اوین نامه کیهان ۹ دی ۱۴۰۴
گزارش خبری تحلیلی اوین نامه کیهان
انتقاد برخی بازاریان
به نوسانات ارز و سوءاستفاده عوامل داخلی دشمن
برای پاک کردن صورت مسأله وبه حاشیه
بردن اعتراضات بازاریان وسانسور عدم
پرداختن به عوامل وریشه این نارضایتی واعتراضات بازاریان که ناشی ازچه اقدامی بوده
است؟ ولی عنصر تابلو وبدنامو منفور
سربازجوشریعت نداری به خاطر تجربه نقش
بازاریان در ۵۷ ووحشت شدید تکرارآن نقش لذا مثل همیشه این سربازجوی شکنجه گرو اعتراف گیرزندان اوین با
استفاده ازتجربیات درون زندان قبل از انقلاب و پاسدار بولتن خبر نویس شده برای اطلاعات
پاسداران پس ازانقلاب سپس بازجوی اعتراف گیر وقلم بردست شده طی ۴۷ سال
بطور مستمر انجام وظیفه کرده است. لذا باآدرس غلط دادن گزارش خبری تحلیلی محور نه جمعی که ادعاکرده برخی ازبازاریان به نوسانات ارزی بوده است ولی گفته نشده است که عامل اصلی
نوسانات ارزی یا دلاری ۱۴۴ هزارتومانی چه بوده است ونقش روضه خوانی های دشمن بیگانه
شناسی رهبرش خامنه ای رمال و تهدید موشک بازی پاسداران جنایتکار و برنامه های هسته
ای وموشکی وحمایت از گروه های نیابتی چه نقشی درتشدید تحریم ها ورشد تورم وافزایش قیمت ارزو دلاروگرانی ها وسرانجام
نارضایتی واعتراضات بازاریان داشته است ؟اما ادعا کرده موجب سوء استفاده عوامل
داخلی دشمن یعنی مهره های مدعی طلب خواهان مذاکره با آمریکا ورسانه های
خبری شان ومعترضان بازاریان شده است؟!
البته هرگز گفته نمی شود تعداد معدود ثابت شعار دهندگان حاضر دراعتراضات یا ورزشگاه
هایا مراسم سخنرانی خسرو دهکردی درمشهد به نفع رضاپهلوی وهتاکی ....کردن به
مخالفان دیگر کیستند که نه تصویر چهره های
شان بازتاب داده می شود ونه شناسایی ودستگیرومحاکمه ومحکوم می شوند؟ بهرحال اوین
نامه کیهان سربازجو شریعت نداری درراستای پیگیری حرفه وهدفش چنین گزارش کرده است:افزایش فشارهای اقتصادی و نوسانات ارزی، زمینهساز اعتراض و
انتقاد صنفی برخی بازاریان شد؛ اما جریانهای معاند با روایتسازی و فراخوانهای
آشوبطلبانه میکوشند این رویداد را به پروژه آشوبسازی و بازتولید فتنه خیابانی
تبدیل کنند.نوسانات شدید بازار ارز و جهش قیمتها در
هفتههای اخیر، فشار معیشتی را بر بخشهایی از جامعه بهویژه کسبه و بازاریان
افزایش داده است؛ واقعیتی انکارناپذیر که راهحل دارد و باید تدبیر و تمشیت کرد.
