انتقاد روزنامه جوان از محقق داماد: چرا انگشت اتهام را به سمت نظام نشانه میروید؟۲۶-تیر-۱۴۰۴
آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. می شود درمقطعی عوامفریبی کرد ولی نه برای همه عمر. مگر با تجربه ۴۶ ساله عملکرد دردسترس سیاست جنگ افروزی وتروریستی و برنامه های هسته ای وموشکی و سازماندهی گروه های نیابتی درمنطقه که مکمل شعار نابودی ومحوکردن اسراییل ازروی کره زمین ومبارزه باآمریکا دربستر فروپاشی اش ازسوی رهبرانو کارگزاران رژیم تروریستی وجنگ افروز ولایت فقیه بوده است که خروجی اش جنگ خانمانسوز موهبت الهی ۸ ساله باعراق وتحریم ها بحران وتورم زاو... بوده است وادامه این سیاست منجر به جنگ ۱۲ روزه شد این واقعیت عینی راانکارکرد که ورق پاره جوان و ابسته به پاسداران جنایتکار وجنگ افروز سیدمصطفی محقق داماد و محمد درویشزاده را چون به بخشی ازواقعیت اشاره کرده اند ولی فرافکنانه اینان را تهدید ومتهم کرده است که چرا انگشت اتهام را به سمت نظام نشانه میروید؟

«سیدمصطفی محقق داماد و محمد درویشزاده اولین زمینه تسهیل حقوقی برای تجاوز را بیانیه ادعایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام عنوان کردهاند، اما منبع این ادعا را نه رفتار سیاسی آژانس که بیاعتنایی نظام تدبیر در کشور ما به روندهای آرام و خاموش حقوقی میدانند. آنها توجه ندارند که برخی ابراز احساسات ضد صهیونیستی الزاماً از ناحیه دستگاههای دولتی و حاکمیتی نبوده و خودجوش بوده است.»روزنامه جوان در یادداشتی با عنوان «تئوریزه تسلیم به بهانه تسلیح حقوقی دشمن؟» به انتقاد از آرای سیدمصطفی محقق داماد و محمد درویشزاده در مقاله اخیرشان با عنوان «جهل مقدس» پرداخته است.در مناسبات ظالمانه حاکم بر جهان غرب وحشی، که همه چیز بر اساس زور و قلدری تعریف شده است، عدهای به اصطلاح حقوقدان و سیاستمدار وطنی ذرهبین برداشتهاند تا کشف کنند کدام اظهارنظر یا رفتاری زمینه حقوقی حمله رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران را تسهیل کرده است! در این کشف و شهودها، عمدتاً اشخاصی با یک نگرش خاص سیاسی، دیگرانی را در اردوگاه رقیب مورد خطاب و عتاب قرار میدهند و آنها را به «جهل مقدس» متهم میکنند که با مواضع خود «تسلیح حقوقی دشمن» را فراهم کردهاند. غافل از اینکه اگر قرار بر بهانهجویی دشمن برای فراهم کردن زمینه حقوقی تجاوز باشد، همین افشاگریها هم میتواند مستمسک و مشاوره رایگانی به دشمن باشد تا همین نقدها را مستندسازی اقدام تجاوزکارانه خود کند. بنابراین، باید باب هرگونه نقد و محکومیت رفتار دشمن را بست به این بهانه که دست او بهانه ندهیم. سیدمصطفی محقق داماد و محمد درویشزاده اخیراً در مقالهای مشترک به بررسی پدیدهای به نام «جهل مقدس» پرداختهاند که چگونه برخی اظهارات، اقدامات و سیاستگذاریهای داخلی ناخواسته منجر به «تسلیح حقوقی دشمن» (بهویژه رژیم صهیونیستی و امریکا) شده و مستندات حقوقی برای تجاوزات آنها فراهم کرده است. به نظر نویسندگان این مقاله، اولین زمینه تسهیل حقوقی برای تجاوز را بیانیه ادعایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام عنوان کردهاند، اما منبع این ادعا را نه رفتار سیاسی آژانس که بیاعتنایی نظام تدبیر در کشور ما به روندهای آرام و خاموش حقوقی میدانند. نویسندگان اضافه کردهاند: بررسی مفاد قطعنامههای آژانس حکایت از آن دارد که بخشهای متعددی از این اسناد مستقیماً برگرفته از گزارشها و اعلامهایی است که گروههای معاند داخلی و دشمنان خارجی فراهم کردهاند. اکنون این سؤال از آنها مطرح است که نظام تدبیر در کشور مقابل این گزارشهای دروغین که عمدتاً در خارج از کشور ساخته و پرداخته شده، چه اقدام حقوقی باید میکرده و اساساً چرا نهادهای بینالمللی بیطرف چنین گزارشهایی را به رسمیت میشناسند؟ نویسندگان در ادامه مقاله خود به مصادیقی اشاره کردهاند که به زعم آنها به تسلیح حقوقی دشمن علیه ایران کمک میکند. از جمله تبلیغاتی که برای تحریک به ترور رؤسای اسرائیل و امریکا و تسهیل ترور آنها مبادرت به جمعآوری پول میکند یا شعارهای افراطی مقامات دولتی، نظامی و تریبونهای رسمی مبنی بر نابودی برخی طرفهای متخاصم.در اینجا هم توجه ندارند که برخی ابراز احساسات ضد صهیونیستی الزاماً از ناحیه دستگاههای دولتی و حاکمیتی نبوده و خودجوش بوده است. آنها البته در این زمینه هم سکوت کردهاند که اساساً تهدید به ترور مقامات عالی نظام از جمله رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور، از سوی رئیسجمهور امریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی، صورت گرفت و آنچه در برخی محافل در تهدید سران امریکا و رژیم صهیونیستی بود، تابع و واکنشی به همین تهدیدها بود. آیا این دو حقوقدان هیچ گاه تلاش کردهاند که در مجامع حقوقی و بینالمللی، در مسیر تسلیح حقوقی ایران علیه این دو رژیم متخاصم طرح دعوی کنند؟ بخش سوم و تلخ این مقاله در جواز تسلیح حقوقی دشمن، استناد به رفتار دوگانه مجامع بینالمللی دارد، اما این بخش هم برخلاف ظاهر و تصور اولیه، باز هم انگشت اتهام را به سمت نظام تدبیر و تصمیم کشور اشاره میبرد. نویسندگان مقاله در توجیه این بخش هم ادعا میکنند: اولاً، مقابله واقعی با دشمن نیازمند تدبیر و محاسبه است و عقبنشینی و پیشرفت در مرحله دوم اهمیت قرار دارد. ثانیاً، در نظم ظالمانه دنیا، نهادهای حقوقی در دسترس و تصاحب دشمن است و متأسفانه در دسترس ما نیست. البته علت این دسترسی نیز هیمنه و حضور اقتصادی و سیاسی آنهاست. نتیجه نهایی این یادداشت آن است که، چون امکان تأثیرگذاری بر مناسبات جهانی نداریم، بنابراین باید با واقعیت کنار بیاییم. به عبارتی باید در مناسبات جهانی دنیا هضم شویم تا از تجاوز آنها در امان باشیم! «واقعیت آن است که کشور ما از نظر شاخصهای اقتصادی، سیاسی و نظامی و سایر مؤلفههای قدرت به گونهای نیست که توان جلوگیری از نفوذ دشمن بر سازمانهای بینالمللی را داشته باشد و لذا باید واقعبین باشیم.»