ایران
با هر بارش سیلستان میشود؟۳-دی-۱۴۰۴
اگرطی ۴۷ سال کشوردارای
مدیریت وبرنامه بود .آنگاه نیاز نبود تاکشور مواجه بابحران های لاینحل و این گزارش
شود
که هربارش سیل ستان همراه باخسارات وتلفات انسانی می شود.
سیل دیگر یک حادثه غیرمنتظره نیست، بلکه پدیدهای قابل پیشبینی است که میتوان با برنامهریزی بلندمدت، خسارات آن را به حداقل رساند.به گزارش ایسنا، روزنامه آرمان امروز بررسی کرد:کارشناس محیط زیست و منابع طبیعی: «طی سه دهه، هفت هزار و ۶۰۰ سیل در ایران رخ داده و در سالهای خشک احتمال بروز این پدیده بیشتر از سایر سالها بوده است.» این آماری است که مدیر کل دفتر کنترل سیلاب سازمان منابع طبیعی ارائه داده که اگر مقیاس سه دهه را ۳۰ سال کامل محاسبه کنیم، در ده هزار و ۹۵۰ روز، ۷ هزار و ۶۰۰ سیل، معادل یک روز نیم، یک سیلاب ثبت شده است.طی روزهای اخیر بارشها در کشور آغاز شده و از ۲۷ آذر اخباری درباره وقوع سیل در ایران به گوش میرسد. در همین مدت کوتاه که سامانههای بارشی پایشان به ایران رسیده، بیش از ۴۳۱ شهر و روستا در چهار استان تحت تاثیر سیلاب قرار گرفتهاند. بیشتر استانهای کشور شاهد بارش باران و برف بودهاند.»محمد فرامرز مدیرکل دفتر کنترل سیلاب سازمان منابع طبیعی همچنین اعلام کرد که «نقشه خطرپذیری سیلاب در ایران تهیه شده و بر اساس این نقشه بیش از ۶۰ درصد مساحت ایران دارای پتانسل خطرپذیری در برابر سیلاب از متوسط به بالاست.» او به در مصاحبه ای گفته: « بارشها عموما منجر به سیل میشود و تعداد سیلابهایی که منجر به خسارت شده، رو به افزایش است. البته باید در نظر داشت که خیلی از بارندگیها منجر به خسارت نمیشود.» تغییر الگوی بارش، تخریب منابع طبیعی-این آمارها در حالی منتشر میشود که کارشناسان سالهاست نسبت به تغییر الگوی بارش، تخریب گسترده منابع طبیعی و مدیریت ناپایدار سرزمین هشدار میدهند؛ عواملی که باعث شدهاند ایران با هر بارندگی، حتی بارشهای متوسط، در معرض سیلابهای مخرب قرار گیرد. پدیدهای که دیگر نمیتوان آن را صرفاً نتیجه «بارشهای شدید» دانست، بلکه بیش از هر چیز حاصل تصمیمات نادرست و انباشت خطاهای مدیریتی در دهههای گذشته است.بر اساس نظر متخصصان حوزه آب و محیطزیست، افزایش تعداد سیلابها در سالهای خشک، که در نگاه اول متناقض به نظر میرسد، ریشه در کاهش توان جذب آب توسط خاک دارد. خشکسالیهای پیدرپی، از بین رفتن پوشش گیاهی، فرسایش شدید خاک و فشرده شدن اراضی، موجب شدهاند زمین کارکرد طبیعی خود بهعنوان اسفنج جذبکننده بارش را از دست بدهد. در چنین شرایطی، بارندگی به جای نفوذ تدریجی در خاک، به رواناب تبدیل میشود و در مدت کوتاهی سیلابهای ویرانگر را شکل میدهد.در این میان، تخریب جنگلها و مراتع یکی از مهمترین عوامل تشدید سیل در کشور به شمار میرود. طبق آمار رسمی، ایران طی دهههای اخیر بخش قابل توجهی از پوشش جنگلی خود را از دست داده است؛ پوششی که نقش اساسی در کنترل رواناب، کاهش سرعت جریان آب و جلوگیری از فرسایش خاک دارد. چرای بیرویه دام، تغییر کاربری اراضی، ساختوسازهای غیرمجاز و برداشتهای غیراصولی از منابع طبیعی، زنجیرهای از عوامل انسانی را شکل دادهاند که سیلاب را از یک پدیده طبیعی به بحرانی انسانی تبدیل کردهاند.