنگین، شکست سنگینی خورد. به دلیل همان خشونت عریان و اصرار به دیده شدن
جنایات، میتوان با قطعیت گفت داعش برای ماندن نیامده بود. داعش صرفا «جاده صاف
کنِ» صاحبان این پروژه بود. از آنجایی که فلسفه وجودیِ «مقاومت»، ریشهکن کردن
رژیم صهیونیستی است، باز میتوان با قطعیت گفت، هدف از راهاندازی داعش، «نجات
اسرائیل» و «به حاشیه امن بردن» این رژیم بود.دوم- پروژه
داعش شکست خورد ولی هرگز «رها» نشد. بنا به دلایل متعدد میتوان مدعی شد تحولات
این روزهای سوریه و ماجرای «تحریرالشام»، ادامه تحولات سالهای پس از 2011 سوریه و
ماجرای «داعش» است. هم، صاحبان دو پروژه یکی هستند هم آغاز تحولات هر دو، از سوریه
است. هم این که، هر دو به شدت در راستای منافع رژیم صهیونیستی یعنی تضعیف محور
بزرگ مقاومت تعریف شده و فعالند. از آنجایی که نا آرامیهای سال 2011 سوریه خیلی
زود به عراق و لبنان کشیده شد، میتوان پیشبینی کرد، برای عراق و لبنان نیز خوابهایی
دیدهاند. و باز، از آنجایی که راس این «محور بزرگ مقاومت» ایران عزیز است، باز میتوان
پیشبینی کرد، هدف نهائی تمام این پروژههای شیطانی نیز، ایران عزیز است. با این
تفاوت که این بار علنا این هدف را بیان میکنند. تجزیه کشورهای عضو مقاومت، یکی
دیگر از اهداف تعریف شده برای پروژه داعش بود که این بار نیز خیلی عریان و واضح
دنبال میشود. اگرچه، همین حالا نیز میتوان گفت سوریه تجزیه شده است. شما
بفرمایید اکنون چند کشور وارد این سرزمین شدهاند؟ کدام یک از این کشورهای اشغالگر
گفتهاند، قصد دارند از سوریه خارج شوند؟! اردوغان مگر با تلویح نزدیک به تصریح
نگفت، علاوهبر شهرها و استانهای مختلف، دمشق را هم میخواهد....؟!سوم-
وقتی بر تنِ یک تروریست تکفیری کت و شلوار میپوشانند- و بر خلاف قبل- با چهره و
محاسن مرتب شده جلوی دوربینهای تلویزیونی میآورند، وقتی راسِ این گروه تروریستی
و تکفیری، ناگهان دست از تکفیر کردن مردم بر میدارد و ادبیاتش، رنگ و بوی فلاسفه
غرب و «وضع طبیعیِ جان لاک» میگیرد، یعنی، صاحبان این پروژه، از پروژه داعش و
شکست سنگین آن، درس گرفتهاند و با تغییراتی در ظاهر، دوباره در حال تست زدن همان
پروژه هستند. به این جملات دقت کنید: «ما باید ذهنیت دولت را داشته باشیم، نه
ذهنیت اپوزیسیون سوریه را. سوریه باید متحد بماند و باید یک قرارداد اجتماعی بین
دولت و همه طایفهها وجود داشته باشد تا عدالت اجتماعی را تضمین کند. آنچه برای ما
اهمیت دارد این است که هیچ سهمیهای وجود نداشته باشد که منجر به جدایی شود.» به
اعتقاد شما، این جملات به اظهارات کسی میماند که تا همین 10 الی 12 سال پیش، به
سر بُریدن مباهات میکرد؟! به اظهارات یک داعشی چطور؟! اینها، آخرین جملات جولانی
پس از تسلط بر سوریه است، که رئیس سازمان «میتِ» ترکیه نوشته و جلوی او گذاشته
است! خبرهای دقیقی هست که ترکیه- با کمک و هماهنگی آمریکا و رژیم صهیونیستی-پیش از
ایجاد این تغییرات ظاهری و تهیه این متنها، چند اقدام مهم دیگر انجام دادهاند.
از جمله مهمترین این اقدامات، نفوذ در بدنه ارتش و برخی دیگر از مراکز حساس
سوریه، نهایت بهرهبرداری از اشتباهات بشار اسد، وضع سنگینترین تحریمهای اقتصادی
و غیر اقتصادی -معروف به سزار- برای سست کردن مردم و مقاومت سوریه و....است.