در همین چارچوب، تجمعهای محدود برخی کسبه در نقاطی از مرکز تهران، از جمله حوالی
پاساژ چهارسو و خیابان لالهزار و....، شکل گرفت؛ تجمعهایی که مطالبه اصلی آنها
مهار تلاطم ارزی، ثبات قیمتها و امکانپذیر شدن ادامه کسبوکار بود.اما همزمان با بروز
این اعتراض، شواهد میدانی و رصد رسانهای نشان میدهد که «هستههای آشوبگر» و
جریانهای فرصتطلب که در حقیقت دنبالههای منافقین و صهیونیسماند، در پی آن
هستند تا از بستر اعتراض اقتصادی، پروژهای فراتر از خواستههای صنفی را کلید
بزنند؛ پروژهای که هدف نهائی آن، نه حل مسئله معیشت مردم، بلکه احیای الگوی شکستخورده
«آشوب خیابانی» و ملتهبسازی فضای اجتماعی است. پوشش جهتدار رسانههای معاند، از
ایران اینترنشنال تا بیبیسی فارسی، مؤید همین خط عملیات روانی است؛ خطی که با
موج سازی و روایتسازیهای دروغین، بهدنبال دمیدن در آتش التهاب و فراهمکردن
خوراک برای دنبالههای صهیونیسم در داخل و البته خوشحالی ارباب آنها است.واقعیت آن است که جهش
نرخ ارز و افزایش هزینههای واردات، اجارهبها و سرمایه در گردش، بسیاری از کسبه
را در تنگنای جدی قرار داده است. کاهش قدرت خرید مردم، رکود نسبی بازار و ناتوانی
در پیشبینی قیمتها، ادامه فعالیت اقتصادی را برای واحدهای خرد دشوار کرده است.
از این منظر، اعتراض صنفی بازاریان، در پی این نوسانات ظهور و بروز کرد و انتظار
عمومی آن است که دستگاههای اجرائی با تصمیمهای دقیق، هماهنگ و عاجل، برای مهار
این وضعیت ورود کنند. الگوی حضور هستههای کوچک در تجمعات صنفی، الگوی تازهای نیست.
تجربه سالهای گذشته نشان داده است که جریانهای معاند، همواره تلاش کردهاند
اعتراضهای اقتصادی و اجتماعی را به سکویی برای فشار سیاسی و بیثباتسازی تبدیل
کنند. بهمحض شکلگیری هر تجمع صنفی، شبکههای وابسته به منافقین، سلطنتطلبان و
اتاقهای فکر خارجی فعال میشوند تا با بزرگنمایی، فراخواندهی و تزریق شعارهای
ساختارشکنانه، مسیر اعتراض را منحرف کنند. در همین چارچوب، واکنشهای علنی چهرههای
شناختهشده جریان نفاق، از جمله فراخوان مریم رجوی برای «زنجیرهایکردن
اعتراضات»، نشان میدهد که پروژه ربایش خیابان، برنامهای از پیش طراحیشده است.
در ادامه همین خط، رضا پهلوی نیز با انتشار پیامهایی، بر تداوم اعتصابات و افزایش
فشار خیابانی تأکید کرده است؛ موضعی که عملاً در راستای خواست دشمنان خارجی و
پروژه بیثباتسازی کشور ارزیابی میشود.علاوه بر این، همزمان
با تجمعات محدود صنفی، رسانههای معاند فارسیزبان خارجنشین، با سرعت وارد میدان
عملیات روانی شدند. ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی، با تیترهایی نظیر «حمله
مأموران امنیتی به بازاریان با گاز اشکآور»، تلاش کردند تصویری وارونه از واقعیت
میدانی ارائه دهند. این در حالی است که بررسی ویدئوهای منتشرشده و گزارشهای عینی،
نشان میدهد که این روایتها، آمیختهای از اغراق، تقطیع و جعل است؛ روایتی که
هدفش نه اطلاعرسانی، بلکه تحریک احساسات و تشدید شکاف اجتماعی است.