از سوی دیگر، توسعه شهری بدون توجه به ملاحظات زیستمحیطی، بهویژه در حریم و بستر رودخانهها، سهم قابل توجهی در افزایش خسارات ناشی از سیل دارد. در بسیاری از شهرها و روستاها، مسیرهای طبیعی عبور آب مسدود شده یا تغییر یافتهاند و سازههایی در مناطقی احداث شدهاند که بهطور ذاتی در معرض خطر سیلاب قرار دارند. نتیجه این وضعیت آن است که با نخستین بارش جدی، آب راهی برای عبور پیدا نمیکند و مستقیماً وارد مناطق مسکونی میشود.تهیه نقشه خطرپذیری سیلاب، که بیش از ۶۰ درصد مساحت کشور را در محدوده خطر متوسط تا بالا نشان میدهد، اگرچه گامی مهم در شناسایی مناطق پرریسک است، اما بهتنهایی کافی نیست. کارشناسان معتقدند این نقشهها زمانی اثربخش خواهند بود که مبنای تصمیمگیریهای اجرایی قرار گیرند؛ از صدور مجوزهای ساختوساز گرفته تا طرحهای توسعه کشاورزی، صنعتی و شهری. در غیر این صورت، این اسناد نیز به سرنوشت بسیاری از برنامههای مطالعاتی دچار خواهند شد که در بایگانیها باقی میمانند.افزون بر این، ضعف در مدیریت یکپارچه منابع آب یکی دیگر از چالشهای جدی کشور در مواجهه با سیلاب است. تمرکز بیش از حد بر سازههای مهندسی نظیر سدها، بدون توجه کافی به راهکارهای آبخیزداری و آبخوانداری، باعث شده کنترل سیل بیشتر به اقدامات مقطعی و پرهزینه محدود شود. در حالی که تجربه جهانی نشان میدهد ترکیب روشهای سازهای و غیرسازهای، از جمله احیای پوشش گیاهی، مدیریت حوزههای آبخیز و مشارکت جوامع محلی، اثربخشی بیشتری در کاهش خطر سیل دارد.فرصت تامین آب از بین می رود!-نکته قابل تأمل آن است که سیلابها در کنار خسارات گسترده، میتوانند فرصتی برای جبران بخشی از کمبود منابع آبی کشور نیز باشند؛ فرصتی که بهدلیل نبود زیرساختهای مناسب، اغلب از دست میرود. بخش زیادی از روانابهای سیلابی بدون استفاده مفید از کشور خارج میشوند یا با تخریب اراضی و زیرساختها، هزینههای سنگینی به اقتصاد تحمیل میکنند. این در حالی است که با مدیریت صحیح، میتوان بخشی از این آبها را به سفرههای زیرزمینی هدایت کرد و از آنها در دورههای خشکسالی بهره برد.تداوم روند فعلی، بهویژه در شرایط تغییر اقلیم، میتواند آیندهای پرخطرتر را برای کشور رقم بزند. پیشبینیها نشان میدهد شدت و نوسان بارشها در سالهای آینده افزایش خواهد یافت؛ به این معنا که دورههای خشکسالی طولانیتر و بارشها کوتاهتر اما شدیدتر خواهند شد. چنین الگویی، اگر با اصلاح سیاستهای مدیریتی همراه نشود، به معنای افزایش فراوانی و شدت سیلابها خواهد بود.در نهایت، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، تغییر نگاه از مدیریت بحران به مدیریت پیشگیرانه است.سیل دیگر یک حادثه غیرمنتظره نیست، بلکه پدیدهای قابل پیشبینی است که میتوان با برنامهریزی بلندمدت، خسارات آن را به حداقل رساند. بازنگری در سیاستهای توسعه، حفاظت جدی از منابع طبیعی، اجرای گسترده طرحهای آبخیزداری و افزایش آگاهی عمومی، از جمله اقداماتی است که میتواند ایران را از «سیلستان» شدن با هر بارندگی نجات دهد؛ در غیر این صورت، آمار ۷۶۰۰ سیل در کمتر از ۱۱ هزار روز، تنها آغاز یک روند نگرانکننده خواهد بود.