آنها این بار پوستین میش بر تن گرگ (داعش) کردهاند!چهارم- واقعیت
این است که، رفتن در نقشِ آدمهای «مدرن» و اَدای «دموکرات روشنفکر» درآوردن، به
تروریستهای تکفیری نمیآید. آنها شاید چند صباحی با هدف جلوگیری از تحریک شدن
کشورهای همسایه و مردمانِ کشور قربانی، بتوانند، «اَدای تغییر» درآورند، یا با
گسیل داشتن پیدرپی هیئتهای دیپلماتیک از اروپا و غیر اروپا و اعلام این که «قصد
داریم تحریرالشام را از لیست گروههای تروریستی خارج کنیم» سعی در سفیدشویی تکفیریها
کنند، اما از آنجایی که ناف چنین گروههایی را با «تکفیر» و «سر بریدن» و
«وحشیگری» بریدهاند، بدنه این گروهِ به شدت ایدوئولوگِ متشکل از 37 گروه
تروریستی، دیر یا زود علیه راس آن خواهد شورید. به عبارت دیگر، حتی با تکنیکهای
قدرتمند و مؤثر رسانهای هم نمیشود، چنین موجودات ترسناکی را برای مدت زیادی برای
مردم «بزک کرده» نگه داشت. فقط خدا میداند این موجودات عصر حجری، برای
ماندن در این «نقش تازه» و «سفید شده»، چه فشاری را تحمل میکنند. منتظر یک انفجار
و هرج و مرج در سوریه باشید! این بار دیگر سردار سلیمانی نیست که، امثال ترکیه را
از شر چنین حرامیهایی نجات دهد!پنجم- یکی از خطرناکترین و پیچیدهترین
مسائل موجود در پروژه «تحریرالشام»- که از دل همین سفیدشوییها میتواند خارج شود-
تلقین این دروغ بزرگ به «مردم منطقه» است که، با تجاوزهای شبیه به آنچه در سوریه
رخ داد، و در صورتی که مردم مقابل این تجاوزات، مقاومت نکنند-مانند آنچه در سوریه
شاهد بودیم- هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد. این تلقین، چگونه صورت میگیرد؟! به این
خبرها دقت کنید: «فرودگاه دمشق کار خود را از سر گرفت. هیئتهای دیپلماتیک از
اروپا و آسیا یکی پس از دیگری، وارد دمشق میشوند. جولانی گفت همه گروههای مسلح
خلع سلاح میشوند و مردم سوریه مستحق زندگی بهترند. آلمان برای بازسازی سوریه
اعلام آمادگی کرد. آمریکا اعلام کرد، در صورتی که جولانی چنین و چنان کند، نامش از
لیست گروههای تروریستی خارج میشود و ممکن است تحریمهای این کشور هم برداشته شود
و....» روزانه دهها یا شاید حتی صدها خبراین چنینی مخابره میشود. خروجی تمام این
اخبار این است که، با رفتن بشار اسد، اوضاع سوریه رو به بهبودی میرود! این طیف
اما هیچ اشارهای به این خبرها نمیکند: «زیر ساختهای سوریه بیش از 500 نوبت از
سوی رژیم صهیونیستی بمباران شد. آنچه از تواناییهای نظامی بشار اسد(نمیگویند
سوریه!) مانده بود را هم اسرائیل نابود کرد. نتانیاهو گفت تمام جولان برای اسرائیل
است و از بلندیهای استراتژیک جبل الشیخ نیز خارج نخواهد شد. اردوغان گفت در دوران
حکمرانی امپراتوری عثمانی اگر ترکیه تجزیه نشده بود، امروز تا دمشق متعلق به ما
بود. آمریکا اعلام کرد، قصد ندارد از سوریه خارج شود. کارمندهای دولتی در سوریه
اخراج شدند. دهها هزار شیعه سوری برای نجات جان خود به لبنانگریختند. جولانی به
بسیاری از حرفهایی که پیش از سقوط دمشق گفته بود، عمل نمیکند. تروریستهای
تکفیری با رساندن خود به حرم حضرت زینب (س) تمام نماد شیعه را از حرم و محوطه آن
جمع کردند و برخی با تهیه فیلمهای کوتاه از خود گفتند آمدهایم تا زینب را دوباره
اسیر کنیم! و....ششم- تحولات پس از 2011 سوریه و خلق داعش برای
مقاومت-با وجود همه ویرانیها و خسارتهایی که داشت- یک فرصت شد. از دل این
پروژه بود که «حشدالشعبی» در عراق «انصارالله» در یمن، «فاطمیون» در افغانستان
و...زاده شد. به قول سردار شهیدمان سلیمانی-که جایش این روزها خیلی خالی است- «من
با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها
نیست. اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم...»جعفر
بلوری