فشار خیابانی سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم، در واکنش به تحولات
اخیر، در مطلبی در فضای مجازی مینویسد:«از وقتی که مکانیسم
تغییر پارادایم در قالب بیانیه ۱۸۰ امضایی منتشر شد تا
ورود به مرحله ایجاد فشار خیابانی در علاءالدین و بازار تهران با هدف تغییر
پارادایم، فقط ۶ ماه زمان برد! فشار
خیابانی، پیادهنظام همان اتاق فکر خارجی بیانیهنویسان است. بیانیهنویسان استارت
تغییر پارادایم را در فضای گفتمانی میزدند و خیابانیها هم عملیات اعمال فشار
همان اتاق فکر را اجرا میکنند. سوخت گفتمان تغییر پارادایم و عملیات خیابانی را
هم ناکارآمدی تأمین میکند. همان ناکارآمدی که در یکسال گذشته همه شاخصهای
توفیقات و افتخارات ملی را در اقتصاد، فرهنگ، امنیت و سیاست خارجی با شیب حیرتآور
دچار تنزل و سقوط کرد.»نکته کلیدی وی اتصال پروژه «تغییر
پارادایم» در سطح گفتمانی با «فشار خیابانی» در سطح میدانی است. از نگاه وی،
بیانیه ۱۸۰ اقتصاددان که چندی پیش با محوریت تغییر
پارادایم حکمرانی منتشر شد، نقش استارت گفتمانی را ایفا کرد و اکنون تلاش میشود
همان خط، با ابزار خیابان پیگیری شود. به بیان دیگر، ناکارآمدی واقعی یا القایی بهعنوان
سوخت مشترک این دو سطح عمل میکند تا فشار اجتماعی برای تغییرات مورد نظر اتاق
فکرهای خارجی افزایش یابد. این تحلیل، وقتی در کنار پوشش رسانهای معاند و فراخوانهای
آشوبطلبانه قرار میگیرد، تصویر روشنتری از یک پروژه چندلایه ارائه میدهد.همچنین بیانیه سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت سالگرد حماسه ۹ دی، یادآور یک تجربه و البته انذار تاریخی مهم است: «دشمنان انقلاب اسلامی
همچنان با ابزارهای نوین جنگ شناختی، عملیات روانی و روایتسازی در پی بازتولید
فتنههای مشابه هستند. امیدزدایی، تزریق وحشت و ترغیب به تسلیم در برابر دشمن در
شرایط کنونی مصادیق بارز رفتارهای فتنهانگیزانهاند.»رژیم صهیونیستی در جنگ
تحمیلی ۱۲ روزه، بار دیگر اسیر همان خطای محاسباتی
مزمن خود شد؛ خطایی که ریشه آن در برداشتهای غلط، سیگنالهای جعلی و تحلیلهای
معیوب از وضعیت داخلی ایران داشت. اتاقهای فکر تلآویو و حامیان آمریکایی آن، با
اتکا به برخی القائات رسانهای و گزارشهای اپوزیسیون خارجنشین، به این جمعبندی
رسیده بودند که پیوند مردم و نظام دچار گسست شده و جامعه ایران در آستانه یک
انفجار اجتماعی قرار دارد. بر همین اساس، تصور میکردند که فشار همزمان خارجی،
ترور، ضربه نظامی و تهدید امنیتی، میتواند جرقه ناآرامی داخلی را بزند و مردم را
به صفآرایی مقابل نظام سوق دهد. هوشیاری در برابر موجسواری دشمن آنچه در روزهای اخیر در قالب
تجمعات محدود صنفی بروز یافته، ریشه در واقعیتهای اقتصادی و فشارهای معیشتی دارد؛
فشارهایی که نه تنها مردم بلکه کسبه و بازاریان را با دشواریهای جدی مواجه کرده و
بیتردید نیازمند تدبیر، تصمیمگیری دقیق و اقدام فوری از سوی دستگاههای مسئول
است. در کنار این هوشیاری اجتماعی، مسئولیت سنگین دولت، مجلس و مدیران
اقتصادی نیز برجستهتر از همیشه است. پاسخ سریع، شفاف و عملی به مطالبات، اصلاح
رویههای معیوب، گفتوگوی صریح با اصناف و کنترل فضای اقتصادی بهویژه در آستانه
تصویب بودجه، میتواند مانع تعمیق بیاعتمادی و سوءاستفاده بدخواهان شود. تجربه
سالهای اخیر، از جمله عبور ملت ایران از جنگ ۱۲روزه، نشان داده است که هرگاه انسجام ملی و عقلانیت جمعی حفظ شده، پروژههای
دشمن یکی پس از دیگری ناکام مانده است. امروز نیز عبور از جنگ اقتصادی، بیش از هر
چیز، نیازمند همین آگاهی، همدلی و اقدام مسئولانه است.